آگاه: مفهوم قدرت در نظم نوین جهانی غربی مفهومی تک‌بعدی است که با معیارهای این جهانی تعریف‌پذیر است؛ بدین ترتیب که اگر هریک از بازیگران نظام بین‌الملل دسترسی بیشتری به حداکثر قابلیت‌ها و منابع مادی داشته باشند به‌عنوان ابرقدرت شناخته می‌شوند و پیروز مناسبات و منازعات بین‌المللی خواهند بود؛ اگرچه از مشروعیت کافی برخوردار نباشند. رژیم صهیونیستی موجودی نامشروع و بحران‌زده است که حمایت‌های اطلاعاتی و تسلیحاتی بازیگران با نفوذ در مجامع بین‌المللی، منجر به تداوم بقای این رژیم و اعمال بدون واهمه شدیدترین مراتب جنایات تاریخ بشر در قبال محور مقاومت و ملت مظلوم فلسطین در منطقه آسیای جنوب‌غربی شده است. همچنین وجود عواملی چون سوءاستفاده این رژیم از فناوری‌های نظامی، سایبری، کشاورزی، آبیاری، پزشکی و نیز کانون‌های ثروت و رسانه، به استمرار شرارت‌های خانمان‌برانداز این بازیگر نامشروع، جامه عمل پوشانده است. باوجوداین، پیش‌داوری درباره برنده معادلات بین‌المللی تنها با استفاده از عینک غربی و معیار مادی امری غیرعقلانی به نظر می‌رسد، زیرا دیگر روی قدرت مشروع یعنی قدرت معنوی مورد غفلت واقع شده است.
اندر پیامدهای ناگوار عصر مادی‌گرای مدرنیته و نظام لیبرال دموکراسی غربی، مصرف‌گرایی محض، خشونت‌گرایی افسارگسیخته، انحطاط فکری-اخلاقی و سپس شکست مفتضحانه و تدریجی نظام سلطه حامی رژیم صهیونیستی است که زبان به اعتراف آن گشوده‌اند.
در این راستا، رژیم اشغالگر قدس نیز دچار چالش‌های داخلی و خارجی متعددی است که آن را به فروپاشی نهایی نزدیک‌تر می‌سازد: چالش‌های داخلی رژیم صهیونیستی ازجمله بحران‌های زیست-محیطی، پرونده‌های فساد و منازعات سیاسی سردمداران این رژیم، آمار بالای تجاوز به عنف و بیماری‌های جسمی و روحی، آمار بالای بیکاری و اعتیاد، هزینه‌های سرسام‌آور جنگ در درازمدت و فرسایشی شدن آن، کاهش روحیه نظامیان، صهیونیسم‌ستیزی جنبش‌های یهودی و از همه مهم‌تر استمرار بقای این رژیم بر پایه اشغالگری، نسل‌کشی و نقض آشکار حقوق بشر همگی بر فروپاشی این رژیم نامشروع دلالت دارند.
محکومیت و صدور بیانیه‌ها و قطعنامه‌های بین‌المللی ضداسرائیلی، تحقیر رژیم غاصب در عرصه‌های جهانی ورزش و سیاست، عدم مشروعیت و بی‌بهره بودن از قدرت معنوی و عمق راهبردی در جهان اسلام، به‌بن‌بست رسیدن طرح‌های عادی‌سازی با این رژیم به‌دلیل همراهی نکردن افکار عمومی، تظاهرات عمومی استکبارستیزانه ملت‌های آزاده جهان در واکنش به قتل‌عام ملت مظلوم و مقتدر فلسطین در طول ۷۵سال اشغالگری و به‌طور خاص در جریان عملیات «طوفان الاقصی» و ترور ناجوانمردانه نخبگان و قهرمانان مبارزه با تروریسم جهانی افرادی چون «شهید قاسم سلیمانی»، «شهید حسن صیادخدایی» و «شهید سیدرضی موسوی» همگی از چالش‌های خارجی این رژیم در حوزه دیپلماسی و میدان محسوب می‌شوند.
هراس صهیونیسم جهانی از محور مقاومت تنها در حذف فیزیکی فرماندهان آن خلاصه نمی‌شود. ترور بزدلانه زائران مظلوم مدفن مطهر شهید حاج قاسم سلیمانی در سال گذشته دلیل واضح دیگری است که بر درماندگی و دریوزگی بیش از پیش رژیم کودک‌کش اسرائیل در زدودن نام و یاد اسطوره‌های فراملی ارزش‌های انسانی حکایت دارد.
پیروزی‌های مکرر محور مقاومت در فلسطین، یمن، عراق، سوریه و لبنان در خنثی‌سازی اقدامات خرابکارانه و نشان دادن چهره واقعی رژیم منحوس صهیونیستی و حامیان آن که با رشادت‌های شهید سلیمانی و یاران متعهد و مخلص ایشان در حال رخ دادن است، بازتعریفی جدید از نظم نوین جهانی با محوریت اسلام و فروپاشی نظام مرکز-پیرامون و دهکده جهانی غربی ارائه می‌دهد.
پیشرفت‌های پیاپی جمهوری اسلامی ایران به‌مثابه پرچم‌دار محور مقاومت در حوزه علم و عمل، رژیم صهیونیستی و گردانندگان معادلات از پیش ترسیم‌شده جهانی همسو با تمدن نامرغوب غربی را بیش از پیش شکننده و آسیب‌پذیر کرده است. با نگاه و عبرت‌پذیری از تجارب تاریخی گذشته این نکته مهم قابل دریافت است که تنها راه شکست دست‌های چدنی با روکش مخملی استفاده از گزینه «مقاومت» است. در طول هشت سال دفاع مقدس و جنگ تحمیلی عراق علیه ایران که با حمایت‌های تسلیحاتی و اطلاعاتی گسترده ابرقدرت‌ها انجام شد، ایران با توکل بر خدا و تلاش بی‌وقفه توانست مقاومت کند و جنگ و تحریم را به فرصت پیروزی مبدل سازد.
درمجموع باید خاطرنشان کرد همان‌طور که با مشیت گرداننده اصلی جهان هستی، سرکشی بزرگ چون نمرود با موجودی کوچک و به ظاهر ضعیف به زیر کشیده شد؛ تلاش، مقاومت و انتظار فرج را کشیدن، منجر به محقق ساختن وعده الهی مبنی بر پیروزی مستضعفان جهان در برابر مستکبران زمان و نابودی رژیم صهیونیستی خواهد شد، اگرچه در اقلیت باشند.