۲۷ دی ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۲

پویش ملی «ایران همدل» با هدف حمایت از مردم فلسطین و لبنان، بار دیگر صحنه‌ای بی‌نظیر از همبستگی و نوع‌دوستی ایرانیان را به نمایش گذاشت. این حرکت مردمی که با استقبال گسترده همراه بوده است، نشان‌دهنده عمق احساسات مردم ایران نسبت‌به مظلومیت و رنج این ملت‌هاست.

آگاه: حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی به نوار غزه و جنوب لبنان در سال گذشته، منجر به تخریب زیرساخت‌ها، منازل و ازدست‌رفتن معیشت هزاران خانواده شده و قلب‌های بسیاری را در سراسر جهان متاثر کرده است. در چنین شرایطی، مردم ایران به ندای رهبر انقلاب لبیک گفته و با تمام توان در این پویش انسان‌دوستانه مشارکت کردند. مرحله چهارم پویش «ایران همدل» که از اواسط مهر آغاز شد، با جمع‌آوری کمک‌های نقدی مردم از سراسر کشور توانست جلوه‌ای از اتحاد و حس مسئولیت اجتماعی را به نمایش بگذارد. حضور پررنگ اقشار کم‌درآمد در این حرکت، نشانه‌ای روشن از روحیه ایثار و همدلی در جامعه ایرانی است. در مورد این موضوع با ایمان عطارزاده، دبیر پویش ملی ایران همدل به گفت‌وگو نشستیم که جزئیات آن را می‌خوانید:


‌باتوجه‌به اینکه پویش «ایران همدل» نماد نوعی رزمایش اجتماعی محسوب می‌شود می‌توانید بفرمایید که در این مدت چه واکنشی ازسوی مردم و جامعه دیده‌اید و چقدر جامعه از چنین پویش‌هایی استقبال می‌کند؟ در واقع این نماد چه حرفی برای گفتن دارد؟ 
پویش «ایران همدل» از نمازجمعه حضرت آقا در دوازدهم مهر آغاز شد. همان ابتدای آغاز خود، یعنی از روزهای آغازین مهر، واکنش‌های قابل‌توجهی را ازسوی مردم در پی داشت. این پویش به‌طور رسمی تحت محوریت دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب با هدف جمع‌آوری کمک برای مردم مظلوم فلسطین و لبنان آغاز شد و در مدت سه ماهی که آغاز به فعالیت کرده است توانسته در مقابل پویش‌های دیگری که در کشور انجام شده است تراز متفاوتی را ثبت کند. این پویش به‌ویژه ازآن‌جهت منحصربه‌فرد است که مشارکت مردم در آن، برخلاف دیگر پویش‌ها، به‌طور گسترده و همه‌جانبه در انواع مختلف کمک‌ها به وقوع پیوست.

چه عواملی در این میان تاثیرگذار بودند؟ 
معمولا در پویش‌های اجتماعی، دو عامل اصلی در میزان استقبال مردم تاثیرگذار است: اول، میزان مشارکت عمومی و دوم، حجم کمک‌های جمع‌آوری‌شده. در پویش «ایران همدل»، مشارکت مردم از تنوع زیادی برخوردار بود. این پویش فقط محدود به کمک‌های نقدی نبوده، بلکه مردم انواع مختلف کمک‌ها را اعم از طلا، زیورآلات، زعفران، نان، حتی لباس و چیزهای کوچک همچون بافتنی کلاه و شال‌گردن اهدا کرده‌اند؛ بنابراین کمک‌ها تنها به پرداخت‌های مالی محدود نشد و این تنوع کمک‌ها باعث شد بسیاری از اقشار مختلف جامعه در این پویش شرکت کنند و به بزرگ‌ترین پویش اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی تبدیل شده است. از پیر و جوان، کشاورز و معلم، تا دانش‌آموزان و زنان خانه‌دار و درواقع آحاد مردم در این پویش شرکت کردند و بیش از چندین هزار میلیارد تومان در این پویش جمع‌آوری شد و هنوز هم در استان‌های مختلف این مبالغ جمع‌آوری می‌شود و به همین دلیل رقم قطعی آن هنوز مشخص نیست. برآورد از میزان کمک‌ها در همه کشور بیش از صدها میلیارد تومان است.

تمایز این پویش با سایر پویش‌های اجتماعی را در چه می‌بینید؟ 
آنچه این پویش را از سایر پویش‌ها متمایز می‌کند، همان‌طور که اشاره کردم، تنوع کمک‌هاست؛ مثلا ما کمک‌های خردی مانند هزار تومان، ۱۰هزار تومان داریم تا موارد بزرگ‌تر مثل اهدای سکه، طلا، یا کمک‌های غیرنقدی نظیر زعفران از کشاورزان. این مقدار تنوع در کمک‌ها، باعث شد مردم احساس کنند آنچه در توان دارند می‌توانند پای کار بیاورند و هر کسی با هر توان مالی که دارند، در این پویش شرکت کنند و دست یاری به‌سوی مردم مظلوم لبنان و فلسطین دراز کنند.
یکی از نکات جالب این است که مردم در پاسخ به پیام رهبر انقلاب «هرچه در توان دارید برای حزب‌الله سرافراز بیاورید»، آنچه را در توان داشتند اهدا کردند. در این پویش ما شاهد بودیم که حتی خانم‌ها که معمولا طلا را به‌عنوان پس‌انداز یا برای روز مبادا نگه می‌دارند، همه دارایی‌های خود را اهدا کردند. این اقدام آنها نشان‌دهنده یک نوع جهاد و ایثار است که در جامعه امروز کمتر شاهد آن هستیم. این حرکت، نشان‌دهنده عمق ایمان و اعتقاد مردم به حمایت از جبهه مقاومت و لبیک به فرمان حضرت آقا بود.

‌یکی از مسائلی که مطرح بوده اینکه پویش «ایران همدل» بیش از سه ماه است که درحال ادامه است. چرا پس از گذشت این مدت طولانی، مردم همچنان به مشارکت خود ادامه می‌دهند؟
معمولا در پویش‌های اجتماعی بعد از گذشت ۲۰روز یا یک‌ماه، تب‌وتاب مردم فروکش می‌کند اما در پویش «ایران همدل»، با گذشت بیش از ۱۱۰روز، مشارکت مردم ادامه دارد. این نکته خود نیازمند بررسی و تحلیل است. یکی از دلایل اصلی این موضوع می‌تواند مرتبط با ایمان و اعتقاد مردم به هدف پویش و همچنین پیام رهبر انقلاب باشد. این وقتی بیشتر به چشم آمد که خانم‌ها در این پویش حضور فعالی پیدا کردند. مردم احساس می‌کنند که این پویش نه‌فقط یک حرکت اجتماعی، بلکه یک تکلیف دینی و اخلاقی است که باید تا پایان در آن مشارکت کنند.
ما افرادی را در ایران همدل داشتیم که همه دارایی‌های نقدی و به‌ویژه خانم‌ها طلاهای خودشان را اهدا کردند. این همه دارایی‌ها الزاما مثلا ۲۰۰ یا ۳۰۰گرم طلا نیست. شاید یک سکه تمام بهار آزادی همه دارایی‌های یک خانواده باشد، همه آنها را به پای اعتقادشان به حمایت از جبهه مقاومت و لبیک به فرمان حضرت آقا در پویش کمک به مردم مظلوم فلسطین و لبنان دادند و احساس کردند در راستای تحقق این پیام رهبر انقلاب که فرمودند هرچه در توان دارید برای حزب‌الله سرافراز بیاورید. این را برای خودشان مصداق حکم شرعی جهاد دانسته و ایثار کردند. به نظر من ایران همدل بعد از پایان و اتمام جمع‌آوری نیاز به بررسی‌های علمی و جامعه‌شناسی دارد و رفتارشناسی مردم باید توسط صاحب‌نظران و پژوهشگران بررسی شود که چرا مردم بعد از مدت‌هایی که از زمان پویش گذشت و چندین ماه همچنان در این پویش مشارکت داشتند. 

‌آیا جنبه‌های تفاوت را با پویش‌های قبلی نداشتیم؟ در واقع امری نوظهور به شمار می‌آید؟
وقتی حرکت‌های اجتماعی سازمان‌دهی شده یا فراخوان کمک داده می‌شود، چه در دنیا و چه در ایران به این صورت است که معمولا در حوادثی مثل زلزله، سیل و آتش‌سوزی، اتفاقات و بلاهای طبیعی یا کارهای خیریه که برای آزادسازی زندان‌ها یا ساختن مسکن فقرا و مستمندان و امثالهم انجام می‌شود. معمولا بازه زمانی خاص دارد و تنوع کمک‌هایی وجود ندارد و معمولا مردم با پرداخت پول نقد مشارکت می‌کنند. ایران همدل مدل‌های متفاوت جمع‌آوری دارد، مثلا ما درگاه پرداختمان فقط شماره‌حساب یا شماره کارت نیست. کد دستوری داریم که ‌۱۴# که سقف پرداخت‌ها در این کد حساب کاربری یا اصطلاحا در اصطلاح بانکی ussd سقفش ۲۰۰هزار تومان است، یعنی کمک‌های خرد مردم جمع‌آوری می‌شود. از سوی دیگر، با مشارکت شبکه پویا و امید که مخاطب آن کودک و نوجوان است، موضوع کمک به بچه‌های مظلوم غزه مطرح شد. نکته قابل‌توجه اینکه در یک سال گذشته، بعد از عملیات طوفان الاقصی یعنی از هفت اکتبر و در یک سال گذشته حدود ۶۰هزار کودک در غزه به دنیا آمده و تصمیم گرفتیم برای این بچه‌ها جشن تولد بگیریم. بچه‌های ایرانی برای بچه‌های تازه‌متولدشده غزه کادو هدیه کنند و این پولی بود که بچه‌ها در پویش ایران همدل اهدا کردند، یعنی ما با یک نوع مدل‌های متفاوتی مواجه شدیم. 
در پویش «ایران همدل»، علاوه‌بر جمع‌آوری کمک‌های نقدی، شاهد فعالیت‌های بسیاری از مردم در سطوح مختلف بودیم که در آنها هیچ خبری از ما به‌عنوان دست‌اندرکاران پویش نبود. مثلا در بسیاری از مدارس بازارچه‌های خیریه برگزار می‌شد یا مردم در سراهای محله و هیئات مذهبی بازارچه‌هایی تشکیل می‌دادند. در این بازارچه‌ها، مردم محصولات خانگی و دست‌ساز خود را می‌فروختند و عواید آن را به پویش «ایران همدل» اهدا می‌کردند. یکی از جالب‌ترین موارد، اهدای یک دستگاه PlayStation ۵ ازسوی یک دانش‌آموز به پویش ایران همدل بود. این حرکت‌ها، نشان‌دهنده تنوع و خلاقیت مردم در مشارکت در این پویش است.

‌چه فکت‌هایی از مردم لبنان و غزه از این کمک‌ها دریافت کردید؟ 
در پویش «ایران همدل»، یکی از اولویت‌های اصلی ما سرعت در انتقال کمک‌ها بود. از همان ابتدا، سیاست ما این بود که کمک‌ها به‌سرعت به دست مردم نیازمند برسد. کمک‌ها یا به‌صورت نقدی به لبنان منتقل می‌شد یا از طریق مرزهای زمینی عراق و سوریه، کمک‌های غیرنقدی ارسال می‌شد. هدف ما این بود که در سریع‌ترین زمان ممکن، کمک‌ها به دست آوارگان و مردم نیازمند برسد.
در لبنان، ما دو مقطع مهم را برای کمک‌رسانی داشتیم. اولین مقطع، پیش از آتش‌بس بود که در آن زمان آوارگان لبنانی که خانه‌های خود را در اثر بمباران‌ها از دست داده بودند، در مراکز تجمعی مانند مدارس، مساجد و حسینیه‌ها مستقر شده بودند. در این زمان، نیاز به پخت غذا، توزیع لباس‌های گرم، و حتی تامین زیرساخت‌های ضروری مانند سرویس‌های بهداشتی، حمام، و سیستم‌های گرمایشی بود.
سیاستی که ما در ایران همدل دنبال می‌کردیم این بود که به‌سرعت کمک‌ها منتقل شود و در کنار آن آحاد ملت کمک کردند. باید این کمک‌ها سریع به مردم غزه و لبنان می‌رسید. نکته بعدی این بود که ما احتیاجات واقعی میدان را باید احصا می‌کردیم و در واقع با اشرافی که سازمان امداد حزب‌الله داشت، توزیع کمک‌ها بر مبنای نیازی بود که از طرف حزب‌الله به ما اعلام می‌شد. اگر در منطقه‌ای غذا به‌اندازه کافی پخت می‌شد؛ نیاز بود لباس گرم داده شود، مبنا تشخیص حزب‌الله بود یا اگر در منطقه‌ای صرفا ما باید وسایل گرمایشی می‌دادیم براساس صحبت‌هایی که اعضای حزب‌الله می‌کردند، این کار صورت می‌گرفت و با اطلاعات و اشراف اطلاعاتی که در میدان وجود داشت کمک‌رسانی‌ها انجام شد. اما نقطه عطف ویژه در فرآیند کمک‌رسانی‌های مردم ایران به مردم لبنان بود. میدان دادن و استفاده از ظرفیت گروه‌های مردمی بود که به‌صورت داوطلبانه در منطقه حضور پیدا می‌کردند. فعالان جهادی ایرانی اولین تجربه حضور بین‌المللی خود را در قالب کار و امدادرسانی تجربه کردند. یکی از برکاتی که ایران همدل داشت این بود که ظرفیت‌های بالقوه جوانان مومن انقلابی به فعلیت رسیدند. این گروه دغدغه‌مند بوده و دوست داشتند در عرصه‌های اجتماعی کمک کنند. ایران همدل تلاش کرد رسیدن به این دغدغه را تسهیل‌گری کند. امروز اگر مردم لبنان می‌بینند که بچه‌های ایرانی در کنارشان هستند، غذا طبخ می‌کنند، اسباب‌بازی می‌خرند، ایستگاه‌های سرگرمی و بازی برای بچه‌ها و کودکان فراهم می‌کند، برای تامین دارو و درمان و نیازهای اولیه خانواده‌ها کنارشان هستند، به‌ویژه با اتفاقاتی که در سوریه افتاد و بیش از ۱۲۰‌هزار آواره سوری که به منطقه هرمل در شمال لبنان آمدند و باز هم این میدان‌داری با حضور بچه‌های جهادی که نقش‌آفرینی می‌کند کمک مردم ایران را غیر از بسته‌هایی معیشتی حضور بچه‌های جهادی در آنجا می‌دانند، یعنی نماد حضور مردم ایران در صحنه و بچه‌های جهادی نشان می‌دهد که مخلصانه و اعتقادی پای کار دفاع از مظلومان هستند و کمک‌های مردم ایران را فراتر از پول و تامین نیازهای خودشان، خدمت بی‌منت که بچه‌های جهادی می‌بینند.
در لبنان کمک‌های مردم ایران کاملا مشهود است. مردم لبنان در جریان امدادرسانی‌ها و کمک‌ها هستند. اخیرا بیلبوردهای زیادی نیز در سطح شهرهای مختلف لبنان، بیروت، بعلبک، هرمل و نبطیه با شعار پویش ایران همدل قرار دارد؛ به این معنا که یعنی همیشه کنارتان هستیم و به‌نوعی تشکر مردم لبنان از مردم ایران است. برای مردم کاملا باورپذیر و لمس شده است؛ البته شرایط غزه به مراتب دارای پیچیدگی‌ها و سختی‌های مضاعفی است. در غزه به‌دلیل محاصره کاملی که ازسوی رژیم صهیونیستی صورت گرفته، همه زیرساخت‌های خدمت‌رسانی مثل مدارس بیمارستان‌ها از بین رفته و این کمک‌رسانی را با سختی مضاعفی روبرو کرده است. رژیم صهیونیستی تلاش می‌کند همه مردم فلسطین را از خانه و کاشانه‌شان فراری دهد و در واقع این تعبیر حضرت آقا که فرمودند رژیم صهیونیستی در غزه نسل‌کشی را شکل می‌دهد درحال شکل‌گیری است.

‌این کمک‌ها چه پیامی برای رژیم منحوس صهیونیستی دارد؟
یکی از موضوعات جالب در پویش «ایران همدل»، واکنش رژیم صهیونیستی به کمک‌های مردم ایران بود. کمک‌های مردمی که ازسوی مردم ایران به فلسطین و لبنان ارسال می‌شد، قطعا برای رژیم صهیونیستی پیام‌های خاصی داشت. پیام اصلی این کمک‌ها، به‌ویژه در شرایط بحرانی و جنگ، این بود که مردم ایران همیشه و در هر شرایطی در کنار ملت‌های مظلوم خواهند ایستاد و در برابر ظلم و فساد حاکمان صهیونیستی ایستادگی خواهند کرد. در این میان، پاسخ مردم به این رژیم که سال‌هاست در حال ظلم به مردم مظلوم فلسطین و لبنان است، بسیار روشن و قاطع است. این حرکت‌های اجتماعی و حضور مردم در پویش «ایران همدل»، نه‌تنها برکات فراوانی به همراه داشت، بلکه نشان‌دهنده پیوند عمیق مردم ایران با جبهه مقاومت است. در واقع، این پویش تنها یک کمک مالی یا غیرنقدی نبود، بلکه یک حرکت اجتماعی با پیام‌های بسیار عمیق‌تر بود که نشان داد مردم ایران در شرایط سخت، همچنان در کنار مظلومان خواهند ایستاد و برای کمک به آنها تمام توان خود را به کار خواهند گرفت.

‌چگونه می‌توان تاثیرات این کمک‌ها را در داخل ایران و لبنان مستند کرد؟
این یک سوال مهم است. مستندسازی و ثبت روایت‌های مردم به‌ویژه در مواقعی که چنین حرکت‌های مردمی به وقوع می‌پیوندد، از اهمیت بالایی برخوردار است. ما در پویش ایران همدل از همان ابتدا، مستندسازی را به‌عنوان یک اولویت قرار دادیم. از دست‌نوشته‌های مردم که همراه با کمک‌هایشان ارسال می‌شود، تا عکس‌ها و روایت‌هایی که از مشارکت مردم در این پویش گرفته شده است. علاوه‌براین، برخی از بچه‌های جهادی که در لبنان و سوریه فعالیت داشتند، روایت‌های خود را نیز به ثبت می‌رسانند که این داستان‌ها به تاریخ ثبت خواهد شد.

‌رسانه‌ها چگونه در این فرآیند نقش ایفا کرده‌اند و واکنش آنها به این کمک‌ها چه بوده است؟
رسانه‌ها نقش بسیار مهمی در اطلاع‌رسانی و مستندسازی این حرکت بزرگ دارند؛ البته باید اشاره کنم که رسانه‌های ضدانقلاب از همان ابتدا تلاش کردند تا این پویش را بی‌اعتبار کنند. آنها با شایعه‌پراکنی و انتشار اخبار نادرست سعی داشتند به این حرکت اجتماعی ضربه بزنند اما خوشبختانه مردم ایران به این شایعات توجه نکردند و با اعتماد به این پویش، همواره در کنار یکدیگر برای کمک به مظلومان فلسطین و لبنان ایستاده‌اند.

‌باتوجه ‌به اینکه شما اشاره کردید که حضرت آقا هم از این اقدامات رضایت دارند، آیا نظر خاصی از ایشان درباره رسانه‌ها و روایت‌های مربوط به این پویش مطرح شد؟
حضرت آقا به‌طور ویژه بر اهمیت رسانه‌ها و مستندسازی دقیق این حرکت اجتماعی تاکید کردند. ایشان فرمودند که باید تمامی فعالیت‌ها و اقدامات انجام شده به بهترین شکل ممکن به مردم اطلاع‌رسانی شود تا این حماسه و مشارکت مردمی در تاریخ ثبت شود. حضرت آقا همچنین از دست‌اندرکاران پویش ایران همدل تشکر کردند و اعلام رضایت کردند که این حرکت در راستای تحقق فرمایشات ایشان پیش رفته است.

‌به‌طورکلی، شما چگونه ارزیابی می‌کنید که این پویش توانسته در مقابل تمامی چالش‌ها و سختی‌ها موفق عمل کند؟
موفقیت پویش ایران همدل در واقع نتیجه خلوص نیت مردم و هماهنگی با تدابیر رهبری است. این حرکت نه‌تنها از نظر عملی بلکه از نظر معنوی نیز بسیار موفق بوده است. ما توانسته‌ایم از ظرفیت‌های مردمی و جوانان مخلص استفاده کنیم و در کنار آنها فعالیت‌های جهادی گسترده‌ای را در منطقه رقم بزنیم. همین روحیه ایثار و مشارکت در کنار تدابیر رهبری است که باعث موفقیت این پویش شده و نشان می‌دهد که مردم ایران همیشه در کنار مظلومان خواهند بود.
این پویش، نمادی از وفاداری مردم ایران به آرمان‌های انقلاب اسلامی و دفاع از مظلومان است. این حرکت اجتماعی عظیم به‌طورقطع در تاریخ ثبت خواهد شد و نسل‌های آینده می‌توانند از آن درس بگیرند. برای مردم لبنان هم باید بگویم که مردم ایران همیشه در کنار شما هستند و هیچ‌گاه شما را فراموش نخواهیم کرد. ایران همدل، نماینده‌ای از محبت و حمایت بی‌منت مردم ایران از مظلومان است.
کاری که رسانه‌های ضدانقلاب درمورد این پویش دنبال می‌کردند، بی‌اعتبارسازی آن بود. اینها وقتی مواجه می‌شدند با اینکه مردم طلاهای خودشان را اهدا کرده و دستبند و گردنبند و گوشواره‌های خود را می‌دهند، بچه‌ها هدیه‌های پدر و مادر خود را اهدا و قلک‌هایشان را می‌شکنند، راهی جز پذیرفتن شکست نداشتند، آنها وقتی دیدند آحاد ملت پای حکم شرعی رهبر انقلاب ایستاده و جانفشانی می‌کنند، دیگر شبهه‌ای که پول ایران خرج لبنان و فلسطین می‌شود و مردم راضی نیستند از بین رفت و خط باطل بر همه این شایعات کشیده شد. شایعاتی مانند اینکه طلاهای مردم خوب جمع‌آوری نمی‌شود، مدتی سناریوی ضدانقلاب شده بود اما اقدامات ایران همدل خط بطلانی بر همه این شایعات کشید. در واقع رسانه‌های ضدانقلاب همچنان که در همه صحنه‌هایی که در طول تاریخ این ۴۵سال انقلاب دیدیم ملت ایران را نشناختند این حماسه را نمی‌توانند درک کنند و برای تخریب وفاداری ملت به آرمان فلسطین برای تخریب این حرکت اجتماعی که در لبیک به فرمان رهبر انقلاب محقق شده و تمام بافته‌ها و باورهای ضدانقلاب را به هم می‌ریزد که مردم پای کار انقلاب نیستند. این پویش مصداق عینی پای کار بودن مردم در قبال آرمان‌های انقلاب است. 
خوشحالیم که به ملت ایران بگوییم که پویش ایران همدل آنقدر موفق بود که رژیم صهیونیستی سخنگویان رسمی و عربی خودش را برای تخریب و شایعه‌سازی فعال کرده است. باید گفت ایران همدل موفق بود چون رسانه‌های دشمن را حساس کرد. آنها شایعه‌سازی با دروغ را ترویج دادند اما در مقابل کار رسانه‌ای خوب و هدفمندی که در داخل کشور انجام شد و از طرف دیگر، فعال‌سازی رسانه‌های خارج از کشور با محوریت رسانه‌های عربی برای نشان دادن حماسه کمک مردم و رساندن کمک‌های مردم به لبنان و فلسطین از ویژگی‌های ممتاز کار رسانه‌ای بود. نکته دیگر اینکه ما در ایران همدل همچنان که در جمع‌آوری‌ها مردم را مبنا قرار دادیم، در رسانه هم مردم‌محوری صورت گرفت یعنی افرادی بودن که خودشان مبلغ کارهای مردم شدند. تصویرهای از کمک مردم مثل اهدای طلای یک‌میلیاردی که ازسوی خانم تبریزی انجام شد ویدیوی کوتاهی بود که مردم از این خانم گرفته و منتشر کردند همه روایت‌ها در بستر شبکه‌های اجتماعی و صفحات اجتماعی افراد انجام شد که خود افراد این کار را انجام دادند، نه رسانه‌های رسمی و رسانه‌های حرفه‌ای. این انسان رسانه‌ها و روایت‌های صمیمانه مردم بود که ایران همدل را در عرصه رسانه هم موفق کرد که در گروه‌های خانوادگی در گروه‌های کاری و امثالهم مردم احساس می‌کردند باید این پویش تبلیغ شده و نمونه‌هایش را منتشر می‌کردند.
در مقطعی تیمی با محوریت آقای حاج حسین یکتا به‌عنوان سفیر ایران همدل که چهره شناخته‌شده فعالیت‌های جهادی و امدادرسانی در طول این سال‌ها بوده به لبنان اعزام کردیم و روایت ارسال کمک‌ها و روایت حضور فعالان جهادی و اینکه مردم چه نوع خدماتی را در لبنان از ایرانی‌ها دریافت می‌کنند ضبط کرده و در شبکه‌های مختلف صداوسیما پخش کردیم. نشان دادیم که ما در پخت غذا، در توزیع غذا، در لباس گرم، در وسایل گرمایشی در تامین زیرساخت‌هایی مثل سرویس بهداشتی، حمام، آبگرمکن حتی ایستگاه‌های بازی و سرگرمی و مشاوره برای خانواده‌هایی که در اثر جنگ دچار آسیب‌های روانی زیادی شدند حضور داریم یعنی کمک‌های ایران همدل محدود به بسته معیشتی و غذا و امثالهم نیست و تلاش شده بود تمام نیازهای مردم در این مناطق مدنظر قرار گرفته شود. مثلا جاهایی نیاز بود که فقط شیشه‌های خردشده یک منزل شود یا نیاز بود که مثلا در ورودی مسجدی تعمیر شود. نماز جماعت برگزار شده و روحیه معنویت تزریق و امید در کنار رساندن کمک‌های اولیه معیشتی مکمل برای آوارگان افزایش پیدا کند. در طول این مدت، برنامه‌های متعددی داشتیم و بیش از ۴۵۰برنامه تلویزیونی در شبکه‌های مختلف تلویزیونی پخش شده است. از ظرفیت رسانه‌های عربی المنار الکوثر المیادین الصراط و رسانه‌های فلسطینی نیز استفاده شد. با فعالان فضای مجازی لبنان نیز همکاری خوبی داشتیم و از فعالیت‌های گروه‌های جهادی در محل‌هایی که آوارگان حضور دارند چه آوارگان لبنانی، چه در شمال لبنان آوارگان سوری فیلم و عکس‌هایی تهیه و به همه جهان مخابره شد.

‌به‌عنوان یک خاطره شخصی از این تجربه، چه لحظات یا اتفاقاتی برای شما به‌عنوان فردی که در این پویش فعالیت داشته‌اید، به‌یادماندنی بوده است؟
واقعا این پویش برای من یک توفیق بزرگ بود. من در طول سال‌ها، فعالیت‌های مختلف فرهنگی و اجتماعی در کشور را تجربه کرده‌ام و در برگزاری رویدادهای بزرگ فرهنگی هم حضور داشتم. اما آنچه در ایران همدل برای من جالب بود، جانفشانی مردم برای تحقق حکم شرعی رهبر انقلاب بود. مثالی می‌زنم که شاید درست باشد اما این چیزی است که من از دل خودم می‌گویم و اعتقاد دارم: روزی تاریخ خواهد نوشت که وقتی میرزای شیرازی حرمت تنباکو را اعلام کرد، زنان ایرانی در خانه‌هایشان قلیان‌ها را شکستند و طراحان استعمار انگلیس را شکست دادند. تاریخ این را خواهد نوشت که آیت‌الله خامنه‌ای، مرجع تقلید شیعیان جهان، با یک فرمان، مردم ایران را به پای حزب‌الله لبنان و کمک به فلسطین دعوت کرد و مردم ایران، چه در داخل و چه در خارج، میلیاردها تومان کمک جمع‌آوری کردند. آنچه برای من عجیب و مهم بود این بود که مردم ایران، بدون هیچ‌گونه چشمداشتی، پای آرمان‌های مقاومت ایستادند و برای تحقق این حکم شرعی جانفشانی کردند.

‌چه فعالیت‌های دیگری در این زمینه مشاهده کردید که در جامعه‌ تاثیرگذار باشد؟
واقعا چیزهایی دیدم که هیچ‌وقت از آنها نشنیده بودم. به‌عنوان‌مثال، خانم‌ها و آقایانی بودند که در خانه‌هایشان شروع به درست‌کردن سمبوسه و دیگر غذاها می‌کردند و آنها را در مساجد می‌فروختند. مردم نیز باکمال‌میل و با قیمت‌هایی بالاتر از قیمت واقعی آنها، این محصولات را می‌خریدند و درآمد حاصل را به ایران همدل می‌دادند. همچنین مردم انگشترهایی را که از حضرت آقا دریافت کرده بودند می‌فروختند و این کار به گونه‌ای انجام می‌شد که درنهایت تمامی این منابع به ایران همدل واریز می‌شد.
در این مسیر، من به این نتیجه رسیدم که مردم ایران واقعا مطیع ولی‌فقیه هستند. آنها حتی در شرایط سخت زندگی، به‌هیچ‌عنوان از آرمان‌های دینی‌شان فاصله نمی‌گیرند. مردم ایران واقعا نشان دادند که پای آرمان‌های دینی ایستاده‌اند و برای تحقق این آرمان‌ها در هر شرایطی ایثار می‌کنند. یکی از بزرگ‌ترین درس‌هایی که از این تجربه گرفتم، همین بود که مردم ایران در هر شرایطی از ولایت‌فقیه تبعیت می‌کنند و برای دین خدا و آرمان‌های انقلاب اسلامی همه‌چیز خود را می‌دهند. حجم ویرانی‌هایی که رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان به بار آورده است، بیش از هفت تا هشت‌میلیارد دلار خسارت تخمین زده می‌شود. بسیاری از تاسیسات، زیرساخت‌ها و خانه‌های مردم لبنان در این حملات نابود شده‌اند. این شرایط در حالی است که آرامشی که در لبنان حس می‌شود، بسیار ارزشمند است. وقتی در لبنان بودم و از نزدیک شرایط را دیدم، متوجه شدم که مردم لبنان بسیار قدرشناس مردم ایران هستند. آنها از صمیم قلب قدردانی می‌کنند و وقتی این را می‌بینی، سجده شکر می‌کنی که در فضایی زندگی می‌کنیم که در آن عشق به اهل‌بیت(ع)، تکلیف شرعی و پرچم‌داری ولی فقیه وجود دارد. این فضا حس می‌شود که مردم ایران در حال انجام ماموریتی توحیدی هستند.
این ماموریت توحیدی چیزی نیست جز مقدمات ظهور حضرت مهدی(عج). همه این اتفاقات و تلاش‌ها به گونه‌ای است که پرچم مستضعفین در دنیا بالا خواهد رفت و حکومت جهانی حضرت مهدی شکل خواهد گرفت و شاید بتوانیم بگوییم که ما در این مسیر سربازان لشکر آخرالزمانی حضرت حجت خواهیم بود. ما در این حرکت به یاری شیعیان امیرالمومنین شتافتیم و بزرگ‌ترین اتفاقی که در ایران همدل شکل گرفت، این است که مردم ایران در دنیای مادی و در فضایی که اقشار مختلف جامعه در تلاش‌اند تا ارزش پول خود را حفظ کنند، از طلا گرفته تا دلار، درعین‌حال بسیاری از افراد همه سرمایه خود را فدای هم‌نوعانشان کرده‌اند. این حرکت‌ها و ایثارها در ایران همدل بدون هیچ‌گونه تکلف و سروصدایی در حال انجام است. این افراد میلیون‌ها نفر هستند که همه‌چیز خود را فدای یک هدف بزرگ‌تر کرده‌اند.
یکی از نمونه‌های این ایثار، مادران شهدا هستند؛ مادرانی که شهدا را تربیت کرده‌اند و شاهد جوانمردهایی هستند که به‌عنوان مدافع حرم جان خود را فدای آرمان‌ها کردند. این نگاه توحیدی و نگاه به مواسات و کمک‌های مومنانه، نگاه به پای آرمان‌هاست. در قرآن آمده است که مومنان نه‌تنها باید جهاد با جان کنند، بلکه جهاد با مال نیز باید انجام دهند. این نشان‌دهنده تلاش مردم ایران در جهاد مالی و مشارکت در تحقق شعائر دینی است. مردم ایران پای آموزه‌های دینی ایستاده‌اند و در این مسیر هر قشری از جامعه از دانش‌آموزان تا پیران، از استادان دانشگاه تا کارگران، در مشارکت داشته‌اند. اما نکته‌ای که در این حرکت‌ها بسیار مهم است، حضور خانواده‌های شهداست. مانند دوران دفاع مقدس که عزیزترین افراد خود را فدای دفاع از فرهنگ سیدالشهدا کردند، اکنون نیز خانواده‌های شهدا در ایران همدل در تمام این ایثارها شرکت دارند. مادران شهدا در این حرکت‌های بزرگ شرکت کرده و طلاهای خود را جمع‌آوری کردند. این طلاها ابتدا از خودشان آغاز شد و سپس از یادگاران عزیزشان، ازجمله طلاهایی که به یاد فرزندان شهیدشان داشتند، به دیگران داده شد. مثلا حلقه ازدواج شهید وحید زمانی‌نیا که دو ماه تنها عقد کرده بود، به ایران همدل اهدا شد. اینها فقط نمونه‌هایی از اقدامات مادران شهداست که با این کارهای خود برکت زیادی به حرکت‌های مومنانه دادند.
ما دستخط‌های مختلفی از همسران شهدا، دختران شهدا و فرزندان شهدای مدافع حرم داریم که اعلام کرده‌اند به پای حرف آقا آمدند و این اشیا را اهدا کرده‌اند و اینگونه خداوند به واسطه این کارها برکت داده و دل‌های مردم را به این سمت سوق داده است. به همین دلیل، ما مدیون خانواده‌های شهدا هستیم و خواهیم بود، زیرا این عزیزان با فداکاری و ایثار خود گره از مشکلات شیعیان مظلوم لبنان، فلسطین و غزه باز خواهند کرد. ان‌شاءالله به‌زودی آزادی قدس را شاهد خواهیم بود و وعده خدا برای پیروزی مستضعفان محقق خواهد شد.
ما به وعده‌های حضرت آقا ایمان داریم و معتقدیم که به‌زودی هیمنه رژیم استکباری آمریکا که در رأس همه این جنایات است از بین خواهد رفت و رژیم صهیونیستی به‌عنوان سگ هار منطقه به سرنوشت خود دچار خواهد شد. ان‌شاءالله با تحقق وعده شهید بزرگ حزب‌الله لبنان، سیدحسن نصرالله، به‌زودی در قدس نماز خواهیم خواند و پیروزی مستضعفان جهان را شاهد خواهیم بود. جبهه مقاومت با ایستادگی و پایمردی‌اش، از دینی که به آن ایمان دارند دفاع خواهد کرد و این ایستادگی‌شان به پیروزی خواهد انجامید.

روایت همدلی

 روایت اول

اهدای طلا به مردم مقاوم فلسطین و لبنان

ماه قبل با رضایت همسرم طلاهایی رو که تا الان برام خریده بود برای کمک به مردم لبنان هدیه کردم ولی طلاهایی که مادرم به من داده بود و حلقه‌های ازدواج‌مون خیلی برام مهم بودن و نتونستم.
امروز خدا کمک کرد و اونا رو هم به مردم لبنان هدیه کردیم. هیچ‌وقت فکر نمی‎کردم یه روزی حلقه‌های ازدواجم رو حتی بفروشم، خداروشکر که تصمیم درست رو گرفتیم.

روایت دوم

برای کمک به مردم مقاوم فلسطین و لبنان...

دستبند طلایی داشتم که ۲۹۰جواهر داشت. خیلی دوستش داشتم. طوفان الاقصی که شد، فروختمش و دادم برای کمک به جبهه مقاومت. حرف لبنان که آمد وسط، سرویس دومیلیاردی را بردم و اهدا کردم. تمام طلاهایی که این سال‌ها جمع کرده بودم، شده بود این سرویس همه را به فرمان رهبر، با اجازه همسرم یکجا بخشیدم.

روایت سوم

دستبند دخترانه

صف طولانی بود. جمعیت پشت‌به‌پشت هم توی صف ایستاده بود. یکی زنجیر طلاش را هدیه می‌داد و آن یکی اسکناس‌ها را، یکی یکی داخل جعبه شیشه‌ای بزرگ می‌انداخت. یکی انگشتر طلای یادگاری‌اش را می‌بخشید و آن یکی کارت می‌کشید. نوبت رسید به زنی که دست دختر کوچکش را گرفته بود. رد خجالت توی چهره‌اش پیدا بود. جلو آمد و گفت: «دخترم وادارم کرد بیاییم تا دستبندش را اهدا کند.» دستبندی با دانه‌های پلاستیکی رنگی که همه دارایی دختر کوچولو بود.

روایت چهارم

یک همدلی ناب در تلاطم سختی‌ها

سه سال پیش ورشکستگی سنگینی واسمون اتفاق افتاد، طوری‌که همچنان همسرم درگیر شکایت‌ها هست و داره بدهی‌ها رو میده. آخرین شکایت رو همسرم به قید وثیقه می‌تونه آزاد باشه.
از نظر مالی همه چی رو از دست دادیم و درحال حاضر با ۳ تا بچه ده میلیون رهن داریم. شرایط خیلی سختی رو می‌گذرونیم. این نیم‌ست رو همین چند روز پیش با پس‌انداز دوساله‌م گرفتم، بلکه مقداری پس‌انداز داشته باشیم. وقتی شرایط زندگی خودم رو با مردم غزه و لبنان مقایسه می‌کنم از خودم خجالت می‌کشم. خجالت می‌کشم که حتی پس‌اندازی داشته باشم. شرمنده‌ام که خیلی ناقابله.

روایت پنجم

تنها سرمایه‌مان بود

این نیم‌ست رو پارسال برای تولدم خریده بودم، با اینکه مستاجریم و تنها پس‌اندازمون همین بود ولی در برابر چیزی که آقا از ما می‌خواد خیلی ناچیزه، اینو می‌خوام به همه کسایی که حتی ذره‌ای تو این مسیر شک دارن بگم که من دقیقا همون روزی که این تصمیم رو گرفتم معجزه‌شو دیدم (اینکه خدا می‌گه یک قدم برداری من صد قدم برات برمی‌دارم واقعا به چشمم دیدم).

روایت ششم

اهدای گوشواره طلای یادگاری 

این گوشواره‌ها رو مرحوم مادربزرگم سر عقد به من هدیه داده بود. چند شب پیش خوابش رو دیدم و حس کردم باید براش خیراتی انجام بدم و اولین و بهترین ایده‌ای که به نظرم رسید اهدای طلا برای حمایت از مقاومت بود. پس برای شادی روح مادربزرگم این گوشواره‌ها رو اهدا کردم به محور مقاومت. بعضی از نزدیکان با این حرکت من مخالف بودند که حیفه اینا یادگاری‌اند یه چیز دیگه اهدا کن و...، ولی الان هم جای دوری نرفتند، چون خواهرم اونا رو خرید (با قیمتی بالاتر از اونچه که طلافروش محاسبه کرد) و پولش رو به حساب ایران همدل واریز کرد و با این کار خودش هم در این کار خیر سهیم شد و یادگار مادربزرگ هم همچنان پیش ماست.

روایت هفتم

وقتی به اهمیت پویش پی بردم

متاسفانه شیطان موجب شده بود که در هدیه دادن این طلاها تعلل کنم اما بعد دیدن پویش و طلاهایی که بقیه هدیه کردن، خداروشکر تعلل  را  گذاشتم کنار. مادرم بعد اینکه من دستبند و گوشواره‌ام را هدیه کردم ایشون دستبند و یک النگو طلا نزدیک ۴۰گرم وزنش بود هدیه کردن خیلی جالب بود به اهمیت کار پویش ایران همدل پی بردم. همسرم برای تشویق بقیه عکس طلاها با یک متن در اینستاگرام گذاشت ولی اینستا حذفش کرد!!! فهمیدم این کار خیلی مهم‌تر از اونیه که ما فکر می‌کنیم. خدا قوت با انرژی مضاعف ادامه بدید.
الهم عجل لولیک الفرج

روایت هشتم

قرعه فال...

چند روز پس از دستور رهبری عزیز انقلاب مبنی بر فرض بودن کمک به حزب‌الله لبنان و جبهه مقاومت، برای دریافت طلاهای اهدایی زنان ایثارگر کاشان با حضور در دفتر امام‌جمعه در یکی از اتاق‌های قسمت اداری مستقر شدم. برگه‌های دریافت طلاها را تحویل گرفته تا به خانم‌هایی که طلا و جواهرات اهدا می‌کنند، رسید آنها را صادر کرده و تحویلشان دهم.
در این بین صحنه‌های بسیار خاص و تکان‌دهنده‌ای خلق می‌شد!
حضورهایی از جنس بانو شمسی نورانی که در همان جلسه هم دختر مهربان ایشان دستبندشان را سخاوتمندانه اهدا کردند.
نمایش حضور طلایی بانوان عزیز کاشانی، یعنی آخرین بازماندگان تمدن هفت‌هزار ساله کاشان. یکی از این بانوان، عزیز بزرگواری بود که وقتی برای اهدای طلایشان تشریف آوردند، با یک شادی زائدالوصفی که از عمق وجودشان سر می‌زد، وارد شدند. ابتدا پلاک گردنبندشان را اهدا کردند و فرمودند: «هدیه همسرم است. ایشان فوت کرده‌اند و الان من سرپرست خانوار هستم.»
علی‌رغم داشتن سه فرزند، چون این گردنبند بهترین هدیه و یادگار همسرم بود، اهدا می‌کنم. امیدوارم ثواب این کار به روح همسرم برسد، این تنها هدیه باارزشی است که از ایشان به یادگار مانده است. 
از ایشان تشکر کردم و دعای خیر و طلب مغفرت نثار همسرشان کردم. به ایشان گفتم، قدری صبر کنید تا برگه رسید را صادر و تقدیم‌تان کنم.
آن خانم گفتند: نیازی به رسید نیست و سپس خداحافظی کرده و رفتند.
مشغول دریافت بقیه هدایای خانم‌های عزیز شهرم بودم که پس از گذشت حدود ۱۰دقیقه آن خانم مجدد تشریف آورد، درحالی‌که معلوم بود زنجیر را از گردنشان جدا کردند روی میز گذاشتند و گفتند هرچه با خودم فکر کردم، وقتی انسان می‌خواهد هدیه‌ای به نیابت از همسرش تقدیم کند، باید ارزش بیشتری داشته باشد. لذا این گردنبند را که همسرم با تمام وجود و عشقش به من هدیه کرده بود؛ باید تمام و کمال اهدا کنم تا هم روح او را خوشحال کرده باشم، هم ثواب این کار به همسرم برسد؛ بنابراین زنجیر و پلاک آن را اهدا کردند و رفتند. آن بانوی سخاوتمند ما را با جواهرات اهدایی خود تنها گذاشت و رفت. او با خلق این صحنه زیبا، هزاران نقطه امید از پیروزی ایمان بر شیطان در دلمان ایجاد کرد. او جواهرات خود را که هم برایشان ارزش مادی و هم ارزش معنوی گرانبهایی داشت به جبهه مقاومت اهدا کرد. اما مهم‌تر از آن درس ایثار و غیرت و گذشت و سخاوت بود که به نسل‌های پس از خود به یادگار گذاشتند.

روایت نهم

اهدای حلقه ازدواج به مردم 

وقتی نوجوان بودم و از عشق آگاه شدم، مادران تمام دوستانم همیشه حلقه به دست داشتند... حلقه ازدواج.... یادگار عشقی مقدس و پاک... همسری مجاهدان راه خدا، چه پرافتخار زندگی‌ای بود برای مادر من و دوستان خانوادگی‌مان...
پدرم از مجاهدان راه خداست...
مادرم همیشه قدر و منزلت مجاهدت او را می‌دانست... یکبار از مادرم سراغ حلقه ازدواجش را گرفتم که چرا مثل سایر زنان حلقه‌ای هیچ‌وقت نداشته است. گفت وقتی پدرت جبهه بود تنها یادگارش را که حلقه ازدواج‌مان بود برای کمک به جبهه دادم، وقتی خودش نبود و برای آرمان و راهش پول لازم داشت حلقه‌اش به چه دردم می‌خورد...
من هم الان بعد از ۱۵سال زندگی مشترک با داشتن پنج فرزند، به تأسی از مادرم حلقه ازدواجم را که برایم بسیار مهم است تقدیم مجاهدتی می‌کنم که ادامه راه مجاهدت‌های جوانی پدر پیرم است.