تکلیف یا نتیجه؟

مهران کریمی
۱۱ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۳:۵۷

«من و شما باید نگاه کنیم ببینیم در بین این صالح‌ها کدام صالح‌ترند، کدام بیشتر به درد مردم می‌خورند، کدام بیشتر می‌توانند این بار سنگین را بر دوش بکشند و با امانتِ کامل این راه را ادامه دهند و پیش ببرند؛ این را باید من و شما نگاه کنیم، ببینیم، بشناسیم. از افرادی که ممکن است ما را هدایت کنند، راهنمائی کنند، کمک بخواهیم؛ بالاخره خودمان را به حجت شرعی برسانیم. اگر انسان بر طبق حجت شرعی کار کرد، چنانچه بعداً غلط هم از آب دربیاید، باز سرفراز است، می‌گوید من تکلیفم را عمل کردم؛ اما اگر بر طبق حجت شرعی عمل نکنیم، بعد خطا از آب دربیاید، خودمان را ملامت خواهیم کرد؛ عذری نداریم، حجتی نداریم.» رهبر انقلاب اسلامی ۱۳۹۲/۰۲/۲۵

آگاه ـ از منظر معارف انقلاب اسلامی و نظام فکری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای این دو با یکدیگر نسبت «تباین» ندارند، یعنی قابل جمع‌اند. اما چگونه؟

۱- دوگانه‌ی تکلیف / نتیجه، دوگانه‌ی اصیل و درستی نیست. در تفکر اسلام ناب ما موظف به انجام تکلیف و وظیفه‌ی شرعی هستیم و کاری که معطوف به کسب نتیجه و دستاورد نباشد عقلایی نیست. اساسا کسب قدرت با هدف خدمت و پیشبرد آرمان‌ها و اهداف نظام اسلامی حسنه‌ای بزرگ و ضرورتیِ در  مقیاس نظام‌سازی اسلامی است.

۲- انقلاب اسلامی پدیده‌ای مبتنی بر حرکت عمومی آحاد مردم و متکی به جمهورِ ملت بود نه مبتنی بر مُدل و سازماندهی و مبارزات حزبی. بنابر این اصالت با معرفت، بصیرت و قدرتِ تحلیل سیاسی تک تک افراد جامعه است. در نگاه اسلامی و انقلابی قرار نیست احزاب و قبایل سیاسی جایگزین مردم در کُنش‌ها و تحولات شوند. این البته نفی کننده‌ی ضرورت کار جمعی و تشکلی نیست چراکه اگر دیکتاتوری احزاب پذیرفته نیست، آنارشسیم و پراکندگی انقلابی‌ها هم قابل قبول نیست.

۳- در انتخابات به‌صورت کلی مسئله‌ی اصلی «عمل به تکلیف شرعی» است. تکلیف شرعی «انتخابِ اصلح» است. انتخاب اصلح هم عقلا از ۲ طریق قابل دست‌یابی است: براساس شناخت فردی یا براساس مشورت با افراد بصیر و قابل اعتماد.

۴- اصلح یک موضوع انتزاعی و گُنگ نیست. شاخص‌ها و معیارهایی وجود دارد. به‌صورت کلی دو شاخص اصلی «تدین» و «انقلابی‌گری» وجود دارد. مواردی چون: تقوا، ولایتمداری، روحیه جهادی، بصیرت و قدرت تحلیل سیاسی، شجاعت، دشمن‌شناسی و دشمن‌ستیزی، عزت‌خواهی و استقلال‌طلبی و استکبارستیزی، دوری از باندهای قدرت و ثروت و دنیاطلبی و... که در بیانات امام (ره) و رهبر انقلاب مطرح شده‌اند هم زیرمجموعه‌ی همان دو شاخص اصلی و بُنیادین هستند.

۵- شناخت اصلح اولا منوط به فهمِ صحیح شاخص‌ها و ثانیا بررسیِ دقیق مواضع و کارنامه‌ی فکری و عملی نامزدها و عرضه‌ی آن بر شاخص‌هاست.

۶- بنابر نکات پیش‌گفته و از آنجا که تربیت و رشد عُقول و نُفوس جمهورِ مردم در نظام مردم‌سالاری دینی موضوعیتی تام و تمام دارد، اصالت در انتخاب با توده‌های مردم است نه احزاب و دسته‌جات سیاسی. لذا اولویتِ جدی این است که افراد، خود اهل شناخت و تحلیل شوند و قدرت بررسی و قبول و رد داشته باشند. در تفکر اسلام انقلابی به‌هیچ‌وجه مواردی چون احتمال خطا و... مجوزی برای تفویض این مسئله‌ی مهم به پدرخوانده‌ها و احزاب سیاسی نیست.

۷- بنابر این اصالت با شناخت و معرفت آحاد مردم است اما «اگر» در مواردی این شناخت برای افرادی حاصل نشد می‌توانند برای آنکه به حجت برسند از مشورت افراد بصیر و متدین و قابل اعتماد استفاده کنند. «فهرست‌های انتخاباتی» معرفی شده توسط افراد سالم و انقلابی در اینجا «طریقیت» می‌یابند. یعنی صرفا یکی از راه‌های مشورتی برای رسیدن به اصلح و برخورداری از حجت شرعی است. یعنی اگر فردی در شناخت اصلح و همچنین شناخت عناصر ناصالح و غیرانقلابی و... به اطمینان رسید این برایش حجت است و نیازی به دیگران نیست. البته همه موظف‌اند در مسیر صحتِ فهم و معرفت خود به‌دور از حب و بغض‌ها و با رعایت تقوا تلاش کنند.

۸- در اینجا این سئوال مهم مطرح می‌شود که پس تکلیفِ نتیجه چه می‌شود؟ اگر اختیارِ شناخت و رأی دادن به این شکل مُوَسَع در اختیار آحاد جامعه باشد آن‌وقت عملا تجمیع آراء و شکل‌گیری رأی پرقدرت ناممکن یا ضعیف شده و احتمال پیروزی جریانات غرب‌گرا و اشرافی و منحرف افزایش می‌یابد.

پاسخ این است که اینجا مسئولیت متوجه افراد و گروه‌هایی است که لیست پیشنهاد می‌دهند. رهبر انقلاب در این زمینه می‌فرمایند: «یک مسئله‌ی دیگر، رعایت حق در سیاهه‌های پیشنهادی است؛ این سیاهه‌هایی که پیشنهاد می‌کنند، فهرست‌هایی که برای نامزدها می‌دهند. آن کسانی که این فهرست‌ها را می‌دهند، واقعاً رعایت حق را بکنند؛ مسئله‌ی رفیق‌بازی و جناح‌بازی و مانند این چیزها را دخالت ندهند و نگاه کنند ببینند که چه کسی واقعاً شایسته است؛ آن کسی را که شایسته است بگذارند و به مردم معرّفی کنند. این هم یک بخش و یک بُعد از رعایت حقّ‌النّاس است.» ۱۳۹۴/۱۰/۱۴

اگر چنانچه جریانات سیاسیِ انقلابی با محوریت «حق‌گرایی» مطرح شده از سوی ولی فقیه و به‌دور از قبیله‌گرایی، سهم‌خواهی و باندبازی و... دست به چینش فهرست بزنند بالاترین درجه‌ی تفاهم به وجود آمده و زمینه‌ی همگرایی برای کسب پیروزی حاصل می‌شود. نمی‌شود وظیفه‌ی مهمی که بر عهده‌ی خواص و موثرین و سیاسیون هست را نبینیم و مطالبه نکنیم و فقط شب انتخابات رأی چشم‌بسته را از مومنین انقلابی طلب کنیم، نتیجه‌ی جبریِ چنین معادله‌ای قطعا پراگماتیسم سیاسی و دوری از موازین سیاست‌ورزی شرعی است که موجب تشدید اختلافات، ناامیدی بدنه، شکل‌گیری فهرست‌های موازیِ انحرافی و استحاله‌ی‌ هویتِ دینی و سیاسی جریان انقلابی می‌شود.

جمع‌بندی

در انتخابات مسئله‌ی اصلی «انتخابِ اصلح» است که وظیفه‌ی شرعی است. در چارچوب عملِ سیاسی مومنانه و اسلامی، هر فردی موظف است به این نقطه برسد. چنانچه افراد اصلحی را بشناسیم ولو اینکه داخل فهرست‌ها نباشند یا بدانیم فرد یا افرادی در فهرست‌ها از صلاحیت لازم برخوردار نیستند، موظف‌ایم به شناخت خود عمل کنیم. جریانات سیاسی باید خود را به‌ تراز شاخص‌های انقلابی برسانند و فرآیند مفاهمه و اقناع با بدنه‌ی انقلابی و مردم را جایگزین روش‌های غیرشفاف و احیانا مبتنی بر سهم‌خواهی کنند.

مومن متعبد انقلابی حتما نتیجه را نه در عرض تکلیف که در طول آن و براساس موازین و اصول و شاخص‌ها دنبال می‌کند.