آگاه: برای تجربه حس و حال حوزههای انتخابیه و شور حضور مردم راهی حوزههای انتخابیه در مرکز و شمال شهر میشوم. در یکی از مساجد نزدیک میدان شهدا، هستند افرادی که کارت ملی خود را تحویل دادهاند و منتظر دریافت برگه هستند. پیرمردی هم شناسنامه در دست به مسجد آمده و اگرچه مسئول حوزه گفته است که کارت ملی باید ارائه دهد اما اصرار دارد که با شناسنامه کارش را راه بیندازند و کارت را ندهد. او دوست دارد که در شناسنامه مهر بخورد. خانم جوانی هم در گوشه دیگر بدون معطلی و بعد از گرفتن برگه اسم نامزد مورد نظر خود را نوشته و به صندوق رأی میاندازد. او به خبرنگار آگاه میگوید: در سال ۱۴۰۰ رأی اولی بودم که به شهید رئیسی رأی دادم. حیف که ممکن نشد ایشان هشت سال رییسجمهوری باشند و مشیت الهی جور دیگری رقم خورد اما اینبار هم به نامزدی رأی دادم که به نظرم خودم میتواند راه ایشان را ادامه دهد.
آقای حیدرنژاد نیز مرد میانسال دیگری است که برای رأی دادن به مسجد آمده و میگوید: انتظار ما از رییسجمهوری بعدی این است که ضمن حرکت در خط انقلاب و رهبری، به معیشت مردم توجه داشته باشد. باور کنید از لحاظ اقتصادی فشار زیاد است؛ البته حدود یکسال است که تورم در برخی موارد کمتر شده اما هنوز برای ما زیاد است. او در ادامه میگوید: من دو نوه دختری کوچک دارم که از الان به فکر آینده آنها در این کشور هستم. ما باید طوری تصمیم بگیریم که آینده این بچهها هم در همین سرزمین رقم بخورد.
ما و نسل دهه هشتادیها
از مرکز شهر به سمت شمال شهر و یکی از محلههای بین خیابانهای پاسداران و خیابان شریعتی میروم. در یکی از مدارس این محله که جای خلوت و کمترددی است وارد مدرسه میشوم که میبینم حتی در این مدرسه هم افرادی برای رأی دادن مراجعه کردهاند. یکی از مسئولان حاضر در این حوزه انتخابیه با تاکید بر اینکه نمیخواهد نامی از او برده شود به خبرنگار ما میگوید: در زمان انتخابات مجلس هم اینجا حوزه انتخابیه بود اما این بار شلوغتر است و مردم بیشتر استقبال کردهاند. اگرچه صف نشده اما روی میز ما هم بدون کارت ملی نمانده و در آرامش مردم برای رأی دادن میآیند.
خانم همدانی نیز یکی از افرادی است که برای رأی دادن به همین مدرسه آمده است. او درباره حضور خود در این انتخابات میگوید: از اینکه این مورد را بگویم کمی شک دارم اما واقعیت این است که در این دو سه روزه خیلی با خودم کلنجار رفتم و بالاخره خودم را قانع کردم تا رأی بدهم. این رأی حق ماست که در اختیار نامزدی قرار میدهیم و اگر آن فرد انتخاب شد مدیون تک تک ماست. من انتظار دارم تا کسی که رییسجمهوری میشود طوری رفتار کند که جوانان ما امیدوار به آینده و زندگی خود باشند. او در ادامه با اشاره به اینکه دو فرزند دختر و پسر دانشجو دارد میگوید: فرزندان من در انتخابات شرکت نکردند چون اعتقاد دارند رأی آنها تاثیری در زندگیشان ندارد. تا به آنها حرفی میزنم بحث اینترنت و گرانی و برخی مشکلات زندگی خودمان را پیش میکشند و نمیتوانم به آنها جوابی بدهم. بچههای الان با ۲۰-۳۰ سال قبل خیلی فرق کردهاند.
بنبست برای دشمنان
بعد از این مدرسه به سمت حسینیه ارشاد در خیابان شریعتی حرکت میکنم که همیشه یکی از حوزههای مورد اقبال مردم برای رأی دادن بوده است. مرد جوانی هم که برای رأی دادن به این حوزه آمده میگوید: به نظرم هنوز هم میتوان با رأی دادن کارها را به خوبی پیش برد. ما از بابت برخی خواستههای اجتماعی و اقتصادی و حتی سیاسی انتقاد داریم اما وقتی ماجراهای دوسال قبل را به یاد میآورم میبینم که دشمنان زیادی هم منتظر هستند تا همین آرامش و زندگی و رفاه نسبی ما را به هم بریزند. در نتیجه در انتخابات شرکت کردم تا شاید این بار اقدامات بهتری از رییسجمهوری جدید ببینیم.
آقای مرادی هم که به همراه فرزندان خردسال خود در انتخابات شرکت کرده به خبرنگار ما میگوید: از نیمه دوم دهه ۹۰ فشار اقتصادی برای همه خانوادههای ایرانی و به خصوص کارمندان زیاد شده است. الان تقریبا همه کارمندان مجبورند دو شیفت کار کنند تا بتوانند از پس هزینههای زندگی بربیایند. البته ما در این چند سال با این مشکلات روزگار را گذراندهایم تا انقلاب و کشورمان سربلند باشد. همین که میبینیم در منطقه حامی مظلومان فلسطینی هستیم و نیروهای حقجو نیز با ما همراهی میکنند خیلی خوب است اما رئیسجمهوری که کار را در دست میگیرد باید فکری جدی برای معیشت مردم کند. نمیخواهیم ناگهان همه چیز درست شود اما خوب است که شرایط تورمی را کنترل کرده و بعد قدرت اقتصادی خانوارها را افزایش دهند.