آگاه: اجرای سند تحول بنیادین آموزشوپرورش که مهمترین سند بالادستی این وزارتخانه است، از زمان ابلاغ یعنی سال۱۳۹۰ تاکنون با چالشهای فراوانی همراه بوده است. یکی از مهمترین چالشها کسری مزمن و روبهرشد بودجه دستگاه تعلیم و تربیت است که بهشدت متأثر از کسری بودجه عمومی کشور و شرایط دشوار اقتصادی در سالهای اخیر بوده است؛ بهطوریکه اهداف و ماموریتهای بیستوسه گانه این سند بهدلیل نیاز به بودجه و نیروی انسانی آموزشدیده و متعهد به آن، اگر نه در حرف، اما در عمل از اولویت خارج بوده است. این روزها مسکوت ماندن سند تحول در حالی دوباره در میان مباحث کارشناسی بر سر زبانها افتاده است که اجرای آن نه در مطالبات کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس از وزیر پیشنهادی و نه در برنامههای وی هیچ جایی نداشته است.
اتحاد نانوشته دولت و مجلس
این نشان میدهد دولت و مجلس در پیمانی نانوشته سند را از اولویت این وزارتخانه خارج کرده و پذیرفتهاند تحقق ایدهآلهای تحول در آموزشوپرورش که جزء اهداف سند یاد شده است، نیاز به بستر اجرایی و عملیاتی دور از دسترس دارد. ازجمله نیروی انسانی آموزشدیده و متعهد به سیاستهای کلی نظام که ازسوی مقام معظم رهبری ابلاغ شد. باوجوداین آموزشوپرورش متأثر از کاهش ظرفیت دانشگاه فرهنگیان در هشت سال گذشته و خمودگی فرآیند تربیت معلم همچنان در تامین حداقلهای این حوزه مانده است. بهطوریکه یا به قرار دولتهای قبل با استناد به ماده۲۷ اساسنامه دانشگاه فرهنگیان به استخدام معلم از فارغالتحصیلان سایر دانشگاهها اقدام کرده است. یا به قرار دولت چهاردهم در اولین احکام صادره، حکم بازگشت به کار ۷۰هزار نیروی انسانی بازنشسته به فرآیند تعلیموتربیت را صادر کرده است؛ که خب در هر دو مورد نشانی از ملاحظات و الزامات موردتوجه سند تحول در تامین نیروی انسانی دیده نمیشود.
عمر روبهپایان سند تحول ناکام
بنابر این گزارش، علیرضا کاظمی، گزینه پیشنهادی دولت چهاردهم برای تصدی وزارت آموزشوپرورش، شنبه گذشته در دفاع از برنامههای خود در برابر نمایندگان مجلس گفت: برای جبران منصفانه زحمات ارزنده معلمان و جذب نیروهای کارآمد یک نظام پرداخت مستقل شایسته فراگیر و عادلانه نیاز داریم که با جایگاه والا و ارزشمند معلم تناسب داشته باشد.
وی بدون اشاره به شیوه اجرای وعدههای خود با وجود کسری نزدیک به ۸۰همتی بودجه جاری این وزارتخانه افزود: برای ارتقای کیفیت یادگیری دانشآموزان در مناطق محروم و تحقق عدالت آموزشی صرفهای است که از معلمان آموزشدیده و کارآمد در این مناطق بهرهمند شویم.
بیتوجهی به اهداف سند تحول بنیادین در ساحتهای مختلف ازسوی نمایندگان مجلس و اعضای کمیسیون آموزش و وزیر پیشنهادی باعث شده جلسه دفاع از برنامههای وی در کمیسیون تخصصی و صحن علنی در روزهای اخیر ازسوی کارشناسان به مجلس ترحیم این سند ناکام یاد شود، زیرا در بسیاری از ساحتها افق عملیاتی و اجرایی سند تحول سال ۱۴۰۴ بوده است و باتوجهبه رشد سریع زمینههای آموزشی و تربیتی در دنیا و ارتقای استانداردهای ملی و جهانی این حوزه، شمارش معکوس کارآیی این سند روشن شده است.
رقابت نابرابر سند تحول با ۲۰۳۰
از سوی دیگر، درحالیکه هیچ گزارش قابل استنادی درمورد اجرای مفاد سند تحول تاکنون منتشر نشده است. طبق ارزیابی کارشناسان کمتر از یکدوازدهم اهداف سند در مسیر اجرا قرار گرفته است. این برآورد در حالی منتشر میشود که سند تحول بنیادین در تمام سالهایی که الزام قانونی اجرا داشته در حال رقابت با سند تحمیلی ۲۰۳۰ بوده و در این اثنا، نفسش به شماره افتاده است
چرا سند تحول بنیادین تدوین شد؟
در سال۱۳۸۳ کلید نگارش سند ملی برنامه درسی زده شد و در سال۱۳۸۴ مقام معظم رهبری در یک سخنرانی فرمودند باید در نام تعلیموتربیت ما تحول بنیادین مبتنی بر مبانی و ارزشهای اسلامی صورت بگیرد که فلسفه آن مبتنی بر فلسفه اسلامی باشد. واقعیت این است که دهههاست که مبانی آموزشی ما عموما برگرفته از اندیشههای غرب است و شاید در محتوا و نه در بنیانها مفاهیم ارزشی اسلامی وارد شده است. اینها همه در حالی است که در سال۱۳۶۷ قرار بود نظام آموزشی دچار یک تحول و تغییر اساسی شود، اما ازآنجاییکه به گفته کارشناسان، از پایه و دوره ابتدایی این تغییر صورت نگرفت، عملا به شکست رسید. اما بعد از سخنان مقام معظم رهبری، درنهایت در میانه دهه۸۰ بود که ستاد تحول بنیادین شکل گرفت که ۶کمیسیون در آن وجود داشت. در این ستاد، بحث فلسفه تعلیموتربیت اسلامی مطرح شد و مبنای تئوری تحول نگارش شد. درنهایت اساسنامه یا مرامنامه و دکترین تعلیموتربیت بر اساس فلسفه اسلامی شکل گرفت و رهنمای تعلیموتربیت بیرون آمد که قرار شد در ۶ساحت کارهای زیربنایی صورت بگیرد که شامل ساحتهای دینی و عبادی و اخلاقی، سیاسی و اجتماعی، هنر و زیباییشناسی، اقتصادی و حرفهای، زیستی بدنی و فناوری و اطلاعات بود.
یک زمانی برای تحقق اهداف بلند آرمانهای نظام اسلامی احساس شد به ترسیم نقشه راهی نیاز است که در آن نحوه طی مسیر، منابع و امکانات لازم، تقسیم کار در سطح ملی و الزامات در این مسیر بهصورت شفاف و دقیق مشخص باشد. در همین راستا، سند تحول بنیادین با الهامگیری از اسناد بالادستی و بهرهگیری از ارزشهای بنیادین آنها و توجه به اهداف راهبردی نظام جمهوری اسلامی ایران، چشمانداز و اهداف تعلیموتربیت در افق ۱۴۰۴ هجری شمسی تبیین شد.
پاشنه آشیل اجرای سند تحول
سند تحول بنیادین آموزشوپرورش هم مانند سایر اسناد بالادستی در کشور در فضایی ایدهآل نوشته و تصویب میشود اما در اجرا دستخوش دستاندازهایی است که به برخی از آنها اشاره میشود:
تغییر دولتها و بهتبع آن تغییر اولویتهای اجرایی آموزشوپرورش اولین و شاید موثرترین عامل مسکوت ماندن سند تحول آموزشوپرورش است. همسو نبودن گرایش سیاسی تدوین و تصویبکنندگان سند از طرفی و مجریان آن از سوی دیگر باعث به ثمر نرسیدن اهداف مترقی سند تحول است که برای برونرفت از این مسئله، در دورهای پیشنهاد حاکمیتی شدن آموزشوپرورش و خروج آن از مجموعه دولت مطرح شد و در نهایت به حالت تعلیق درآمد.
مسئله بعدی نیروی انسانی متعهد و باورمند به اهداف سند است. این در حالی است که آموزشوپرورش در سالهای اخیر و با پایین کشیدن ظرفیت پذیرش دانشگاه فرهنگیان در تامین حداقلهای نیروی انسانی خود با چالشهای جدی مواجه است و هر سال در ابتدای سال تحصیلی بهسختی معلمان موردنیاز کلاسها را تامین میکند، چه برسد به اینکه به فکر تحول باشد.
کسری دایم بودجه وزارت آموزشوپرورش است. بهطوریکه وزرای آموزشوپرورش در دولتهای مختلف به والذاریاتی هزینههای جاری خود را مدیریت میکنند و هرگز به فکر اهداف بلندپروازانه سند تحول بنیادین نیستند. درعینحال که بخش خصوصی هر روز ذینفعتر در فرآیند تعلیم و تربیت اشتیاقی برای سرمایهگذاری روی اهداف حاکمیتی سند ندارد.
بی اطلاعی محض
سند تحول بنیادین در آذرماه سال ۱۳۹۰ در شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب نهایی رسید. سندی که در هشت فصل تنظیم شد تا راهگشای عرصه تعلیم و تربیت باشد. حالا پس از گذشت یک دهه از تصویب آن نه تنها این سند اجرایی نشده است و بسیاری از ذینفعان تعلیم و تربیت از محتوای آن اطلاع درستی ندارند که حتی زمان بازنگری در این سند نیز فرا رسیده بی آنکه ایدههای ناب آن طعم اجرایی شدن را چشیده باشد.