آگاه: حسن روحانی تا ۱۴۰۲ فعالان سیاسی و رسانهای را به حضور میپذیرفت و آنها را به مشارکت سیاسی و حضور در انتخابات دعوت میکرد، در همین راستا با احزابی همچون ندای ایرانیان، کارگزاران سازندگی، اعتدال و توسعه و خانه کارگر دیدار کرد و از سوی دیگر خود را هم برای آوردگاه ششمین دوره انتخابات مجلس خبرگان آماده کرده بود. درنهایت پس از ثبتنام در انتخابات خبرگان ششم، در بیانیهای از دلایل حضورش در صحنه سخن گفت. «روحانی اعتدالگرا» ۲۰آبانماه در اولین بیانیه انتخاباتی خود به دستگاههای ناظر کنایه زد و نوشت: از همه مجریان و ناظران محترم انتظار دارم که به دور از حبّ و بغضهای جناحی و با بیطرفی کامل نسبتبه انجام وظایف قانونی خود اقدام نمایند. عبرت از تجربیات تلخ قبلی در جفا به برخی شخصیتها باید چراغ راه این دوره از انتخابات باشد.
این روند باز ازسوی او ادامه یافت. هنوز نتایج رسمی بررسی صلاحیت نامزدهای انتخابات خبرگان منتشر نشده بود که وی در بیانیهای زودهنگام شورای نگهبان را زیر سوال برد و مدعی شد: گرچه در زمان ثبتنام هم، میشد حدس زد که وقتی عدهای در دو انتخابات قبلی به جرم حمایت از روحانی رد شدهاند، خود روحانی را هم رد کنند؛ اما من نمیتوانستم به بهانه عمل نادرست دیگران، به وظیفهای که خود درست تشخیص میدادم عمل نکنم. اینبار هم به عشق مردم و برای پیشگیری از خطراتی که میهن را تهدید میکند، خود را در معرض حملات و تعرضات قرار دادم.
گویا حسن روحانی از قبل با برنامه وارد رقابت انتخابات خبرگان شده بود؛ برنامه نخست: حضور و عبور وی از فیلتر شورای نگهبان بود. اگر صلاحیتش احراز میشد بهعنوان نامزد با سایر علمای بلاد به رقابت میپرداخت یا حائز اکثریت آرا میشد و یا نمیتوانست اعتماد مردم را کسب کند، البته در همان مقطع تحلیلهایی ارائهشده مبنی بر اینکه باتوجهبه عملکرد دولت روحانی، او بهراحتی نمیتواند رأی مردم را در سبد خود بریزد اما بااینحال عزم خود را جزم کرد تا با حضور در آوردگاه ۱۱اسفند با مردم صحبت کند و بتواند آنها را برای مشارکت متقاعد کند.
برنامه دوم: کلید زدن سریالهای زنجیرهای در انتقاد از شورای نگهبان بود. قبل از او هم علی اردشیر لاریجانی همین فرآیند را پس از انتخابات۱۴۰۰ با شورای نگهبان کلید زد و با ارسال نامههایی از تصمیم شورای نگهبان در عدم احراز صلاحیتش انتقاد کرد. اما اینبار روحانی پا به صحنه نهاد و پس از ارسال چهار نامه برای بیان موارد و سه نامه برای اعلام مستندات ردصلاحیتش، روز گذشته در نامهای سرگشاده به شورای نگهبان هجمه وارد کرد و نوشت: «آنچه در نامه دبیر شورای نگهبان به عنوان ادله عدم احراز صلاحیت بنده در انتخابات خبرگان آمده است، نه تنها جرم و حتی تخلفی نیست، بلکه در برخی از موارد مایه افتخار من است.» وی در نامه خود هم به شورای نگهبان تاخت و هم از جایگاه مجلس خبرگان رهبری دفاع کرد و خطاب به مردم ایران، آورده است: من میدانم که چرا وجود یک جریان مستقل و منتقد در دوره ششم خبرگان تحمل نشد، اما باور دارم مجلس خبرگان رهبری مرکز انسجام جمهوریت و اسلامیت نظام است که با انتخاب مقام رهبری ازسوی منتخبان ملت و نظارت و پیگیری بقای صفات رهبری از ولایت فقیه نه بهعنوان فقط نظریهای فقهی که به عنوان نهادی حکومتی بهعنوان تضمین اسلامیت این جمهوری پاسداری میکند و هرگونه تضعیف این نهاد، تضعیف نظام است!
روحانی با این نامهنگاریها یک هدف را دنبال میکند و آن دیده شدن در سپهر سیاست ایران است، وی برخلاف رییس دولتهای نهم و دهم در مجمع تشخیص مصلحت نظام حضور ندارد اما نمیخواهد همانند او حرفهای تند و تیز بزند و خود را اپوزیسیون داخل معرفی کند و هم نمیخواهد مانند رییس دولت اصلاحات از حاکمیت خارج شود. از رییس دولتهای نهم و دهم نام بردیم، او هرچند در آستانه انتخابات۱۴۰۰ مواضع رادیکالی اتخاذ میکرد اما مدتی است سکوت کرده و در متن فعالیتها حضور ندارد، اما در دورهای انتقادهای زیادی نسبتبه مواضعش بیان میشد. بالاخره همه رؤسای جمهوری با یک برنامه و هدفی سکانداری دستگاه اجرایی را برعهده میگیرند و از همین سازوکارهای موجود هم وارد قدرت شدهاند اما پس از پایان ماموریتشان با یک نقاب دیگر ظاهر میشوند، این درحالی است که کارنامه و عملکرد آنها موجود است؛ به همین جهت به جای زیر میز زدن و متهم کردن نهادهای انتخاباتی، باید پاسخگوی عملکردشان باشند. قطعا نقاط مثبت قابل کتمان نیست و نقاط منفی هم برکسی پوشیده نیست، بنابراین کنش و واکنشها باید صادقانه باشند.