۲۴ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۴:۱۹

در دوران جدید، روس‌ها باید بدانند که دولت ایران ارزش زیادی برای توسعه همکاری با همسایه شمالی خود قائل است اما دخالت در امور داخلی ایران یا توهین به مقامات کشور قابل‌قبول نخواهد بود.

به گزارش آگاه: در تنظیم روابط خارجی ایران با قدرت‌های محلی، منطقه‌ای و بین‌المللی تنها یک «خط قرمز» وجود دارد و آن هم «صیانت از منافع و امنیت ملی کشور» در محیط آشوبناک خارجی است. برهمین اساس، جمهوری اسلامی ایران براساس اصل «نه شرقی، نه غربی» ضمن تاکید بر استقلال خود سعی کرده تا با دنبال کردن «سیاست خارجی متوازن و واقع‌گرا» در هیچ‌یک از بلوک‌های قدرت جهانی قرار نگرفته و درعین‌حال در تعریف روابط با هریک از بازیگران بین‌المللی به‌دنبال بیشینه‌سازی منافع ملی و کاهش تهدیدات علیه امنیت و تمامیت ارضی کشور باشد. بااین‌حال ایران به‌دلیل قرارگرفتن در قلب منطقه «هارتلند» به‌عنوان چهارراه ارتباطی و مرکز منابع هیدروکربن همواره موردتوجه قدرت‌های بزرگ جهانی به‌ویژه آمریکا، انگلیس و روسیه بوده است. در این معادله، گاهی کشورهای نامبرده در قالب متفقین بدون اجازه دولت وقت ایران «کنفرانس تهران» را برگزار کرده و گاهی نیز دامنه رقابت آنها آنقدر گسترش پیدا کرده که به‌نوعی معادله با حاصل‌جمع صفر تبدیل شده است! اخیرا بازنشر اظهارات سال گذشته محمدجواد ظریف در جریان همایش سالانه انجمن علوم سیاسی ایران درخصوص تمام‌شدن دوران اتحادها و ائتلاف‌های بلندمدت و ذکر مثالی از پیشنهاد همکاری پدافندی روسیه به آمریکا در اروپا سبب شده است تا سفارت روسیه با اتخاذ رویکردی شتابزده، متنی علیه معاون امور راهبردی رییس‌جمهور منتشر و وی را تلویحا متهم به «دروغ‌گویی» و «بی‌دانشی» کند. اما واقعیت ماجرا چیست؟
حقیقت چیست؟
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، دو جریان «غربگرایان» و کمی بعد «نئواوراسیانیست‌ها» سکان هدایت کاخ کرملین را برعهده گرفتند. بین سال‌های ۱۹۹۱ تا ۲۰۰۹ حاکمان جدید روسیه بارها سعی کردند تا به‌عنوان بخشی از تمدن غرب و حتی قاره اروپا پذیرفته شده تا بتوانند از عواید اقتصادی، فناوری، سیاسی و امنیتی آن بهره ببرند. بااین‌حال آمریکا تحت رهبری جورج بوش پسر و بعدها باراک اوباما تصمیم گرفت تا روسیه جدید را در کنار چین، ایران و کره شمالی به‌عنوان کشورهای تجدیدنظرطلب در نظام بین‌الملل شناسایی کرده و آنها را در اسناد امنیت ملی آمریکا به‌عنوان تهدید علیه منافع واشنگتن و کشورهای غربی معرفی کنند. ظهور انقلاب‌های رنگی در اوکراین (انقلاب نارنجی- ۲۰۰۴)، گرجستان (گل رز- ۲۰۰۳) و در سال‌های بعدی، نفوذ در ارمنستان برای دورکردن ایروان از مسکو نشان‌دهنده برنامه غرب برای نزدیک شدن به مرزهای حوزه «CIS» و محاصره روسیه جدید است. مداخله نظامی روسیه در گرجستان و اوکراین را می‌توان نشانه‌ای از واکنش روس‌ها در برابر نزدیک‌شدن نیروها و امکانات نظامی ناتو در نزدیکی مرزهای روسیه تاریخی دانست.
در سال ۲۰۰۶ میلادی دولت بوش با کمک پروژه «امنیتی‌سازی» اسراییل سعی داشت تا توان موشکی ایران را تهدیدی علیه نه کشورهای منطقه غرب آسیا، بلکه تهدید مستقیم علیه برلین، رم، پاریس و حتی لندن معرفی کند. ورای این عملیات روانی اما واقعیت چیز دیگری بود؛ آمریکایی‌ها قصد داشتند تا با استفاده از موقعیت «فروپاشی دیوار برلین» به مرزهای روسیه نزدیک شده و اصطلاحا تسلیحات آفندی- پدافندی خود را در شرق قاره اروپا مستقر کنند. در سال۲۰۰۶ آمریکایی‌ها دور نخست مذاکرات با کشورهای جمهوری چک، لهستان و مجارستان را برای استقرار سیستم‌های ضدموشکی آغاز کردند. به فاصله چندماه بعد، ولادیمیر پوتین با ارائه ابتکاری امنیتی از واشنگتن خواست تا این سیستم پدافندی موشکی که در ظاهر علیه ایران بود، به‌صورت مشترک میان آمریکا، اروپا و روسیه تعریف شود. صحت این روایت را می‌توان با مطالعه اسناد کاخ سفید تایید کرد. نکته ظریف و قابل‌تامل در این روایت آن است که روس‌ها حقیقتا قصد همکاری با آمریکا علیه ایران را نداشتند اما در آن «روایت‌سازی غربی» مجبور بودند که برای جلوگیری از استقرار سیستم‌های ضدموشکی در نزدیکی مرزهای خود با روایت «ضدایرانی» همراهی کنند؛ به بیان دیگر، روسیه برای آنکه جلوی سوءاستفاده آمریکا از موج «ایران‌هراسی» در غرب را بگیرد، چاره‌ای جز همراهی موقت و ظاهری با آن برای خنثی کردن طرح ضدروسی ناتو نداشت. این موضوع پس از آنکه آمریکا اعلام مخالفت کرد برای همیشه به حاشیه رفت و دیگر مطرح نشد. اما درخصوص روایت محمدجواد ظریف، وزیر خارجه پیشین ایران و چرایی انتشار آن در شرایط کنونی و درعین‌حال نوع واکنش سفارت روسیه به این روایت، سوالات و ابهاماتی زیاد وجود دارد. فارغ از اختلافات داخلی درخصوص قانونی بودن یا نبودن حضور ظریف در مقام مشاور امور راهبردی دولت چهاردهم، به نظر می‌رسد اصل صحبت‌های وی در جریان همایش سالانه انجمن علوم سیاسی ایران اساسا «ضد روسی» نبود، بلکه برعکس در ستایش عمل‌گرایی و نگاه واقع‌گرایانه به منافع ملی این صحبت‌ها ایراد شده است. وزیر خارجه سابق ایران در فرصت‌های مختلف از لزوم گسترش روابط با روسیه و چین به‌عنوان بخشی از سیاست خارجی متوازن ایران دفاع کرده است. بااین‌حال او باید در بیان برخی اظهارات در خصوص مسائل دوجانبه ایران با روسیه، مخصوصا پس از انتشار غیرقانونی و مشکوک فایل صوتی از شبکه ضدایرانی اینترنشنال، دقت بیشتری کرده و اجازه سوءاستفاده افراد سودجو و بدخواه را ندهد. در سوی مقابل، سفارت روسیه در ایران نیز باید حد و حدود خود را شناخته و متناسب با قوانین و عرف دیپلماتیک درخصوص کارگزاران کشور میزبان اظهار موضع یا حتی گلایه کند. تکرار این خطا قطعا با واکنش متناسب ازسوی تهران مواجه خواهد شد.
نکته آخر
روابط میان تهران- مسکو باوجود فراز و نشیب‌های تاریخی، امروز در نقطه اوج هماهنگی و همکاری استراتژیک قرار دارد. امضای توافقنامه جامع راهبردی میان ایران و روسیه در جریان سفر مسعود پزشکیان به روسیه را می‌توان نشان‌دهنده آغاز فصل جدید در روابط این دو قدرت دانست. در دوران جدید، روس‌ها باید بدانند که دولت ایران ارزش زیادی برای توسعه همکاری با همسایه شمالی خود قائل است اما دخالت در امور داخلی ایران یا توهین به کارگزاران سابق یا فعلی نظام به‌مثابه عبور از «خط‌قرمزی» است که می‌تواند دیوار اعتماد میان دو کشور را شکسته و به «بدبینی» و «بی‌اعتمادی» تبدیل کند.