آگاه ـ الناز برکاتی- خرنگار سرویس فرهنگی: مجموعه سرقت پول (Money Heist) که در ترجمه اسپانیایی خانه کاغذی (la casa de papel trans) شناخته میشود، سریالی تلویزیونی اسپانیایی است که با ژانر درام- اجتماعی توسط الکس پینا Álex Pina در ۵ فصل ساخته شده است. در سال ۲۰۱۷ این سریال در سراسر دنیا مورد توجه قرار گرفت و سر و صدا به پا کرد که در هر جمعی که قرار میگرفتیم اسم و یا موسقی آن به گوشمان میرسید. پینا در این سریال داستان سرقت گروهی از سارقان با نامهای رمزگذاری شده به رهبری شخصی به نام پروفسور از ضرابخانه سلطنتی اسپانیا و نبرد سارقان در داخل و پلیس در خارج از ضرابخانه را به تصویر کشیده است که در نهایت این سرقت ابعاد سیاسی و اجتماعی پیدا میکند. فصل اول از مجموعه سرقت پول در سال ۲۰۱۷ و با توافق نتفلیکس به پخش جهانی رسید، فصل سوم سریال در سال ۲۰۱۸ و فصل چهارم آن در سال ۲۰۲۰ منتشر شد.
سرقت پول تا به حال برنده ۱۹ جایزه و نامزد ۲۸ جایزه شده و جوایز ملی و بینالمللی بسیاری دریافت کرده است همچنین توانسته است در سال ۲۰۱۸ با عنوان بهترین سریال درام، جایزه بینالمللی امی را از آن خود کند. باتوجه به اینکه این مجموعه مخاطبان بسیاری را از سراسر دنیا به خود مجذوب کرده بود و این موجب شد تا در سال ۲۰۱۸ برنده جایزه تماشاگران Fotogramas de Plata برای بهترین سریال اسپانیایی شود.
محبوبیت جهانی یک سرقت
سرقت پول، سریالی فراتر از یک قصه اکشن و هیجانانگیزی است. این ملودرام به نوعی ساخته شده است که همه میتوانند با آن همزاد پنداری کرده و آن را درک کنند و تنها مختص اسپانیا نیست بلکه به دنبال آن است که نشان دهد در تمام سرزمینها، طلا و ثروت متعلق به تمام ملت است و نباید مختص سیاستمداران و بانک داران باشد. مانی هیست تصویری از قهرمانهایی است که میخواستند هم خودشان را از قواعد مسلط اقتصاد و سرمایهداری نجات دهند و هم ناجی معمولیها باشند. در این میان دست راست پروفسور (برلین) که بیماری لاعلاجی دارد تاثیر خودش در تمام داستان را از طریق داستان همسرش تاتینا و پسر جوانش رافائل نشان میدهد و این نشان دهنده آن است که روابط میان شخصیتهای سریال لایه لایه است. «سرقت پول» میخواهد خود را علیه سرمایه داری نشان دهد، اما در اصل در زمین آن بازی کرده و در نهایت بیننده با دزدانی در دل داستان طرف است که پول را از قدرتمندان میگیرد و به شکل یک سیستم الیگارشی انحصارا در میان خود تقسیم میکنند، این در حالی است که مردمی که در سکانسهای دزدی از خزانه داری طرفدار پروفسور و تیمش هستند، در واقع فقط واسطه و موافق چنین انتقال قدرتی هستند.
شوآف بر اسپین آفی ضعیف
این روزها شاهد مجموعهای جدید از سرویس استریم نتفلیکس به نام برلین (Berlin) هستیم و همانطور که نامش پیداست حول محور کاراکتر برلین در سریال Money Heist (سرقت پول) میچرخد. برلین همان اسپین آفی است که نتفلیکس در اواخر ماه نوامبر سال ۲۰۲۱ و چند روز پیش از پخش نیمه دوم فصل آخر سریال سرقت پول، خبرش را اعلام کرده بود. داستان این سریال به گونهای آغاز میشود که اتفاقات پیش از ماجرای سرقت پول اصلی به رهبری پروفسور را در گذشتهای نامشخص از زندگی برلین، نشان میدهد. برلین یکی از مرموزترین کارکترهای مانی هیست بود که حالا این بار «پینا» تصمیم گرفته است تا با فلاشبکی از او که در فصل اول و دوم سرقت پول شخصیتی خطرناک و آزاردهنده داشت، تلاش مردی جسور و خوش فکر را که با ایدههای بلند پروازانهاش به دنبال زندگی هیجانانگیز است را به تصویر بکشد. این در حالی است که آلکس پینا در گفتوگویی درمورد برلین گفته بود: «او یک زنستیز، روانپریش، خودمحور، خودشیفته، بزهکار و متجاوز است.»
ما پیش از مانی هیست داستان سرقتهای دستهجمعی بسیاری دیده بودیم اما در این مجموعه شاهد سارقانی بودیم که هرکدام با کاراکتر و اسامی خاص در سریالی ویژه جمع شده بودند. حالا کارگردان سرقت پول و نتفلیکس با موج سواری بر شهرت و محبوبیت بیش از اندازه این مجموعه و کاراکتر خاص برلین، دست به تکرار آن به شکل دیگری زدهاند؛ تکرار و ارائهای ضعیف و نه چندان دلچسب که نه تنها نتوانسته مخاطب را میخکوب و هیجانزده کند بلکه او را تجسم شخصیت مقتدر و جذاب برلین در سرقت پول نیز ناامید کرده است.
تکیهای ناموفق بر دیوار محبوبیت سابق
«برلین» همان حال و هوای مانی هیست را دارد اما به شکل اغراقآمیز و سطحی بخشی از داستان زندگی این شخصیت را پیش میبرد. داستان «برلین» در شهر عشاق، پاریس میگذرد؛ جایی که برلین رهبری یک سرقت متهورانه و رویایی را برای ربودن جواهراتی به ارزش ۴۴ میلیون دلار از یک حراجی برنامهریزی کرده است. مخاطب در این سریال ۸ قسمتی به دنبال آن هیجان و اکشن حین سرقتی است که پیش از این هم دیده بوده، اما آنچه که با آن مواجه میشود پیچیدن بوی تعفن در فضای سرقت است. تماشاگر به امید دیدن معرکهای چون مانیهیست به تماشای سریال مینشیند اما سقف آرزوهایش در مواجهه با یک درام احساسی و رمانتیک آبکی، فرو میریزد. بنابراین باید کوچکترین ارتباطش با سرقت پول را فراموش کند. پدرو آلونسو (برلین) مثل پسرهای ۱۶ ساله عاشق میشود و در حالی که خودش مدام به دیگران گوشزد میکند، همه ریسکهای سرقت را فراموش میکند. داستان به قدری آهسته و لاکپشتی جلو میرود که برخی کابران برای اینکه به مابقی داستان برسند بخشهایی از آن را روی دور تند تماشا کردهاند.
سریال در پرداخت به شخصیتها وقت زیادی نمیگذارد و قرار نیست پرداختن به پیچیدگیها و پیشینه کاراکترها، بخشی از قصه و آدمهایش باشد. برلین در این مجموعه کاملا متفاوت از آنچه که قبلا دیده بودیم حاضر میشود و در واقع تنها اسم و ظاهر فیزیکی او را به یدک میکشد. تاکید زیاد سازندگان سریال بر فضای رمانتیک، همانطور که توسط برخی نقدهای دیگر از سوی مخاطبان مورد توجه قرار گرفته است، گهگاهی بر طرح دزدی سایه میاندازد و به طور بالقوه کسانی را که به خاطر عناصر جنایی-درام به سریال جذب شده بودند، از خود دور میکند. در نهایت باید گفت تمرکز «برلین» بر عشق و روابط جنسی و احساسی به عنوان راه حلی برای حل مسائل شخصیتها موجب شده تا جذابیت و محبوبیت خاصش را به عنوان یک سریال جنایی- معمایی از دست دهد و مخاطبانی که کاراکتر برلین برایشان جذابیت و محبوبیت فوق العاده داشته با دیدن این گذشته از او و نگاهی بشدت لمپنی به پیشینه آن، باعث میشود نه تنها چنین اسپین آفی موفق نبوده و شکست خورده به حساب بیاید بلکه جایگاه هویتی چنین شخصیتی نیز بشدت زیر سوال رفته و نتیجهای که سازندگان در انتظارش بودهاند برعکس از آب دربیاید.