آگاه: براساس آنچه در کتابها نیز آمده است، از آن زمان که بیدقها پای ثابت عزاداری محرم بودند و رنگهایشان متغیر شد، رنگ سیاه که نشانهی عزا بود، رنگ سرخ را که شهادت و غرق به خون شدن شهدا میدانستند؛ رنگ سبز هم موردعلاقه پیغمبر(ص) بود و نوادهاش و مورد استفاده آنان در نظر میآوردند.
ارتباط میان رنگ و مفاهیم خیر و شر را می توان در نقاشی قهوهخانهای یا همان خیالینگاری بهصورت واضحتر دید، البته بازتابِ این معنا در دیگر شاخههای هنر نیز دیده میشود. بهعنوان مثال هنرمندی با سبک دیگر، زمینه اثرش را با الهام گرفتن از فضای سیاهپوشِ محرم، سیاه در نظر گرفته و رنگ قرمز را به نشان خون شهدا بر اثر خود پاشیده است. هر هنرمند که اثری در باب محرم، امام حسین(ع) و عاشورا خلق میکند به شیوهای با مفاهیم رنگ ارتباط برقرار میکند؛ اما در میانِ همه هنرمندان به نظر میرسد نقاشان قهوهخانهای و خیالینگاران ارتباط نزدیکتری با رنگهای تعریفشده در آثار مرتبط با وقایع عاشورا برقرار میکنند.
اولین علت این ارتباط شاید موضوع نقاشیهای خیالینگاری و قهوهخانهای باشد. خیالینگاران وقایع عاشورا را به نقش درمیآورند. در این سبک از هنر عامیانه، رنگ شخصیتهای داستان را تفکیک کرده و مخاطب بیننده را از خیر و شر، نیکی و بدی آگاه میکند. از سوی دیگر، خیالینگاری نیز بسیار وابسته به رنگ است. رنگ در خیالینگاری رابطه بسیار تنگاتنگی با قضاوتِ مخاطب دارد و انتخابِ صحیح یا ناصحیح آن، موجب تاثیرگذاری هر چه بیشتر بر ذهن بیننده است. تاثیر رنگ بر رنگ عواطف انسانی و برداشت شخصی در این شیوه از نقاشی قابلتوجه است.
به همین سبب است که پژوهشگران معتقدند «رنگ متناسب با درجات مختلف نور و ظلمت گاه نماد سیر و سلوک و جهان غیب و زمانی تصویری از فضای زمینی (متناسب با درجات نفسانی و عوامل خیر و شر) بوده است.» برای تاکید بر اهمیت رنگ و تاثیر آن بر مخاطبِ نقاشیهای قهوهخانهای و خیالینگاری، باید در نظر داشت که این شیوه از دلِ جامعه برآمده است. شیوهای که حماسههای ملی و مذهبی را روایت کرده است و بسیار به موضوعاتی چون وقایع دینی و آیینی پرداخته و به همین سبب نیز ریشه در ذهن، هویت و اعتقادات ایرانیان دارد. به سببِ همین ریشه و دیگر مواردِ مطرحشده، رنگ و شیوه بهکارگیری آن نیز در این سبک از آثار، ارتباط پیچیدهای با حافظه جمعی مردمان و ادراک جمعی آنان نیز دارد.
به عبارتی، رنگ اولین عنصری است که نقش و شخصیت را در ذهن بیننده شکل میدهد و با استفاده از رنگ است که بخش مهمی از مفاهیم به بیننده منتقل میشود. در همین نقاط است که ارتباط میان رنگ و مخاطب و به تبع آن شخصیتهای نقش بسته بر بوم ایجاد میشود؛ در همین لحظاتی که بیننده به قضاوتِ نقش براساس رنگ میپردازد. بدیهی است که در این شرایط نقاشان خیالینگاری نیز بهدلیل انتقال مفاهیم خیر و شر از مفهوم عرفانی رنگ استفاده کردند؛ رنگ قرمز نماد شهادت، رنگ سبز نماد خرمی و شادابی و... در نظر قرار دادند. رنگهای به معنای ساده تا مخاطبِ عام با آن ارتباط برقرار کند. تقریبا کمتر هنرمندی است که تاثیر رنگ بر روان انسان را نادیده انگارد؛ بااینحال رنگها گاه در ارتباط با طبیعت، فرهنگ، باورهای دینی و تجربههای زندگی از معنایی ویژه برخوردار میشوند و از آن پس شبیه به قانونی نانوشته میشوند که اجرایش یک معنا و سرباز زدن از آن نیز میتواند معنایی را منتقل کند.
۳۰ تیر ۱۴۰۳ - ۱۰:۵۷
صحبت از محرم که میشود اغلب رنگها با معنایی از پیش تعیینشده، همراه میشوند. سبز نماد شهداست. قرمز گاه رنگ خون شهداست و گاهی نماد شر. ارتباط خیر و شر با رنگهایی که برای نمادهای عاشورایی به کار برده میشود، مرتبط به امروز و دیروز نیست.