آگاه: شغل او واعظی بود و سفر به سرزمین‌های دور برای ارائه خطابه و ارشاد مردم. او از شهرهای سرزمین شام تا آسیای صغیر را سفر کرده بود. درنهایت پس از ۳۵سال دوری از وطن در سال ۶۵۵ قمری به زادگاهش بازگشت. همین وقت بود که کتاب «بوستان» را نوشت و پس از آن نیز به فاصله یکسال «گلستان» را. سعدی در زمانه‌ای می‌زیست که بیشتر ادبیان و سخنوران از انواع آرایه‌های ادبی و شیوه‌های پرتکلف برای بیان استفاده می‌کردند، بااین‌حال او زبان سادگی را برای اشعارش انتخاب کرده بود؛ سادگی در عین پیچیدگی که لقب شاعر «سهل ممتنع» را به او داد. او پیچیده‌ترین صور خیال را با زبانی ساده درمی‌آمیزد. سعدی در نظامیه بغداد آموزش دیده بود و از این رو با اندیشه بزرگانی چون شهاب‌الدین سهروردی و امام محمد غزالی و در پی آن با عرفان و تصوف آشنا بود. درون‌مایه و بیان شعر سعدی به نحوی است که برخی می‌پندارند او به زبان فارسی معاصر شعر می‌سروده اما چنین نیست، این استاد سخن نثر فارسی را چنان بلیغ و شیوا ساخته است که زبان او بر زبان رایج فارسی اثر گذاشته است. در کنار زبان سعدی، بر اندیشه او نیز در گذر اعصار غبار تاریخ و کهنگی ننشسته و اشعار و ابیات او همچون مثل‌هایی در زبان امروز ما جاری است. 

سعدی در «گلستان» حکمت و معرفت‌هایی را که در سفرهایش آموخته بود از دریچه نگاه خودش تعریف می‌کند. گلستان سعدی مظهر نثر گفت‌وگویی تکامل‌یافته فارسی است که دربردارنده فرهنگ‌نامه لغتی او نیز هست؛ چرا که با تکیه بر تجربه زندگی مردم کوچه و بازار و آثار زندگی ایشان تدوین شده است. 

«بوستان» یا «سعدی‌نامه» مظهری از پندها و آرزوهای سعدی است. او در این کتاب کوشیده است تا مدینه فاضله خود را ترسیم کند که به تعبیر مولوی از آن به عنوان «شرب اندر شربت» یاد شده است. سعدی همچون ناصحی مشفق و مصلحی اجتماعی است که گاه آمر به معروف و ناهی از منکر است اما پیش از همه یک شاعر است که هنرش را در سطح وسیله پایین نمی‌آورد. 

روایات متفاوتی از مرگ سعدی موجود است. سال‌ مرگ او را میان سال‌های ۶۹۰ تا ۶۹۵ قمری آورده‌اند. او را درنهایت در همان خانقاهی که آرامگاه فعلی او است در محله‌ای مذهبی در شهر شیراز به خاک سپردند تا محلی برای آرامش و الهام دوست‌داران او و شعر و ادب فارسی باشد.