آگاه: زهرا بذرافکن- خبرنگار سرویس فرهنگی: سینما هنوز در میانه پاندومی کرونا و پیشبینیهای امیدبخش پایان این دوران سیاه برای سینماگران و مخاطبان سینما بود که محمد خزاعی در میانه سال۱۴۰۰ به ریاست سازمان سینمایی منصوب شد. مسیر پیش رو از جهت آنکه هر آنچه دستاورد سینمای ایران بود در طول فراگیری ویروس و عوارض آن بر این صنعت، تا حدودی از دست رفته بود و رکود سنگینی بر تولید و فروش در این صنف سایه انداخته بود، از ابتدا برای خزاعی سخت به نظر میآمد. باوجوداین، بعد از گذشت بیش از دو سال از حضور در این جایگاه و هدایت سکان سینمای کشور، تا حد کاملی اثرات و شیوه مدیریتی او بر سینما روشن شده و نتیجه آن نیز قابل مشاهده است.
نگاهی بر اقدامات شاخص محمد خزاعی
خزاعی تجربه خوبی در سینما از بُعد تهیهکنندگی و سرمایهگذاری چندین اثر مطرح دارد؛ ازاینرو میتواند دیدگاهی نسبتا جامع به جریانات سینمایی و وقایع آن داشته باشد و بهخوبی معضلات ناشی از موارد اقتصادی را ادراک و چارهیابی کند اما این نگاه بیشتر صنفی و داخلی است و الزاما جامعیت طراحی و اجرای مسیری راهبردی و استراتژیک برای سینمای کشور را ندارد. بعد از آنکه زمزمههایی از پایان دوره ریاست خزاعی در سازمان سینمایی شنیده شد، ضیافت افطار با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد، جانشین او و جمعی از هنرمندان و فیلمسازان کشور به این روایتها قوت بخشید و به شکلی غیررسمی تاییدی بر این روایت شد؛ بنابراین این فرصتی شد تا نگاهی بیندازیم به تصمیمات شاخص و شیوههای مدیریتی او طی دوران کاری و نتایجی که حالا بعد از بیشتر از دو سال میتوان دست به قضاوت و ارزیابی آن زد.
انحلال جشنواره جهانی فیلم فجر| این تصمیم با فاصله کمی بعد از ریاست او اعلام شد و جنجالهای زیادی به پا کرد. بخش بینالمللی فیلم فجر در دولت یازدهم از جشنواره ملی فجر جدا شده و اعتباری مجزا یافته بود. همچنین بهتازگی نیز به عضویت فدراسیون بینالمللی انجمن تهیهکنندگان فیلم درآمده بود که اعتباری دوچندان بهعنوان جشنوارهای بینالمللی به آن بخشیده بود.
کاهش تعطیلیهای سینما | خزاعی در اوایل آغاز کارش با تعامل با وزارت بهداشت توانست تعطیلی سینماها را کاهش دهد و با اطمینانخاطر دادن به مسئولان وزارت بهداشت نسبتبه تامین امنیت به لحاظ بهداشتی در سینماها و رایزنیهای بیشتر دراینباره موفق شد ظرفیت اشغال سینماها را که به 50درصد رسیده بود به 75درصد افزایش دهد. این گامی برای بازگشایی دوباره سینما و آمادهسازی در این راه بود.
سروسامان دادن به وضعیت اقتصادی | با آنکه از ابتدای سال ۱۴۰۰ تنها چند فیلم محدود، یعنی چیزی حدود هفت فیلم اکران شده بود، بعد از سر و سامان دادن به وضعیت اکران فیلمها و ورود بیشتر مخاطب به سینماها، 15فیلم جدید به روی پردههای سینما رفت. او همچنین از تسهیلاتی برای سینماگران خصوصی رونایی کرد. خزاعی در ادامه با برگزاری نشست مشترک میان مسئولان فرهنگی و اعضای کمیسیون اقتصادی مجلس زمینهای را برای حل مشکل اقتصاد در هنر و سینمای ایران فراهم کرد. او همچنین هزار میلیارد تومان تسهیلات را درخواست کرد و بهعلاوه، تلاشهایی برای معافیت مالیاتی هنرمندان انجام داد که به تمدید معافیتهای مالیاتی برای آنها منتهی شد. در سال1402 در حدود 234سالن سینما به مجموع ناوگان اکران فیلم اضافه شد که در مجموع نهضت سالنسازی در دو سال پیش از آن را به موفقیتی برای دستیابی به 800سالن سینما رساند که تا امروز به چیزی در حدود هزار سالن سینما رسیده است.
رونق در گیشه و رکود در محتوا | بعد از آنکه کرونا پایان یافت هیچکس فکر نمیکرد که تا دستیابی دوباره به وضعیت سینمای قبل از کرونا فاصلهای به اندازه حدود دو سال باشد. باوجوداین، بعد از دو سال که دیگر عمر ویروس به پایان رسیده است، رکوردهایی بسیار امیدوارکننده در مخاطبیابی و گیشه ثبت شده است که نوید وضعیتی امیدوارکننده برای صنعتیسازی سینما و گسترش آن را میدهد اما در نگاهی دیگر، رونق سینما فقط و فقط بر مبنای سینمای کمدی و آن هم کمدیهایی گاه غیرقابل دفاع، نشان از بیبرنامگی در تولید و اعطای مجوزها دارد که درنهایت میتوان نتیجه گرفت که هر قدر در بعد اقتصادی و توسعه آن شاهد رشد سینما بودهایم، زیان آن را در بخش محتوایی باید به جان خریدهایم. علاوه بر آن، بخشی از رونق گیشه هم اساسا مجزا از تصمیمات سازمان سینمایی و بر مبنای رشد و دیده شدن انفجاری یکی یا دو فیلم و استواری قواعد جهان سرگرمی است.
ورود نسل جدید سینما | یکی از موارد شاخص در جشنواره فیلم فجر 42، ورود فیلمسازان و سینماگران جوان به این عرصه بود که نشان از حمایت همهجانبه از تولیدات سینمایی در سطح مجوزدهی و پشتیبانی مالی دارد. روی دیگر این سکه نیز آن است که آثار این سینماگران جوان فقط در چند مورد محدود استانداردهای سینمایی را دارا بودند و بقیه شکستخورده باقی ماندند.
سینمای قاچاق و توقیف | یکی از نقاط ضعف و تاریک سازمان سینمایی در یک سال اخیر، سادهانگاری در مجوزدهیها بود که علاوهبر آنکه موجب صرف هزینههای هنگفت برای فیلمهایی بیمحتوا و گاه ضدفرهنگ شد، فیلمهایی منشوری و جنجالهایی پرهزینه را نیز روی دست این سازمان گذاشت. نمونهای از آن صدور مجوز برای فیلم «کیک محبوب من» بود که درنهایت در عرصه بینالمللی موجب سیاهنمایی از فضای درونی ایران شد. علاوهبرآن، مدیریت ضعیف در بخش امنیت در اکران فیلمها موجب رونق هر چه بیشتر قاچاق در سینما شد، به شکلی که آمار عجیبی را طی مدت کوتاهی بر جا گذاشت و فیلمهایی را سوزاند که میتوانستند در گیشه موفق باشند.
از آن گذشته، تعیین تکلیف فیلمهای توقیفی هنوز بعد از دوسال و نیم بلاتکلیف و بینتیجه مانده است و نه فقط موجب حمایت برخی افراد از سینمای قاچاق و غیرقانونی، تنها برای دیده شدن فیلمشان شده است که موجب جدایی مخاطب از فضای رسمی سینما و پیگیری برای دستیابی گسترده به فضای غیرقانونی و رسمیتبخشی به آن در سطح مخاطب شد.
راه پیش روی مدیریت سینما
سینما بعد از سالها رنگ یک مدیر سینماشناس به خود دید که دستکم از زمان انتصاب تا تسلط بر مسائل و جوانب امور فرهنگی و اقتصادی این حوزه زمان زیادی صرف نشود و بخشی از امور در مسیری مطابق برنامهای استاندارد و سنجیده پیش رود. با اینحال توجه بیشازحد و تلاش برای حفظ و هدایت بخشی از امور، بخش دیگر آن مورد غفلت و زیان قرار گرفت. مصدایق آن را در عملکرد دو سال و نیمه ریاست فعلی سازمان سینمایی میتوان بهوضوح دید. درنهایت و درحالیکه اخباری مبنی بر اتمام دوره کاری ریاست فعلی این سازمان به گوش میرسد میتوان نسبتبه آنکه ریاست بعدی نیز تابع همین روند تجربه سینمایی باشد و علاوهبر آن بتواند نواقص مدیریتی این دوره را تا حد قابل قبولی اصلاح کند، امیدوار بود.