آگاه ـ زهرا بذرافکن - خبرنگار سرویس فرهنگی: در امتداد تقویت جریان اسلامهراسی در رسانههای خارجی چنانچه پیش از این در حوالی سال ۲۰۰۰ پیرامون شخصیت ادواردو آنیلی و بسیاری شخصیتهای دیگر بعد از گرویدن به دین اسلام رخ داد، حالا مانور نژادپرستانه رسانهای بی.بی.سی به خواننده پاپ کرهای «داوود کیم» رسیده است. این شخصیت از سال ۲۰۱۹ در رسانهها اعلام عمومی کرد که مسلمان شده، تغییر نام داده و با این وجود حرفه و فعالیت هنریاش را مثل گذشته ادامه میدهد. داستان از جایی آغاز شد که «داوود کیم» در اینستاگرامش اعلام کرد که به ایران میآید. او به ایران آمد تا در برنامه «حسینیه معلی» شبکه سه حاضر شود. چند روز از اعلام این موضوع نگذشته بود که رسانه انگلیسی و اسلامهراس بی.بی.سی عملیات رسانهای تخریب چهره یک خارجی مسلمان شده را آغاز کرد تا هیچ شخصیتی با این خصوصیات از فیلتر بازنمایی تخریبگر او جا نماند. عملیات جست و جوی این رسانه در تمامی جزئیات زندگی کیم در ۵ سال پیش متوقف شد تا بتواند بهره کافی را آن چه میخواهد ببرد.
باکس یک: جریان کهنه اسلام هراسی
تعداد مسلمانهای انگلستان در سالهای اخیر رو به افزایش رفته است و با ایجاد مسائل و رخدادهای سیاسی و فرهنگی پای این اقلیتهای مذهبی به حوزه عمومی پیرامون این مسائل در سطح جهانی باز شده است. عملیات «دیگری» انگاری مسلمانان در رسانههای این کشور از این زمان آغاز شد. هویت این نگاه ارتباطی با ملیت مسلمانان ندارد و در بازنمایی فرهنگی «دیگری» میان مسلمان بریتانیایی و غیر بریتانیایی تفاوتی قائل نمیشود. از این زاویه خیل عظیم جمعیت مسلمانان همگن در نظر گرفته میشود و تفاوتی میان جمیع امت اسلام قائل نمیشود. تمرکز در بازنمایی بر بنیادگرایان و افراطیون در میان مسلمانان است. در این بازنماییهای رسانهای چهار کلیدواژه اساسی از مسلمانان وجود دارد که مرتبا تکرار شده است: مسلمانان افرادی متعصب، متنفر از زنان، خشن یا ظالم و در نهایت عجیب و متفاوت هستند.
اسلامهراسی از آن جایی شکل گرفت که اسلام اساسا برای تبعیت از پروژه جهانی سازی غرب ایجاد مشکل کرد و با امتناع از بازتعریف ذیل ایدههای غربی در همه حوزههای فرهنگی، سیاسی، و ... به نوعی در دو جبهه مقابل قرار گرفتند. سرپیچی اسلام از یکرنگی با ایدههای غرب و سبک زندگیای که به ارمغان میآورد ناشی از اختلاف در دایره ارزشی-عقیدتی این دو بود. همین امر در نهایت موجب شکل گیری جریان هراس پیرامون اسلام به عنوان یک تهدید شد. زاییده این هراس و تهدیدانگاری نیز شکل جدید نژادپرستی نه بر مبنای ویژگیهای بنیادین نژادی که بر اساس فرهنگ دینی است. اسلامهراسی به پیشداوری ضد مسلمانان تعریف میشود که در سالهای اخیر به شکل قابل توجهی رو به رشد رفته است. آن چه ذاتا در اسلامهراسی نهادینه است، بی اساس بودن خصومت و تبعیض غیر منصفانه است. اصول اولیه و مرکزی ایده اسلامهراسی مبتنی بر چند اصل ساده و کلیشهای است؛ ما غیر مسلمانان فرادست، متمدن، معقول، بخشنده، پیشرفته، روشنفکر و بی توجه به ابعاد جنسی انسان هستیم و آنها (مسلمانان) فرودست، بدوی، خشن، غیرعقلانی و ستمگر هستند. اسلام به امری نمادین بدل شده که با گروههای ترور، خرابکار و وحشی یکی گرفته میشود و مورد تنفر است.
فیصل بادی نویسنده گاردین (Gardian) در این باره بیان کرده است: « هراس غیرمعمولی که در ذهن ما جای گرفتهاست در گام نخست از ما میخواست که رابطهای خیالی بین حادثه 11 سپتامبر و صدام حسین برقرار کنیم و اکنون سعی دارد که ما، نقاط ذهنی بیشتر و بیشتری را برای ایجاد ارتباط میان تروریستها و پناهجویان اختصاص دهیم. با در نظر گرفتن موقعیتهای سیاسی، جناح راست سعی در آمیختن اندکی بیگانههراسی عام با میزان بالایی از اسلامهراسی عمومی دارد.»
کمیسیون روابط اسلامی امریکا (۲۰۰۲) متذکر شده است که تحریف رسانهای اسلام سبب افزایش جنایات تنفرآمیز بر علیه مسلمانان آمریکا شده است.
باکس دو: ارجاعی نه چندان دور
الگوی اسلامآوری در انسانهای تاثیرگذار موضوعی است که بیش از همه مورد غضب جریانهای اسلام هراسی در رسانههای خارجی واقع میشود. ارجاع تاریخی این موضوع به جریان رسانهای و وقایع پیرامون مسلمان شدن «ادواردو آنیلی» است. او اهل ایتالیا و فرزند یکی از سرمایهداران معروف ایتالیا به نام «جیانی آنیلی» بود. تحت تاثیر قرآن از مسیحیت به اسلام گروید و با وجود فشارها و تهدیدها از این مسیر بازنگشت. او در نیویورک به دنیا آمد، پدرش از سرمایهداران مشهور ایتالیا و مالک شرکت خودروسازی فیات، چندین بانک خصوصی، شرکتهای طراحی مد و لباس، باشگاه اتوموبیلرانی فراری، باشگاه فوتبال یوونتوس و ... بود. مادرش نیز یک شاهزاده یهودی بود.
او بعد از گذراندن تحصیلات مقدماتی به کالج آتلانتیک در انگلیس رفت و بعد از دریافت مدرک دیپلم به دانشگاه پرینستون راه یافت تا در رشته فلسفه و ادیان شرق در مقطع دکتری مشغول به تحصیل شود. در ادامه او به هند سفر کرد تا به مطالعاتش در زمینه ادیان شرق ادامه دهد.
مسلمان شدن او به ۲۰ سالگیاش در ۱۹۷۴ بازمیگردد. او در ادامه در یک مرکز اسلامی در نیویورک شهادتین را به زبان جاری کرد. دوستانش برای او نام هشام عزیز را برگزیدند. آنیلی در فروردین ۱۳۵۹ از طریق محمدحسن قدیری ابیانه، رایزن مطبوعاتی وقت سفارت ایران در ایتالیا شیعه شد و نام مهدی را برای خود انتخاب کرد. وی در فروردین سال بعد با امام خمینی در حسینیه جماران دیدار کرد و همچنین به مشهد مقدس برای زیارت امام رضا (ع) رفت.
نزدیکان او میگویند پس از مسلمان شدن سختیهای زیادی را از سوی خانواده متحمل شد. پدرش او را از مدیریت شرکت فیات عزل و برای مدتی او را در یک ویلای شخصی زندانی کرد. همچنین برخی میگویند خانوادهاش او را به یک مرکز روانی با پرسنل یهودی بردند که در نهایت به جهت ترس از شستوشوی مغزی از آن جا فرار کرد. او با این وجود مبلغ اسلام و تشیع بود و دوست نزدیکش کنت لوکا گائناتی لاواتلی پسر شخصی که به سلطان شراب در ایتالیا معروف بود، به واسطه او مسلمان شد. به علاوه او تهیهکنندگی یک مستند درباره اسلام را برای شبکه یک ایتالیا به عهده داشت. در ادامه او از وراثت و مالکیت اموال خاندان آنیلی به طور کامل کنار گذاشته شد.
مرگ او نیز به شکل مشکوکی رقم خورد و با کمترین بررسی ممکن پروندهاش را بستند. او در ۴۶ سالگی در سال ۲۰۰۰ در ایتالیا درگذشت. جسدش در بزرگراه تورینو-ساوانا زیر پل ژنرال فرانکو رومانو پیدا شد. پرونده بررسی علت مرگ او علی رغم روال کالبد شکافی معمول برای اجساد، بدون طی این مراحل و به زودی بسته شد. برخی از رسانههای ایتالیا از جمله نویسنده و روزنامهنگار ایتالیایی، جوزپه پوپو علت مرگ او را با اتکا به مدارک و شواهدی مستند، قتل و ترور اعلام کردند. همچنین انجمن اسلامی دانشآموختگان ایرانی در ایتالیا نیز ادواردو آنیلی را شیعه انقلابی خواندند و صهیونیستها را عامل شهادت او اعلام کردند. محمدحسین قدیری ابیانه گفته است که ادواردو در زمان حیاتش پیشبینی کرده بود صهیونیستها او را برای مسلمان شدنش ترور خواهند کرد و قتل او را خودکشی جلوه میدهند.
باکس سه: جانبداری متناقض از کیپاپرها
با این حال بد نیست نگاهی بیندازیم به رویکرد این رسانه انگلیسی نسبت به دیگر کیپاپرها که اخیرا درباره آنها موضعگیری کرده است. مدتی پیش با داغ شدن بحث بی.تی.اس آرمی در ایران که به طرفداران غالبا نوجوان این گروه خواننده کرهای اطلاق میشود، بی.بی.سی با اقدامات رسانهای تلاش زیادی کرد تا نفوذ و فراگیری یک فرهنگ کاملا خارجی و مغایر با فرهنگ عمومی ما را در ایران بی ضرر و یک امر طبیعی بخواند و مداخله آکادمیک و علمی در این روند را محکوم کند.
این اقدام پوپولیستی او در پی مناظره احسان شاهقاسمی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران با برخی از نوجوانان بی.تی.اس آرمی در رسانه انصاف نیوز رقم خورد که طی آن، شاهقاسمی انتقادات جدی و اساسی را به مجموعه عقاید این نوجوانان پیرامون هواداری یک گروه خارجی وارد کرد. این جا بود که بی.بی.سی تلاش کرد وارد صحنه شود و با اظهار نظرهای سطحی و بیاساس به مخالفت با جریان منتقد هواداری از سلبریتیهای خارجی بپردازد. او با ارائه تصویری مظلومانه از نوجوانان سعی کرد تا این نوع از هواداری را یک مداخله ستمگرانه و بی اثر در فرهنگ ایرانی جلوه دهد. نقطه اوج ماجرا این جاست که برای اثبات این ادعا با وجود بودن نقاط تاریک بسیار در روابط و سبک زندگی افراد این گروه، هرگز به آنها اشارهای نکرد و صرفا به اظهار نظری کلی و موضعگیری در جانبداری کور از نوجوانان بسنده کرد.