آگاه: تکیه بر توان داخلی، که یکی از مهمترین مولفههای آن تقویت تولید ملی است، از مهمترین مطالبات یک دهه اخیر رهبر انقلاب بوده است. با وجود تحریمها و ناترازیها، چگونه میتوانیم توان داخلی را روزبهروز بیشتر کنیم و راه اصلی افزایش توان داخلی چیست؟
ابتدا، تجربه سه سال ریاستجمهوری آقای رئیسی نشان داد که ظرفیتهای داخلی و ارتباطات منطقهای و بینالمللی میتواند نرخ رشد اقتصادی ایران را مثبت کند. در طول دهه۱۳۹۰، ما شاهد رشد کمتر از نیم درصد در کل این دهه بودیم اما با رویکارآمدن دولت رئیسی در طی سه سال، همواره رشد بالای سه درصد و حتی تا چهار درصد را تجربه کردیم. این تجربه موفق، بدون اینکه تحریمها برداشته شده باشند و بدون اینکه به افایتیاف یعنی همان سیافتی دست پیدا کرده باشیم، به دست آمد. این موفقیت تنها با پیگیریهای دولت ایشان، سفرهای استانی و اتمام پروژههای نیمهتمام و راهاندازی کارخانجات متوقف به دست آمد.
ارتباطات منطقهای مانند سفر به کشورهای همجوار، روسیه، چین و آفریقای جنوبی و همچنین الحاق به پیمانهای بینالمللی مثل پیمان شانگهای و پیمان بریکس، موجب شد که ما سالانه شاهد رشد مثبت اقتصادی باشیم. همزمان، نرخ تورم ما از بالای ۴۰-۵۰درصد به حدود ۳۲درصد کاهش یافت و نرخ بیکاری نیز کاهش پیدا کرد؛ بنابراین، این تجربه یک تجربه موفق است و به نظر میرسد اگر میخواهند تحریمها را بردارند، پیگیری کنند اما راهی که آقای رئیسی رفت باید با سرعت و دقت بیشتری ادامه یابد.
نکته دیگری که میخواهم اضافه کنم این است که ما هنوز از ظرفیتهای ملی خود بهدرستی استفاده نمیکنیم. غالبا مباحثاتی که در مجلس، دولت، هیاتهای نظارت و کمیسیونهای اقتصادی مجمع تشیخص صورت میگیرد، بر روی منابع در اختیار دولت، درآمد نفت و صادرات بخش دولتی تمرکز دارد. درحالیکه باید بر ظرفیت بخش خصوصی و منابع مالی مردم تکیه کنیم. بنا بر نقلهایی که متواتر مطرح شده، اکنون بیش از ۳۰میلیارد دلار یا یورو ارز در اختیار مردم است و همین مقدار یا حتی بیشتر طلا در دست مردم وجود دارد. چرا این ارزها و طلاها به کار گرفته نمیشود؟ زیرا صاحبان این ارزها و طلاها احساس میکنند که ارزش پول ملیشان کاهش یافته است.
راهحل این مسئله استفاده از صندوق پروژههاست؛ صندوقهایی که در زمینه بالادستی و پاییندستی نفت و گاز به کار گرفته شوند. برای هر پروژهای مانند پترو پالایشگاهها یا تولید نفت از مخازن مشترک بین ایران و همسایگان، باید صندوقپروژه تعریف شود. اگر برای هر چاهی یک صندوق تعریف کنیم و به مردم بگوییم که برآوردهایی که صورت گرفته، اگر بخواهد احیا بشود طی چه مدتی به نتیجه میرسد، اعتمادآفرینی خواهیم کرد.
به عنوان نمونه، اگر بازدهی سرمایه در پروژههای بالادستی نفت مشخص باشد، منابع مادی مردم خصوصا ارزها و طلاها را فراخوان کنیم و چند پروژه را اجرا کنیم تا اعتماد ایجاد شود. آیا منابع مالی مردم به سمت تولید میآید یا نه؟ جهش تولید زمانی اتفاق میافتد که ظرفیتهای تولیدی به کار گرفته شوند و بهترین مکان برای این کار، بالادستی و پاییندستی نفت و گاز است. باید از این ظرفیتها بهرهبرداری کنیم و سرمایه ملی کشور را فعال کنیم. این سرمایهها نباید راکد بمانند. باید از مردم کمک بخواهیم و اعتمادآفرینی کنیم.
درحالحاضر، هیچکس در مورد این مسائل در مجلس صحبت نمیکند. نه دولت، نه مراکز تصمیمگیری و نه مجامع دیگر. ما نیازمند استفاده از تمام ظرفیتهای اقتصادیمان هستیم. آیا حضرت آقا در سیاستهای اقتصاد مقاومتی نفرمودند که باید از مشارکت آحاد ملت بهرهبرداری کنیم؟ آیا انتظار رهبری این نیست که شاهد مشارکت نسل جوان در فرآیند تولید باشیم؟
یکی از راههایی که میتوان به بازدهی سرمایه دست یافت، این است که منابع مالی بانکها به جریان تولید اختصاص یابد و نظارت شود که واقعا در تولید هزینه شود. خبرها حاکی از آن است که آنچه به تولید تزریق میشود، لزوما در تولید مورد استفاده قرار نمیگیرد، زیرا بازدهی در حوزه تولید نسبتا اندک و دیر بازده است. اما در بازار واسطهگری و ارز، این بازدهی بالا است. بنابراین، منابع از بازار تولید به سمت بازار دلالی سرازیر میشود و این مسئله مانع شتاب تولید میشود.
اگر میخواهیم شتاب تولید را افزایش دهیم و شاهد رشد اقتصادی باشیم، باید تمام منابع بانکها به تولید تخصیص یابد و از سوی بانکها نظارت شود که این منابع در تولید هزینه شوند و از آن خارج نشوند. در این صورت، بازدهی افزایش مییابد و به رشد پرشتاب منجر خواهد شد. به نظر من، رشد هشت درصدی نیز محقق خواهد شد.
تا چه اندازه خلأهای قانونی مانع رشد تولید داخلی هستند؟
غالبا قوانین رشد تولید را دنبال میکنند، اما مهمترین مسئله اجرای صحیح قوانین است. بسیاری از بنگاههای اقتصادی که میخواهند فعالیت کنند، در مقام اجرا با موانع روبهرو میشوند و فرایند موافقت کسبوکار و فعالیت اقتصادی طولانی میشود. یکی از عواملی که به رشد تولید کمک میکند، نه وضع قوانین جدید، بلکه اجرای درست قوانین موجود است.ما اکنون با فرآیندی مواجهیم که برای فعالیتهای اقتصادی زمان زیادی صرف میشود؛ به عنوان مثال، اگر برای یک فعالیت اقتصادی یک یا دو روز زمان لازم باشد، ممکن است ۶ ماه یا یک سال طول بکشد. این موضوع موجب میشود که تولیدکننده پشیمان شود و به جای تولید، منابع مالی خود را به خارج از کشور منتقل کند. بنابراین، مهمترین نکته در مقام اجرا، باز کردن راه و برطرف کردن موانع است. اگر دولت بتواند این موانع را بردارد، ظرفیت کسبوکار در جامعه افزایش خواهد یافت.
چگونه میتوان تعصب بر تولید ملی را تقویت کرد و از مرعوب شدن در برابر کالای خارجی جلوگیری کرد؟ این یکی از مهمترین فاکتورهایی است که رهبر انقلاب در سالهای اخیر به آن اشاره داشتهاند.
برای تقویت این فرهنگ، باید تلاش کنیم تا کیفیت تولیدات داخلی افزایش یابد. نهاد استاندارد باید به گونهای عمل کند که تولیدات ما مطابق با استانداردهای بینالمللی باشند. نکته دیگر فرهنگسازی است. ما نیازمند ترویج مصرف کالای داخلی هستیم. اکنون فرهنگی در جامعه وجود دارد که تولیدات خارجی بهتر هستند، درحالیکه ممکن است کیفیت داخلی بهتر یا مشابه باشد. باید فرهنگسازی کنیم تا مردم مصرف کالای داخلی را ترجیح دهند؛ به عنوان مثال، باید نمونههایی از محصولات داخلی معرفی کنیم که کیفیت بالاتری نسبت به محصولات خارجی دارند. اگر استانداردها را بالا ببرند و کیفیت تولید افزایش یابد مردم استقبال خواهند کرد. باید نظارت شود تا کالاها با استانداردهای جهانی هماهنگ شوند.
تولید دانشبنیان که رهبری نیز بر آن تاکید داشتند چقدر در توسعه و رشد تولید ملی موثر است؟
سهم ما از تولید دانشبنیان نسبتبه تولیدات غیر دانشبنیان بسیار اندک است؛ بهطوریکه ظاهرا سهم ما از تولید دانشبنیان حدود سه درصد از تولید ملی است. باید شرکتهای دانشبنیان توسعه یابند و مورد حمایت قرار گیرند تا بخش اعظم تولیدات ما دانشبنیان شود. این امر نهتنها موجب جذب نخبگان خواهد شد، بلکه مراکز تولید دانشبنیان را نیز مورد اقبال قرار خواهد داد و توسعه خواهد داد. خانههای دانشبنیان باید گسترش یابند؛ این امر به افزایش کیفیت تولیدات داخلی کمک میکند و سهم صادرات ما از تولیدات دانشبنیان نیز افزایش خواهد یافت. تنها خواستهام این است که دولت محترم تصمیمات و مصوبات را بهطور جدی اجرایی کند و موانع موجود را برطرف کند تا اهداف موردنظر محقق شوند.
در پاسخ سوال اول تصریح کردید که رشد اقتصادی در دهه۹۰ بسیار پایین بوده است. چه عواملی شرایط آن دهه را رقم زد و وضعیت اقتصادی آنگونه شد؟
روشن است که اقتصاد ایران، سالهاست که دچار تحریمهاست و در دهه۹۰ این مسئله تشدید هم شد ولی مدیریت اجرایی کشور نباید در مقابل تحریمها منفعل برخورد میکرد، بلکه باید هم برای گشایش در درون کشور تدابیری میاندیشید و هم برای گشایش روابط با سایر کشورها تحرک بالایی صورت میداد. بله تحریم بسیار اثرگذار است ولی مهم، عاجز نبودن مدیریت کشور در اینگونه تدابیر است که باید انجام میشد و نشد و ما یک عقبگرد هم کردیم؛ یعنی حدود ۳۵درصد از استهلاک سرمایه در کشورمان در این دهه جبران نشد. نهتنها رشد اقتصادی ما نزدیک به صفر بود، بلکه وضعیت ما در استهلاک سرمایه، ۳۵درصد هم منفی شد.در درون کشور کارهایی که باید صورت میگرفت، انجام نشد، مثل راهاندازی بنگاههای تعطیلشده که در نهایت اتفاقی نیفتاد. باید از این ظرفیتها استفاده میشد ولی چون هم اوضاع اقتصادی و سرمایهگذاری در داخل کشور به موضوع برجام گره خورد و حتی گفته شد که آب و هوای کشور هم تحتتاثیر برجام قرار میگیرد، متاسفانه آن کارهایی که امکان داشت انجام نشد. اقداماتی که باید صورت نگرفت؛ مثلا در حوزه مسکن، وزیر مسکن آن دوره معتقد نبود که دولت باید مسکن بسازد و آن را کار بخش خصوصی میدانست. بله فرض میکنیم اینطور باشد، آیا دولت نباید هیچ اقدام اساسی برای حمایت از مسکن و تامین مالی آن و قرار دادن زمین برای ساختوساز مسکن در اختیار مردم قرار میداد؟ متاسفانه چنین اتفاقی نیفتاده بود و ما بعدا آسیب این سیاستهای غلط را متحمل شدیم.