۲۱ تیر ۱۴۰۳ - ۱۲:۰۷

عماد خورشیدطلب ـ روزنامه‌نگار: فرهنگ هر جامعه‌ای مجموعه‌ای از اجزا و جنبه‌های ثابت و بادوام دارد که عامل استمرار و تداوم یک فرهنگ است. این تداوم و استمرار موجب می‌شود تا هر فرهنگی ویژگی‌ها و ماهیت خود را حفظ کند.

آگاه: اسطوره‌ها، افسانه‌ها، ارزش‌های ثابت و پایدار که با تغییرات و گذر زمان‌ها و دوران‌های مختلف همچنان استمرار می‌یابند و اعتبار خود را حفظ می‌کنند از شاخصه‌ها و اجزای ثابت و بادوام فرهنگ‌ها هستند. جنبه ثابت و بادوام فرهنگ‌ها امکان‌ تمایز و تشخیص فرهنگ‌ها را از یکدیگر فراهم می‌آورد.


فرهنگ‌ها، اگرچه جنبه‌ها و اجزای ثابت و بادوام دارند و به یمن این اجزا استمرار می‌یابند، به‌شدت تغییرپذیرند و به‌علت ویژگی تغییرپذیری همواره در حال تحول و دگرگونی هستند. تغییرپذیری فرهنگ‌ها و تحول آنها در گذر زمان ناشی از تاثیرپذیری‌شان از دگرگونی‌های اجتماعی است. فرهنگ‌ها در هر جامعه‌ای به‌شدت تحت‌تاثیر تغییر و تحولات اجتماعی‌ای هستند که در آن جامعه به وقوع می‌پیوندد. تحولات و دگرگونی‌های اجتماعی فرهنگ‌ها را تحت‌تاثیر قرار می‌دهند و تحولات و دگرگونی‌های فرهنگی را موجب می‌شوند. تحول و دگرگونی فرهنگی تحت‌تاثیر دگرگونی‌هایی روی می‌دهد که در زندگی اجتماعی افراد بشر به‌وجود می‌آید؛ از این رو تحول و تغییر فرهنگ‌ها در کنار اجزای ثابت و بادوام فرهنگ‌ها از شاخصه‌های یک فرهنگ زنده و پویا به حساب می‌آید. تحول فرهنگی در گذشته‌های نه‌چندان دور بسیار کند و بطئ بود؛ زیرا تغییرات و دگرگونی‌های اجتماعی بسیار کند و با گذشت زمان‌های زیاد روی می‌داد. اما ویژگی بارز جوامع امروزی تغییرات و دگرگونی‌های سریع و پرشتاب در عرصه‌های اجتماعی است؛ دگرگونی‌هایی که موجب شده است جوامع با سرعت و شتابی باورنکردنی متحول شوند. این تحول در دوره‌های زمانی بسیار کوتاه خود را نشان می‌دهد. دگرگونی‌های اجتماعی سریع و پرشتاب، تحولات فرهنگی را نیز سرعت و شتاب بخشیده و باعث شده است تحول‌پذیری فرهنگ‌ها افزایش یابد و فرهنگ جوامع به‌سرعت شاهد دگرگونی و نو شدن باشد. در همین راستا، وظیفه‌ اصلی دستگاه اجرایی کشور در واقع عقب نماندن از این تحولات فرهنگی و هویتی و نوبه‌نو شدن مداوم است. کمی تعلل یا عدم سیاستگذاری صحیح و برنامه‌ریزی نظام‌مند شرایطی را رقم می‌زند که دولت به مرحله‌ای می‌رسد که جامعه بدون هیچ نظارت و مدیریتی خودش سعی در نو شدن و تحولات فرهنگی و هویتی دارد و این مقوله آسیب‌های فراوانی را به همراه دارد. بر همین مبنا و در راستای مدیریت تحولات فرهنگی و هویتی و ارائه‌ پیشنهادات جایگزین در جهت بازسازی نقصان‌های موجود در این عرصه یکی از کارآمدترین فرهنگ‌ها و مکاتب هر آن چیزی است که به ماجرای عاشورا و قیام سالار شهیدان بازمی‌گردد. سوال اینجاست که چگونه می‌توان از واقعه‌ عاشورا در جهت مقابله با چالش‌های فرهنگی استفاده کرد؟
چالش‌های فرهنگی عمدتا در مواردی ظهور و بروز می‌کنند که بحران‌های هویتی ایجاد شده و باعث تغییرات یا ناهمخوانی‌های هویتی شوند. این بحران‌ها باعث ایجاد چالش شده و آسیب‌زا خواهند بود؛ به‌عنوان مثال، ممکن است یک مسئله‌ ما، موضوع عفاف و حجاب باشد که ناشی از مسئله‌ مدپرستی است که آن نیز ناشی از تغییر مراجع ارزشی و هویتی از مرجعیت اسلامی و ایرانی به سمت‌وسوی غربی است؛ بنابراین فرهنگ برهنگی، از طریق تغییرات هویتی و ارزشی، خود را جانشین فرهنگ اسلامی کرده و سپس خود را در شکل بی‌حجابی بازتولید کرده است. چنین سیری در سایر چالش‌های اجتماعی نیز قابل رصد است و لذا می‌توان گفت بسیاری از چالش‌ها ریشه‌های هویتی و درونی دارند.
بنابراین با توصیفات فوق می‌توان کارکردهای عاشورا در مقابله با چالش‌ها را به شرح ذیل توضیح داد:
-  بی‌شک اولین کارکرد عاشورا، بازتولید فرهنگ دینی درون جامعه خواهد بود که فرصتی است که با تکرار سالانه‌ خود، زمینه بازتولید مولفه‌ها و گزاره‌های هویتی مختص به خود را فراهم می‌آورد. از این رهگذر، می‌توان بسیاری از گزاره‌ها و آموزه‌های دینی را ایجاد یا تغییر داد. یا اینکه صرفا با تحریک احساسات، زمینه‌ای برای زنده ماندن روحیه و فرهنگ دینی در عموم جامعه ایجاد کرد. درحقیقت عاشورا با اثرگذاری بر هریک از حوزه‌های گفته‌شده در بالا، تاثیر خود را به‌طور غیرمستقیم بر فرهنگ جامعه گذاشته و از بسیاری از آسیب‌ها پیشگیری می‌نماید. لذا آنچه در ادامه می‌آید برخی توجهات ویژه به این موضوع است. در غیر این‌صورت کارکرد اصلی عاشورا به‌خودی‌خود و بدون برنامه‌ریزی خاصی (به‌شکل خودجوش) در حال انجام و بازتولید است.
- جذب حداکثری جامعه به‌سمت دین: عاشورا به‌دلیل دارا بودن مولفه‌های ترکیبی احساسی و عقلانی، قدرت بالایی برای ایجاد شور (در کنار شعور) دارد. به دیگر سخن، عاشورا می‌تواند جنبه احساسی و هیجانی را نیز در کنار حوزه‌های منطقی و عقلانی تحریک کرده و از ترکیب این دو حوزه، زمینه تسریع تغییرات اجتماعی را فراهم کند. این امر باعث خواهد شد قشر جوان و بالاخص کسانی که عمق دینی کمتری دارند، به‌راحتی با واقعه عاشورا (حداقل از جنبه احساسی آن) ارتباط برقرار کنند و از این منظر، هویت دینی در ایشان بازتولید شود. هرچند این بازتولید نیاز به مکمل عقلانی دینی دارد تا به یک معرفت دینی مناسب برسد، ولیکن از آن می‌توان به‌عنوان یک مرحله گذار فرد از هویت غیردینی به سمت‌وسوی هویت مطلوب دینی یاد کرد؛ به‌عنوان مثال، در عزاداری‌های محرم، بسیاری افراد و تیپ‌ها دیده می‌شوند که شاید هیچ سنخیتی با اسلام و آداب اسلامی نداشته باشند، ولی برای عزای امام حسین(ع) می‌آیند و همین مسئله نشان‌دهنده قدرت عاشورا در تحریک احساسی و به میدان آوردن (اصطلاحا درگیر کردن) افراد با حوزه‌های دینی است. این مسئله باعث شده است در طول تاریخ نیز بارها منع کردن افراد غیر برای حضور در مجالس عزاداری امام حسین(ع) نهی شود و تاکید بسیاری بر دعوت حداکثری از همگان شود. لذا از عاشورا و عزاداری اباعبدالله(ع) می‌توان به‌عنوان جذب‌کننده حداکثری افراد جامعه به محفل‌های دینی یاد کرد.
-  سومین کارکرد عاشورا، بازتولید آموزه‌های آن است. بسیاری از آموزه‌های عاشورایی امروزه در هویت فرهنگی ایرانیان جای دارند، ولی لازم است که تلاش مضاعفی برای کمک به بازتولید آن در جامعه صورت پذیرد.
-  چهارمین مسئله آنکه می‌توان با برنامه‌ریزی مناسب، از سنت‌های عاشورایی به‌منظور بسترهای انتقال پیام استفاده کرد. درواقع در بسیاری موارد، می‌توان با کمک مواردی چون سرمایه‌گذاری فرهنگی بر هیئات خانگی، هیئات و تکیه‌های رسمی، حسینیه‌ها، منبرها و منبری‌ها و... پیام‌های خاص فرهنگی-اجتماعی را به‌خوبی منتقل کرد و این رسانه‌ها را نیز مجددا فعال کرد. به نظر می‌رسد امروزه با ظهور رسانه‌های مدرن، برخی از توجهات از این رسانه‌های سنتی و توانمند دور شده و این موارد مغفول مانده‌اند.