آگاه: نسبت درست قشر دانشجو با مسائل و مشکلات جاری کشور چیست؟ و چه اقداماتی باید ازسوی دانشجویان انجام شود تا بتوان گفت این مشکلات مورد توجه قرار گیرند یا حتی حل شوند؟
در جامعه باید به دانشجو بهعنوان قشر پیشرو و آوانگارد بها داده شود. چراکه درحالحاضر، متاسفانه جامعه با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم میکند و مردم شاید واقعا فرصت کافی برای ورود به این مسائل و ارائه راهحل یا مطالبهگری نداشته باشند. این شرایط، وظیفه دانشجویان را سنگینتر از گذشته و دهههای قبل میکند. امروز، دانشجویان بیش از پیش باید خودشان را درگیر مسائل کنند و مطالبهگری داشته باشند؛ البته مطالبهگری و پرسشگری یک بخش ماجراست اما مهمتر از آن، رسیدن به راهحل است. چون آنها در محیطی به نام دانشگاه فعالیت میکنند که فضایی علمی دارد و انتظار میرود این فضا بتواند راهحلهایی برای مشکلات ارائه دهد. همیشه در همه دورهها از دانشجویان توقع این بوده که همزمان با تحصیل، هم مطالبهگری کنند و هم راهحل ارائه دهند.
حالا با شرایط فعلی کشور، با مسائل اقتصادی و مشکلاتی که مردم با آن مواجهاند و مهمتر از آن، ابهاماتی که برایشان ایجاد شده، این وظیفه پررنگتر میشود. رسانهها هر روز موضوع جدیدی مطرح میکنند و متاسفانه برخی افراد -حتی کسانی که در کشور جایگاه مهمی دارند- مشکلات اقتصادی ما را به سیاست خارجی و عدم مذاکره با غرب و آمریکا گره میزنند. اینجا وظیفه دانشجوست که روشنگری کند؛ از خانواده خودش گرفته تا جامعه بزرگتر، یعنی شهر، استان و کشور.
دانشجو عمدتا مطالبهگر و پرسشگر است، این مطالبهگری و پرسشگری باید در چه چارچوبی انجام شود؟
مشکلی که وجود دارد این است که اگر ما بهعنوان دانشجو صرفا مطالبهای را بدون مطالعه و تحلیل مطرح کنیم، این مطالبهگری کور و بیهدف میشود. باید مطالعه خوبی داشته باشیم و تحلیل درستی از وقایع روز ارائه دهیم. شاید مهمترین ویژگی یک دانشجو درحالحاضر، داشتن تحلیل باشد. اگر تحلیل نداشته باشد -نمیگویم حتما تحلیلگر باشد اما مطالعه کند و پرسوجو کند- مطالبهگریاش به غر زدن تبدیل میشود و فقط بهعنوان کسی دیده میشود که درحال گلایه کردن است.
دانشجویی که در یک نظام انقلابی زندگی میکند، چه وظایف و رسالتهایی دارد؟
مهمترین رسالتش تحصیل است. به نظرم یک وجه رسالت او، تحصیل و رسیدن به درجات بالای علمی، تحقیق و اختراع است. وجه دیگر، اخلاق و تهذیب نفس است. دانشجو علاوه بر بعد علمی، باید اخلاق شایسته و نیکویی داشته باشد؛ چون اگر بخواهد روی محیط پیرامونش تاثیر بگذارد و اخلاق خوبی نداشته باشد، نمیتواند اثر مثبت و مفیدی بر اطرافیانش بگذارد.
نکته بعدی این است که دانشجو باید صاحب تحلیل باشد. این تحلیل با مطالعه، پرسشگری، دعوت از افراد مختلف به دانشگاه، گفتوگو با آنها و حتی نظریهپردازی به دست میآید. در نهایت، دانشجو باید حداقل آمادگی ارائه راهحل را داشته باشد. خلاصه اینکه باید علم و فن بیاموزد، اخلاق نیکو داشته باشد، تحلیلگر باشد و بتواند فضای اطراف خود را آسیبشناسی کند و در نهایت راهکار ارائه دهد.
شما که زمانی در دوران دانشجویی فعالیت تشکلی داشتید، چه تفاوتی بین آن زمان و حالا میبینید؟ چگونه باید دانشجو عمل کند تا همه دانشجویان را جذب فعالیتهای تشکلی، مطالبهگری و پرسشگری کند و به قول معروف، دانشجویی نباشد که فقط کیفش را روی دوشش بگذارد و بین خانه و دانشگاه رفتوآمد کند؟ در این دوران چه باید کرد تا به این هدف برسند؟
زمانی که ما دانشجو بودیم، تازه فضای انقلابی در جامعه و فضای مجازی شروع شده بود؛ البته فضای مجازی نبود، بلکه در اواخر دوره ما، وبلاگنویسی رواج داشت و شبکههای اجتماعی (فیسبوک و توییتر) هنوز به شکل امروزی فراگیر نشده بود. فیسبوک و توییتر تازه در ایران رواج پیدا کرده بودند و ما آن زمان خیلی بلد نبودیم از این ابزارها استفاده کنیم یا با آنها ارتباط بگیریم. تفاوت جدی امروز با آن روزها، فراگیر شدن شبکههای اجتماعی و دسترسی همه مردم به آنهاست. آن زمان، اگر میخواستیم تاثیرگذاری خاصی داشته باشیم، نهایتا در دانشگاه یا شهر خودمان میتوانستیم روی مردم اثر بگذاریم؛ مثلا در مواقع مهم مثل انتخابات یا اتفاقاتی مانند سال۸۸. اما الان، خوشبختانه بستری برای دانشجویان فراهم شده که میتوانند تاثیرگذاری بسیار فراتر از تصور داشته باشند؛ البته باید به همان نکاتی که گفتم عمل کنند: صاحب تحلیل باشند، مطالعه کرده و از این ابزارها بهخوبی استفاده کنند. اتفاق دیگری که رخ داده و تفاوت امروز با گذشته است، متاسفانه بیتفاوت شدن بخشی از جامعه -ازجمله کسانی که در دانشگاهها تحصیل میکنند- نسبت به مسائل کشور است. این بیتفاوتی میتواند امید مردم به حل مشکلات را از بین ببرد. به نظرم یکی از کارهایی که دانشجویان الان باید انجام دهند، مقابله با این بیتفاوتی و ایجاد امید است. متاسفانه در حالحاضر، بهجز مقام رهبری که برای مردم امیدآفرینی میکنند، جای قابلتوجه دیگری برای این کار نمیبینم. شاید حالا این انتظار از قشر دانشجو باشد که این وظیفه خطیر را برعهده بگیرد و امید را به جامعه برگرداند. امیدواریم این اتفاق بیفتد. دوستان ما که الان در دانشگاه هستند، باید بدانند دوران دانشجویی فرصت مغتنمی است. در این دوره میتوانند سعی و خطا کنند؛ چون در فضاهای کاری یا دیگر حوزهها، چنین فرصتی ندارند و اشتباهات ممکن است برایشان گران تمام شود اما در دوران دانشجویی بهراحتی میتوانند این کار را انجام دهند و کسی هم به آنها خرده نمیگیرد؛ چون دانشجو هستند. به نظرم خوب است که از این فرصت استفاده کنند.