آگاه: در انتخابات دوره چهاردهم ریاستجمهوری که دوره اول آن در جمعه هشتم تیرماه جاری برگزار شد اما ماجرا با همیشه تفاوت داشت. نتایج هفت مرکز نظرسنجی و دادهکاوی معتبر هیچکدام به واقعیت نزدیک نبود و با اختلافهای چشمگیری که دیده شد بهکلی تمامی دادههای حاصل را زیر سوال برد. در میان مراکز نظرسنجی مذکور، مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) نزدیکترین آمار نهایی را نسبتبه نتایج قطعی منتشر کرده بود که آن هم اختلافی ۶درصدی با مشارکت واقعی داشت. طبق توضیحات معاون پژوهشی ایسپا فقط ۴۷ درصد مردم با عوامل نظرسنجی همکاری کرده و ۵۳ درصد دست رد زدهاند.
مرکز افکارسنجی ایسپا در آخرین نظرسنجی خود میزان مشارکت را ۴۶درصد، رأی مسعود پزشکیان را ۳۳درصد، رأی سعید جلیلی را ۲۸درصد و میزان رأی محمدباقر قالیباف را ۱۹درصد برآورد کرده بود. مرکز افکارسنجی شناخت نیز در آخرین مطالعه و پیمایش به تاریخ پنجم و ششم تیرماه مشارکت قطعی مردم را ۵۴درصد، رأی مسعود پزشکیان را ۳۰درصد، رأی مسعود جلیلی را ۲۱درصد و آرای محمدباقر قالیباف را ۲۰درصد تخمین زده بود. متا، نظرسنجی مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع) نیز میزان مشارکت مردم را ۵۲درصد و میزان رأی مسعود پزشکیان را ۳۲درصد، آرای سعید جلیلی را ۳۰درصد و میزان رأی محمدباقر قالیباف را ۲۵درصد پیشبینی کرده بود. همچنین، مرکز پژوهشهای مجلس مطابق با آخرین نظرسنجی انجامشده، میزان مشارکت قطعی را ۴۸درصد تخمین زده بود. سرانجام اما میزان مشارکت قطعی در انتخابات ۴۰درصد، آرای مسعود پزشکیان ۴۲درصد، آرای سعید جلیلی ۳۸درصد و رأی محمدباقر قالیباف ۱۳درصد را به خود اختصاص دادند. اختلاف خطای پیشبینی میزان مشارکت با مراکز نظرسنجی معتبر به این شرح است: ایسپا ۶درصد، متا ۱۲درصد، مرکز پژوهشهای مجلس هشت درصد، مرکز افکارسنجی شناخت ۱۴درصد و سازمان بسیج ۹درصد.
عامل سرعت
از عوامل مهمی که در نتایج پیمایشها بهناگزیر نادیده گرفته شده یا اثری مبهم و غیرقابل پیشبینی گذارده بود، سرعت تحولات در یک هفته منتهی به انتخابات بود. در این بازه زمانی رویدادها و اخباری که ازسوی اشخاص یا رسانهها به وقوع پیوست و منتشر شد اثر مستقیمی بر نتایج نظرسنجیهای موردبحث گذاشته بود. نکته اینجاست که تحلیل این تاثیرات به شکلی نیست که با فرمول یکسانی بر نتایج اثر گذارد. انتخابات این دوره ریاستجمهوری نتیجه سلسله اتفاقاتی غیرقابل پیشبینی بود که در حالت معمولی بین چند ماه تا یک سال به وقوع میپیوست و نهایتا انگارهها و دیدگاههایی را در عرصه عمومی ایجاد میکرد که قابلیت تحلیل و پیشبینی نزدیک بهواقع بیشتری داشت. ورود افراد به حوزه نامزدی برای ریاستجمهوری، فرصتهای تبلیغاتی و افرادی که از آنها حمایت میکنند همه و همه در بازه زمانی گستردهتری اتفاق میافتاد و انعکاس آن در افکار عمومی بسیار واضحتر از آنچه در شرایط فعلی رخ داد، ملموس و قابل مشاهده میبود.
با شرایط پیشآمده در سالهای اخیر که وجه ملموس آن را در انتخابات ریاستجمهوری دوره گذشته و انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی در تحریمها و فزونی افرادی که مشارکت در انتخابات را رد میکردند دیدیم، در برخی از تحلیلها با درنظرگیری قطبیت موجود در نامزدهای انتخاباتی یکی از مولفه و معیارهای مهم، تصمیم و رفتار قشر مذکور بود. گروهی که حالا پیشبینی میشد رغبت بیشتری نسبت به شرکت در انتخابات داشته باشند و بهقطع میتوانستند تاثیر مهمی در نتایج آن بگذارند. آنچه در نظرسنجیها از حضور یا عدم حضور این افراد معنادار مینمود، این بود که گروه موردبحث مختصات دقیق و قابل ردیابی در نظرسنجیهای پیشبین انتخاباتی نداشتند؛ یعنی مشخص نبود که در کدامیک از نظرسنجیهای نامبرده این افراد مشارکت داشتهاند. بعد از روشن شدن تفاوت آشکار و قابلتوجه نتایج نظرسنجیها و انتخابات، میزان حضور و اثر این «گروه مردد» نیز آشکار شد. گرچه برخی پیشبینی کردند که گروه موردبحث در انتخابات نتایج را بهسوی خاصی با اختلاف قابلتوجهی خواهد برد. بااینحال انتخاب ریاستجمهوری چهاردهم به دور دوم کشید و البته همچنان این پیشبینیها پابرجاست و بسیاری منتظر حضور مرددها در دور دوم رأیگیری انتخاباتی هستند.
اثر نظرسنجی بر نظرسنجی
اینکه نظرسنجیها در دور اول انتخابات بسیار موردتوجه متخصصان و مردم معمولی قرار گرفت، خود میتواند عامل اثرگذاری بر نتایج پیمایشهای پسینی باشد. یکی از عوامل مهم در تصمیمگیری رأیدهندگان برای انتخاب اصلح موردنظر، نگاه و انتخاب جناحی است؛ ازاینرو مردم با این دید که کدام جناح سرانجام پیروز انتخابات ریاستجمهوری میشوند، تصمیم میگیرند که به چه کسی رأی دهند تا درنهایت شاهد پیروزی جناح موردنظرشان باشند. ازآنجاییکه نتایج نظرسنجیها سیر یکسانی نداشت و تغییرات قابلتوجهی را در آن شاهد بودیم، بنابراین تا حدی میتوان نظرات شرکتکنندهها در نظرسنجیها را برآمده از تحلیلهای شخصیای دانست که در پی نتایج پیشین همان نظرسنجیها برای خود داشتند. اگر مروری کنیم بر آنچه در فضای مجازی رخ داد، از هشتگهایی که در روزهای منتهی به انتخابات بسیار پرتکرار شده بود، هشتگهایی با مضمون «رأی مشروط» بود. کاربرانی که این هشتگها را استفاده میکردند عمدتا افرادی بودند که در روزهای پایانی هفته منتهی به انتخابات تصمیم به شرکت در انتخابات گرفته بودند. به نظر میآید این افراد در همان دسته مرددها قرار میگیرند، چراکه با ورود آنها به انتخابات درنهایت نتیجه اعلامی از همان الگوی نظرسنجیها تبعیت میکرد.
استیگما انتخاباتی
همانطورکه تعداد افرادی که در فضای مجازی اعلام میکردند یا بهطور شخصی تصمیم میگرفتند که در انتخابات شرکت کنند، بیشتر میشد، واکنشهای بازدارنده و انگزنی اجتماعی به این افراد در فضای مجازی بیشترین انعکاس را مییافت و این کاربران را محکوم میکرد. سیر صعودی زیاد شدن تعداد این افراد از نظر نگارنده بهعنوان یک مشاهدهگر معمولی قابلتوجه بود و در مقابل واکنشهای تند و گاه توهینآمیز نسبتبه این افراد نیز بهشدت توی ذوق میزد و فضا را برای اظهارنظر آشکار افراد ناامن میکرد.
نظرسنجیهای سوگیر
گرچه از جزئیات و روندهای پیمایشی مراکز افکارسنجی اطلاعات دقیقی در دست نیست اما میتوان با نگاهی به نتایج حاصل از نظرسنجی مراکز مختلف تا حد قابلتوجهی جهتدار بودن این مراکز و درواقع تا حدی یکدست بودن دیدگاه جامعه آماری آنها را برداشت کرد. این امر با وجود آنکه بخشی از این خطا در دادهها را توجیه میکند اما نقدی جدی و ضعف غیرقابل اغماضی برای مراکز پژوهشی است.
فراتر از نظرسنجیها
همه آنچه تا به اینجا گفته شد، ورای ارزیابی نتایج نظرسنجیهای مختلف میتواند ما را به یک نتیجه قابلتوجه و مهم هدایت کند. یکدستی مشارکتکنندهها در نظرسنجیها و عدد بالای مشارکت پیشبینیشده نسبتبه نتایج نهایی نشان از آن دارد که قشری که او را مردد مینامیم حالا کمتر مخاطب رسانهها و مراکز داخلی است و کمتر او را در عرصه اجتماعی و رسانه، فعال و اثرگذار میبینیم و درنهایت هم او را نمیشناسیم و نمیتوانیم رهگیری کنیم.