آگاه: سیمین دانشور، فرزند محمدعلی دانشور (پزشک) و قمرالسلطنه حکمت (مدیر هنرستان دخترانه و نقاش) بود. تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در مدرسه انگلیسی مهرآیین به پایان رساند و در امتحان نهایی دیپلم، شاگرد اول کل کشور شد. پس از آن برای ادامه تحصیل در رشته ادبیات فارسی به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران رفت. دانشور، پس از مرگ پدرش در ۱۳۲۰ خورشیدی، مقالهنویسی برای رادیو تهران و روزنامه ایران را آغاز کرد و از نام مستعار «شیرازی بینام» استفاده کرد. در سال ۱۳۲۷ مجموعه داستان کوتاه «آتش خاموش» را منتشر کرد که نخستین مجموعه داستانی است که به قلم زنی ایرانی چاپ شده است. حامیان دانشور در داستاننویسی فاطمه سیاح، استاد راهنمای وی و صادق هدایت بودند. او در همان سال، در حالی که در اتوبوس از تهران راهی شیراز بود، با جلال آلاحمد نویسنده و روشنفکر ایرانی آشنا شد و دو سال بعد با او ازدواج کرد. در ۱۳۲۸ با مدرک دکترای ادبیات فارسی از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد. دانشور در شهریور ۱۳۳۱ با دریافت بورس تحصیلی از موسسه فولبرایت به دانشگاه استنفورد آمریکا رفت و در آنجا یک سال در رشته زیباییشناسی تحصیل کرد. در این مدت دو داستان کوتاه که دانشور به زبان انگلیسی نوشته بود، در ایالات متحده چاپ شد. پس از بازگشت به ایران، دانشور در هنرستان هنرهای زیبا به تدریس پرداخت تا اینکه در سال ۱۳۳۸ در دانشگاه تهران در رشته باستانشناسی و تاریخ هنر استاد شد. اندکی پیش از درگذشت آل احمد در ۱۳۴۸، رمان «سووشون» را منتشر کرد. دانشور، نخستین رییس کانون نویسندگان ایران در ۱۳۵۸ از دانشگاه تهران بازنشسته شد. او نخستین زن ایرانی است که به صورتی حرفه ای در زبان فارسی داستان نوشت. مهمترین اثر او رمان «سووشون» به ۱۷ زبان ترجمه شده است. این بانوی داستاننویس پس از یک دوره بیماری، در سال ۸۶ کار نوشتن را دوباره از سر گرفت و در هجدهم اسفندماه سال ۱۳۹۰ در خانهاش در تهران درگذشت.
ترتیب پیشنهادی برای خواندن آثار سیمین دانشور
برای مطالعه آثار سیمین دانشور، پیشنهاد میشود با مجموعههای داستانی آغاز کرده و سپس به رمانهای بلندتر بپردازید. این ترتیب به شما کمک میکند تا با سیر تحول فکری و سبک نوشتاری او آشنا شوید:
شهری چون بهشت (مجموعه داستان، ۱۳۴۰)
مجموعهای از داستانهای کوتاه که به مسائل اجتماعی و فرهنگی میپردازد. این اثر نشاندهنده بلوغ فکری و هنری دانشور در داستاننویسی است.
سووشون (۱۳۴۸)
نخستین رمان بلند دانشور و یکی از مهمترین آثار ادبیات معاصر ایران. داستان در شیرازِ دوران اشغال متفقین در جنگ جهانی دوم میگذرد و از زاویه دید زری، زنی روشنفکر، روایت میشود. این اثر با بهرهگیری از اسطوره سیاوش، به بررسی مقاومت، هویت ملی و نقش زن در جامعه میپردازد.
به کی سلام کنم؟ (۱۳۵۹)
مجموعهای از داستانهای کوتاه که به مسائل اجتماعی، فرهنگی و روانی زنان میپردازد. این اثر با نگاهی انتقادی و انسانی، به چالشهای زندگی زنان در جامعه معاصر ایران مینگرد.
جزیره سرگردانی (۱۳۷۲)
آغاز سهگانهای فلسفی با محوریت هستی، زنی تحصیلکرده که در جستجوی معنا، هویت و عشق، میان سنت و مدرنیته سرگردان است. این رمان با نگاهی روانکاوانه و اسطورهای، به بحرانهای فردی و اجتماعی میپردازد.
ساربان سرگردان (۱۳۸۰)
دومین جلد از سهگانه، ادامه سفر درونی هستی در بستر تحولات سیاسی و اجتماعی ایران. این اثر با نثری شاعرانه و تاملبرانگیز، به بررسی مفاهیم عشق، تعهد و هویت میپردازد. با این ترتیب، میتوانید بهتدریج با سبک نوشتاری، دغدغهها و تحولات فکری سیمین دانشور آشنا شوید و از خواندن آثارش لذت ببرید اما «سووشون» به تنهایی دانشنامه «سیمین دانشور» شناسی است.
ترجمهها
سیمین دانشور به پشتوانه تسلطش به زبان انگلیسی از همان سالهای جوانی در کنار سایر فعالیتهایش به ترجمه مقاله و کتاب پرداخت. از مهمترین آثار ترجمه شده توسط سیمین دانشور میتوان به «سرباز شکلاتی» اثر برنارد شاو، «دشمنان» و «باغ آلبالو» اثر آنتوان چخوف، «رمز موفق زیستن» اثر دیل کارنگی، «بنال وطن» اثر آلن پیتون، «داغ ننگ» اثر ناتانیل هاثورن و «کمدی انسانی» اثر ویلیام سارویان اشاره کرد.
یک ازدواج موهبتآمیز
سیمین دانشور و جلال آلاحمد معروفترین و موثرترین زوج ادبی ایران در دوران معاصر هستند. این دو نویسنده در فروردین ۱۳۲۷ با یکدیگر آشنا شدند، کتابهای خودشان را به یکدیگر اهدا کردند و ازدواجشان در سیام فروردین ۱۳۲۹برگزار شد.
محمدحسین دانایی، خواهرزاده جلال آلاحمد در یادداشتی که به مناسبت تولد سیمین دانشور نگاشته به تاثیرات سیمین دانشور و جلال آلاحمد بر یکدیگر و تاثیر روابط آنان بر ادبیات معاصر پرداخته و نوشته است: جلال آلاحمد و سیمین دانشور گرچه از خاستگاههای متفاوتی برخاسته بودند، ولی هر دو نفر به مسائل اجتماعی و فرهنگی جامعه حساس بودند و توجهی ویژه به این مسائل داشتند. این نقطه عطف موجب شده بود که دنیای پیرامون خود را مشترک ببینند و تجربه کنند، اما به سبک و قلم خودشان، به نقد مسائل اجتماعی بپردازند: آلاحمد با قلمی تند و بیپروا و زهردار و دانشور با قلمی احساسیتر و هنرمندانهتر. به علاوه، پیوند آنان موجب شده بود که سیمین دانشور در بستر روابط و مناسبات اجتماعی آلاحمد، در فضای مردسالارانه دهههای ۳۰ و ۴۰ شمسی حضور یابد، صدای زنانه خاص خود را پیدا کند و سرانجام به «بانوی ادبیات داستانی» تبدیل شود. جلال آلاحمد نیز تحت تاثیر نگاه زنانه و متعادل همسرش، توانست از سیاستزدگیهای افراطی و فضای خشن مردسالارانه دهههای مزبور فاصله بگیرد، افق فکری خود را وسیعتر و غنیتر سازد و با سبک و سیاقی هنرمندانه، وارد عرصه ادبیات شود و به نقد مسائل اجتماعی بپردازد. رگههای روشنی از این تاثیر و تاثر متقابل را میتوان در آثار ادبی آنان دید. به عنوان نمونه، رمان «سووشون» که شاهکار دانشور است، آکنده از دغدغههای اجتماعی، فرهنگی و هویتی، همراه با موضعگیری در برابر حضور نیروهای خارجی است. آلاحمد هم در اثر معاشرت فکری با سیمین دانشور، در بسیاری از آثار خود، همچون «نفرین زمین» و «مدیر مدرسه»، با نگاهی عمیقتر و انسانیتر به دنیای پیرامون خویش پرداخته و به نتایج هنرمندانهتری دست یافته است.
به این ترتیب، آن تفاوت خاستگاه خانوادگی و این نقطه عطف فکری موجب شدهاند که آنان مکمل فکری یکدیگر باشند، چون هر کدام جهان را از زاویهای دیگر میدیدند و این تنوع دیدگاه، باعث غنای آثار هر دو نفر میشد و ادبیات معاصر را هم گستردهتر میکرد. از سوی دیگر، ازدواج رازآمیز و همزیستی نادر این زن و مرد نویسنده و روشنفکر، موجب شده بود که آنان به نمادی از پیوند فکری و هنری تبدیل شوند و نسل جوانتر جامعه روشنفکری کشور از آنان الگوگیری کند. برای اثبات این گزاره، روایتی معتبرتر از گفتارها و نوشتارهای خود آنان نسبت به یکدیگر نیست:دانشور درباره آلاحمد: «جلال به من نوشتن یاد نداد، اما به من یاد داد خودم باشم. من اگر چیزی شدم، مدیون جلالم. او باور داشت که یک زن هم میتواند فکر کند و بنویسد.»
آل احمد درباره دانشور: «سیمین برای من نه تنها همسر، که رفیق و همکار بود. ما با هم درد وطن داشتیم. اگر من تندتر میرفتم، او آهستهتر و عاقلانهتر مرا همراهی میکرد .»
دانشور درباره همکاری با آلاحمد: «جلال و من زیاد با هم بحث میکردیم. گاه مخالف بودیم، اما همیشه میفهمیدیم که هر دو، از درد یک خاک مینویسیم.»
آلاحمد درباره تاثیر دانشور: «سیمین آینهای بود که وقتی به آن نگاه میکردم، میدیدم چقدر میشود در میان غوغای حرفهای روشنفکری، دل آدمی را هم دید.»بنابراین، میتوان گفت که ازدواج جلال آلاحمد و سیمین دانشور، تنها یک ازدواج معمولی و یک پیوند شخصی نبود، بلکه موهبتی بود که به رشد فکری و هنری خود آنان و غنای ادبیات معاصر منجر شد.