آگاه ـ مسعود کارگر – دبیر سرویس فرهنگی: در همه دنیا به همه ژانرها در همه هنرها خاصه سینما میپردازند و برخی از ژانرها بسته به اقلیم، فرهنگ، سیاست و شرایط اجتماعی آن کشور بیشتر یا کمتر مورد توجه قرار میگیرد. مثلا در برخی از کشورها مانند هند به ژانر ملودرام عاشقانه و اکشن ماجراجویانه بیشتر از باقی گونهها توجه شده یا در سینمای آمریکا تنوع پرداختن به همه ژانرها بالا و گسترده بوده، و نیز در آسیای شرقی اهمیت به گونه رزمی به دلیل ورزش ملی و بومیشان بیشتر است.
در ایران بنا به شرایط اجتماعی، پیوست تاریخی، تمدنی و فرهنگی غنی که البته با فرهنگ و هنر غربی نیز آغشتگی پیدا کرده، تاکید بر ملودرامهای اجتماعی آپارتمانی و شهری بیشترین سهم در انواع ژانر را شامل شده است. اما چندسالی میشود که مدیریت فرهنگی و خانواده سینما خاصه در نسل نو آن به سمت تنوع ژانر و بهره بردن از انواع مدلها برای پرداختن موضوعی و مضمونی رفته و سعی کرده ساختارشکنی کند. از این رو ما شاهد موضوعات مهم تاریخی، سیاسی و اجتماعی در عرصه سینمای جشنوارهای و گیشهای بودهایم که پس از ۴۵ سال که از عمر انقلاب اسلامی میگذرد، تازه در ۱۰سال اخیر این رویه شکل گرفته و پیش رفته است. به همین سبب شاهد توجه و اهمیت به زندگینامه و شخصیت افراد مهم ملی و مذهبی و جایگاه قهرمان در سینمای ایران بودهایم، که هدف سازندگان تبیین جایگاه مغفول مانده مشاهیر و چهرههای برجسته و سلحشوری آنها در همه عرصهها بوده و در خیلی از آثار نیز موفق بودهاند.
اما با نگاهی امیدوارانه به این فضا باید گفت یک ناامیدی بزرگ در نگاهی کلی در بحث استراتژیک و ایدئولوژیک وجود دارد و رویکردی منفی یا خنثی در دل مدیریت سیاستگذاری فرهنگی و هنری و نیز خانواده صنفی سینما حتی در انقلابیترین مدعیان آن به چشم میخورد که تعمدا یا سهوا هیچ دغدغه، راهبرد، رویکرد و مسئلهمندی در حوزه منجی، آخرالزمان و بحث مهم ظهور وجود ندارد و اگر دارد هیچ عزم راسخ و حیاتی برای تحقق میدانی آن در تولید آثار به چشم نمیخورد.
سینما و هنر و فرهنگ جهانی خاصه در کشورهای صاحب نام، مدعی و اثرگذار آن، به شکل ویژه و خاصی به حوزه منجی در شمایل ابر قهرمانی و آخرالزمان پرداخته و این مسئله جزو حیاتیترین دکترینها در اندیشکدههای راهبری فرهنگی و رسانهای آن است. که خروجی آن را به خوبی و در بالاترین کیفیت در سینما و آثار نمایشی و هنری میتوان دید. که این خروجی با سیاستها و راهبرد دینی و اعتقادیشان به همه جهان، خاصه جهان سوم تحمیل شده و به تحقق اهدفشان در همه ابعاد کمک خواهد کرد.
حال در نظر بگیرید در سینمای ایران که برآمده از انقلاب اسلامی با یک مانیفست قوی و راهگشا برای نجات کل جهان است، فاقد چنین نگاهی در عرصه رقابتی ملی، جهانی و تدوین و تبیین در میان کشورهای همسو و نیز اکثر کشورهایی است که مردم آن آماده پذیرش حق هستند. این درد بزرگی در این فضا و عرصه است که این شاکله باید هرچه زودتر توسط نسل جدید مدیریت فرهنگی-هنری و سینمایی کشور و نیز نسل نوظهور و جسور سینمای مولف و استراتژیک به هم خورده و شاهد تولید آثاری با موضوع و مضمون ظهور، آخرالزمان و منجی اما نه به تقلید از مدل غربی آن، بلکه به سبک فرهنگ ایرانی و اسلامی خودمان با درک پذیرش آن در داخل و همه جهان باشیم که دغدغه آن تفهیم و آماده سازی ذهنی خاصه در نسل جدید در تحقق امر ظهور و تبیین منجی اصلی جهانی باشد.