۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱۳:۰۵

زهرا بذرافکن ـ خبرنگار گروه فرهنگ: رشد موسیقی راهبردی (استراتژیک) یا حماسی در زمان انقلاب اسلامی و پس از آن در زمان دفاع مقدس به اوج رشد و تولید خود رسید. همراهی حاکمیتی و مهم‌تر از آن هم‌نوایی و همراهی جامعه و بدنه هنرمندان با آنچه در عرصه سیاسی یا نظامی در جریان بود، موجب می‌شد تا آمار و کیفیت این تولیدات به سطح قابل‌قبولی برسد. از آن زمان قطعه‌های ماندگاری بر جا مانده است که هنوز هم به لحاظ موسیقایی و محتوایی تازه و قابل شنیدن برای مخاطب است. در دوره فعلی اما به‌شدت این حوزه از موسیقی از آثاری که قابلیت بحث و ارزیابی داشته باشد تهی شده است.

آگاه: موسیقی راهبردی یا استراتژیک از گذشته یکی از ابزارهای مهم ملت‌ها و هنرمندان جوامع برای ابراز همراهی و هم‌صدایی با دولت‌ها و جریان‌های سیاسی یا مذهبی گسترده بوده است. کشور ما با تاریخچه غنی‌ موسیقی که دارد و از زمان مادها آثار آن در منابع تاریخی و لوح و مهرهای برجامانده در دست است و با توجه به رشد موسیقی‌های حماسی پس از جنگ‌های جهانی، به‌خصوص جنگ جهانی دوم که درگیری‌ها و اثرات آن به نحو مستقیم متوجه حاکمیت وقت و برخی نواحی ایران بود، این موسیقی به لحاظ فنی و محتوایی به ایران نیز رسید و آثار آن در ترانه‌های بومی برخی از نواحی و اقوام همچنان برجاست. علاوه بر آن به تولیدات موسیقی رسمی نیز جهت داده و نتیجه آن موسیقی‌های حماسی‌ای بود که از اواخر دوره قاجار به این‌سو تولید شد. این دوران آغازی بر تولید و رسمیت موسیقی‌های حماسی بود.

موسیقی راهبردی در قرنی که گذشت

این دسته از موسیقی ابتدا در آیینه ترانه‌های بومی انعکاس یافت. یکی از نمونه‌های آن موسیقی‌های ساخته‌شده در شمال کشور در اواخر دوران قاجار و هم‌زمان با نهضت جنگل یا سرایت موسیقی‌های حماسی روسی به جنبش‌های داخلی است. بعد از آن در دهه‌های ابتدایی دوره پهلوی یعنی دقیقا در سال۱۳۲۳ قطعه «ای ایران» با صدای غلامحسین بنان برای اولین‌بار ساخته و اجرا شد. ترانه آن را حسین گل‌گلاب نوشته و موسیقی را روح‌الله خالقی ساخته است. 

نقطه اوج تولید موسیقی‌های استراتژیک از نوع حماسی و انقلابی به سال‌های وقوع انقلاب اسلامی بازمی‌گردد که قطعه‌هایی همچون «بهمن خونین جاویدان»، «بوی گل سوسن و یاسمن آید»، «بهاران خجسته باد» یا بسیاری قطعه‌های دیگر که در آن سال‌ها ساخته و منتشر شدند. غالب این آهنگ‌ها در شرایطی سخت و با کمترین امکانات تولید شده‌اند؛ به‌عنوان‌مثال برای ساخت آهنگ «بوی گل سوسن و یاسمن آید» محمدعلی ابرآویز که برای تحصیل به کانادا رفته بود به ایران می‌آید تا توان هنری خود را برای همراهی انقلاب اسلامی به‌کار گیرد. ماندگاری این قطعه‌ها در این است که از دل مردم و هنر مردمی برآمده و بر زبان مردم نیز جاری شد تا بعد از گذشت حدود پنج دهه همچنان مجموعه‌ای از خاطره جمعی یک ملت باشد.

زیست ضعیف موسیقی استراتژیک

با علم به آنکه موسیقی استراتژیک و راهبردی از هرگونه‌ای که باشد، اغلب براساس کارکرد موردنیاز در زمانه وقت، تولید و اجرا می‌شود، طبیعی است که شنیدن موسیقی‌های انقلابی به سالگردهای فجر انقلاب اسلامی محدود شود اما با گذشت زمان، ظرفیت‌ها و نیازهای دیگری برای ظهور و بروز این نوع از موسیقی ایجاد شد که یکی از آنها حضور ایران در عرصه‌های جهانی بعد از گذشت دو دهه از انقلاب اسلامی بود. این موضوع، سوژه مناسبی برای تولید قطعه‌های ضداستعماری و به‌طور خاص ضدآمریکایی در ایران بوده و هست. در اواخر دهه۸۰ بود که خواننده‌ای جوان و انقلابی به این عرصه وارد شد تا باری دیگر این نوع از موسیقی را در دسته موسیقی‌های مردم‌پسند و پرتکرار قرار دهد. حامد زمانی در آن زمان با طرح‌ریزی تولید قطعه‌هایی مناسب نیاز نسل جوان که خود نیز از همین نسل بعد از انقلاب بود، توانست قدم مهمی در این زمینه بردارد و به پشتوانه تحسین و حمایت مقام معظم رهبری نیز انگیزه و توان چندبرابری برای این مهم به کار گرفت تا علاوه‌بر تولید هنر شنیداری، تاثیری عمیق‌تر بر نسل مخاطب این موسیقی بگذارد. او تلاش می‌کرد تا بتواند از هواداران جوان و نوجوان، نسلی از مخاطب را تربیت کند که نه‌فقط شنونده موسیقی‌های او که همراه آرمان‌ها و باورهای او نیز باشند. این هنرمند در افکار عمومی به‌عنوان چهره‌ای انقلابی ثبت شد و توانست در بازه‌ حدود ۱۰سال به‌خوبی شکوفا شود و موفقیت همراهی مخاطب را نیز از آن خود کند. بااین‌حال در اواخر دهه۹۰ طی اختلافاتی و متاثر از فرهنگ پوپولیستی سلبریتی‌پرور و نیز برخی مصلحت‌سنجی‌ها در نوع مواجهه و حواشی پیش‌آمده برای او برای همیشه از عرصه موسیقی کنار رفت و حالا حتی از او خبری در دست نیست. این در حالی است که در ابتدای حضور او حمایت و توجهات ارگانی به‌واسطه نو بودن این فضا به‌شدت بالا رفت اما پس از پدیدار شدن حواشی هیچ‌گونه حمایتی پیرامون او شکل نگرفت و به‌راحتی کنار گذاشته شد.

یکی از افراد دیگری که به این عرصه وارد شد و حمایت خوبی گرفت، امیرحسین مقصودلو بود روی ناو جنگی قطعه‌ای درباره انرژی هسته‌ای صلح‌آمیز اجرا کرد اما فورا به‌دلیل پیوست پیشین حواشی زندگی موسیقایی و نیز چندین رفتار بعدی، از این مسیر کنار گذاشته شد. او چند سال بعد از ایران مهاجرت کرد، مقهور لشکر طرفداران شد که عمدتا نوجوان بودند و در نهایت به موسیقی مبتذل روی آورد. 

حضور مستمر موسیقی آیینی و معنوی

در کنار گونه‌های موسیقی حماسی و انقلابی اما موسیقی معنوی به شکلی زمینه‌ای و مستمر، حضوری قوی‌تر در این سال‌ها در عرصه موسیقی کشور و بین‌الملل داشته است. نمونه‌ای از آن خواننده ایرانی-بریتانیایی، سامی یوسف است که به‌عنوان ستاره موسیقی پاپ آیینی در جهان شناخته شده است و سال‌هاست که در این حوزه آهنگ‌های چندزبانه‌ای را ساخته و اجرا می‌کند. علاوه‌برآن در داخل کشور نیز هنرمندی به نام احسان یاسین در سال‌های اخیر و به‌واسطه حضور در برنامه عصر جدید شناخته شده که در همین‌گونه از موسیقی به خواننده‌ای پرکار و محبوب تبدیل شده است. او کنسرت‌هایی با صدها مخاطب نیز برگزار کرده است. 

چرا موسیقی ضد صهیونیسم نداریم؟

آنچه از موضوع برمی‌آید اینکه موسیقی راهبردی در دوره‌های مختلف وابسته به کارکرد آن رونق گرفته یا فراموش شده است. نقاط اوج تولید اینگونه از موسیقی به نقاط مشارکت مردم در وقایع مهم در سطح اجتماعی و ملی برمی‌گردد. بااین‌حال در دوره فعلی و با وجود روزمره بودن جنگ با صهیونیسم در جهان و شدت و اهمیت آن در ایران و برای مردم ایران، حضور موسیقی با این مضمون کمرنگ شده و اغلب ناچار به استفاده از موسیقی عرب‌زبان هستیم. با آنکه به نظر می‌آید تولید اینگونه از موسیقی به تربیت هنرمند از ابتدا نیاز دارد اما باید در نظر گرفت که هنرمندانی چون احسان یاسین نیز بدون هیچ‌گونه حمایت ویژه‌ای به‌طور اتفاقی در برنامه‌ای تلویزیونی دیده شده و امکان فعالیت یافتند. علاوه‌برآن باید اشاره کرد که تمامی برنامه‌های تلویزیونی و غیر آن متمرکز بر موسیقی عامه‌پسند و عاشقانه‌اند و همین امر موجب اشباع این حوزه از هنرمندانی شده است که سودای دیده شدن در سر دارند. از آن‌سو نیز ذائقه مخاطبان موسیقی تنزل یافته و به موسیقی تنها نگاهی بر مبنای ابزاری برای سرگرمی دارند و جنبه محتوایی موسیقی مدت‌هاست که در نظر عموم دچار فراموشی و نادیده‌انگاری است؛ بنابراین شاید در غربال و یافتن چنین هنرمندانی که در میان خیل عظیم آرزومندان شهرت گم شده است باید بیش از این تلاش شود. باشد که منجر به یافتن و نگه‌داشتن هنرمندانی در این عرصه شود که نگاه‌شان فراتر از سلبریتی شدن بوده و از دل مردم و برای مردم موسیقی تولید کنند.