آگاه: نکته جالب آنجاست که در آن زمان هم دولت در اختیار اصلاحطلبان قرار گرفته بود و مجلس پنجم در دست اصولگرایان بود هرچند آن روز و تا پیش از دوم خرداد ۷۶ تفکیک اصلاحطلب اصولگرا در چهارچوب سیاسی کشور متداول نبود اما نمیتوان مشابهت شرایط سیاسی میان دولت و مجلس را در این دو دوره انکار کرد. اما چه دلایلی موجب میشود که برخلاف انتظار در زمان بیشترین فاصله سیاسی میان دولت و مجلس، رأی اعتماد کامل به هیات دولت داده شود.
تنظیمگری رهبر انقلاب آری یا خیر؟
از زمان تاییدصلاحیت نامزدهای چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری، این بحث وجود داشت که با ورود و اعلام نظر مقام معظم رهبری بوده است که پزشکیان تاییدصلاحیت شده و فرصت حضور در رقابت انتخاباتی را یافته است تا مشارکت در انتخابات افزایش یابد و در کنار آن زمینه همبستگی اجتماعی بیشتری فراهم شود. در فرآیند انتخاب، معرفی به مجلس و بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی نیز گفتگوهای غیررسمی مبنی بر مشورت رییسجمهوری با ایشان مطرح بود. اما نطق امیرحسین ثابتی در مخالفت با وزارت عباس عراقچی و اشاره او به نادرست بودن استناد بر تایید حضرت آقا برای تاییدصلاحیت یک وزیر، مسئله را در رسانهها و فضای عمومی مطرح ساخت؛ البته موضوع به اینجا ختم نشد و رییسجمهوری هم در نطق پایانی خود در دفاع از کابینه و برای تاکید بر صلاحیت وزرای پیشنهادی چندین مرتبه به تایید مقام معظم رهبری یا استقبال ایشان از وزرا اشاره داشت. اما بهراستی نقشه رهبر انقلاب در فرآیند انتخابات ریاستجمهوری و تشکیل دولت چگونه بوده است؟
تردیدی نیست که بر مبنای قانون اساسی، رهبری وظیفه هدایت قوا و ارائه راهبردهای کلان و نظارت بر آنها را بر عهده دارد؛ از همین رو مشورت با ایشان در سطوح تصمیمساز حاکمیت امری موردنیاز برای سیاستگذاری و اجراست. طبیعی است که شورای نگهبان در مورد شاخصهای اثرگذار بر صلاحیت قوه مجریه و مقننه با رهبری مشورت کنند و باز هم منطقی است که رییسجمهوری در انتخاب هیات دولت که نقش اساسی در پیشبرد راهبردهای کشور دارند، نظر رهبری را جویا شود. اگرچه مشی حضرت آیتالله خامنهای در دوره رهبری بهویژه طی سالهای اخیر که عنوان کردهاند نفیا یا اثباتا درمورد حضور افراد در رقابتهای انتخاباتی اعلام نظر نمیکنند این بوده و بر آن پایبند ماندهاند؛ اما آنچه نباید فراموش کرد آن است که علیرغم آنچه جبهه اصلاحات بهویژه در سه سال گذشته بر آن تاکید داشت و رهبری را مانع حضور و کنش سیاسی خود میدانست نهتنها شرایط اینگونه پیش نرفت، بلکه رقبای آنها را از میزان حمایت انجامشده گلهمند ساخته است. البته نگارنده معتقد است هر دو سوی این رفتار بیشتر از آنکه ناشی از تحلیل درست سیاسی باشد، بهدلیل احساس ناشی از بازماندن از دستاوردهای سیاسی موردانتظار است؛ برای مثال، برخی از اصلاحطلبان از یکسو رهبری را متهم میسازند که در هیچ شرایطی حاضر به تسامح و سازش درون حاکمیت نیست و درعینحال در مورد این انتخابات معتقدند که رهبری بر اساس مصالح تغییر فضای سیاسی و میدان دادن دوباره به آنها را در دستور کار قرار داده که این یک تناقض و در هر دو موضع بیشتر بیانگر یک رفتار احساسی است.
از سوی دیگر، گروهی از کنشگران سیاسی اصولگرا که مرزبندی انقلابی براساس سیاستهای انقلاب و رهبری را اولویت و دلیل حضور خود در عرصه سیاست میدانند نیز در مواقعی که به آنچه درست میپندارند دست پیدا نمیکنند، تلاش میکنند تا با فاصلهگذاری میان دفتر رهبری و ایشان یا فروکاستن نقش مشورتی رهبر انقلاب، سیاست مدنظر خود را مشروعیت ببخشند. به نظر میرسد هر دوی این رویکردها نادرست و موجب گسست اجتماعی نامطلوب است.
رهبر انقلاب همانگونه که در مشی حکومتی ایشان بوده است، اولا از دولت مستقر همواره حمایت کردهاند و علاوهبرآن، خارج از جهتگیریهای سیاسی فرصت حضور جریانهای مختلف، با اندیشههای متفاوت را در چارچوب انقلاب اسلامی موردنظر داشتهاند. درباره کابینه آقای دکتر پزشکیان به نظر میرسد چند اتفاق همزمان این موضوع را تقویت کرده است؛ اول، شرایط خاص سیاسی کشور پس از شهادت آقای رئیسی و لزوم استقرار سریع دولت جدید؛ دوم، فضای قطبیشده سالهای اخیر که در صورت عدم ورود رهبری و ایجاد انسجام، منجر به انسداد سیاسی در کشور میشود؛ سوم، شخصیت صادق و برونگرای رییسجمهوری که از هماهنگی با ایشان و بیان آن ابا ندارد و آن را بهعنوان یکی از ویژگیهای مثبت دولت خود برمیشمارد که در ادامه به آن بیشتر خواهم پرداخت.
مشی پزشکیان و مشرب عارف
مسعود پزشکیان در سخنرانیهایش بارها بر نقش رهبری در تایید صلاحیت خود و ضرورت وفاق و اجماع در تشکیل دولت تاکید کرده است. او یک اصلاحطلب است و بر همین اساس، ایدهها و همفکرانی دارد که آنها را برای تشکیل دولت و پیشبرد اهداف کشور مناسبتر میداند اما درعینحال واهمهای از بیان اینکه در انتخاب اعضای کابینهاش تلاش میکند تا نظرات رهبر انقلاب و طیفهای سیاسی مختلف را اساس توانمندیهایشان در نظر بگیرد، ندارد.
او در سخنرانیهای خود همواره بر کنار گذاشتن اختلافات برای رسیدن به آینده بهتر تاکید کرده است و هرچند برخی منتقدان این سبک او را ناشی از عدم اشراف بر مسئولیت ریاستجمهوری میدانند؛ اما فارغ از میزان توانمندی، به نظر میرسد در بیان باورهای حکمرانیاش اهل تعارف نیست و به باور خود عمل میکند. همین رفتار سیاسی صریح و از نگاه برخی سادهانگارانه یا در غلبه بر پیچیدگیهای سیاسی کشور موثر بوده و اعتماد بیشتری را به خود جلب کرده است. نباید فراموش کرد که پزشکیان برای ورود به مجلس پنج دوره از حوزه انتخابیه خود رأی گرفته و بارها در جلسات رأی نمایندگان به وزرا حضور داشته است و سازوکارهای سیاسی درون مجلس را نیز خوب میشناسد. حتما در چند روز گذشته این تجربه نیز بهخوبی به کار او آمده است.
هر چند حضور محمدرضا عارف در ۷۲سالگی این سوال را ایجاد میکند که آیا این سیاستمدار قدیمی میتواند آنگونه که در دهه۵۰ زندگی خود پرتلاش ظاهر شده، به امور دولت بپردازد؟ اما در هفتهای که گذشت، تجربه و آرامش او در کنار وزرای پیشنهادی، همراهی موثری برای جلبنظر مجلس به دنبال داشت. موفقیت در انتخاب کابینه و اخذ تایید آنها اولین گام مشترک رییسجمهوری و معاون اولش بود. باید دید آیا در حوزه اجرا این ترکیب پاسخگو خواهد بود؟
قالیباف، اکنون رییس مجلس
دور اول انتخابات مجلس دوازدهم که به دلایل مختلف با اقبال قطعی مردم به جریان سنتی اصولگرا همراه نبود و پشت سر گذاشته شدن قالیباف ازسوی برخی رقبایش در حوزه انتخابیه تهران، این تردید را به وجود آورد که آیا او میتواند جایگاه ریاست مجلس دوازدهم را به دست آورد. شاید او انتظار نداشت که پس از دور اول حضورش در مجلس اینگونه با رقبای جدی درونجریانی که خود را مستقل از بزرگترهای حامی او میدانند، مواجه شود. اگرچه در نهایت برآیند انتخابات و رایزنیهای سیاسی او را به کرسی ریاست رساند ولی صحنهای دیگر از رقابت را برای او روشن کرد که نمیتواند به آن بیتوجه باشد. شاید به همین دلیل بعد از مشخصشدن ترکیب نهایی مجلس و انتخاب قالیباف بهعنوان رییس به نظر میرسد سبک مدیریت او در مجلس با تغییراتی همراه بوده و اتفاقا اقتدار مسئولیتی بیشتری را در اداره جلسات بروز میدهد.
ورود او به عرصه رقابتهای ریاستجمهوری نیز موجب شد تا با چالشهای اختلاف در جبهه اصولگرایی بیشتر مواجه شود و ضرورت ایجاد اجماع در اداره کشور و پرهیز از موضعگیریهایی را که به افراطی شدن رفتار سیاسی در جامعه منجر میشود بهتر درک کند. البته قالیباف امروز و پس از انتخابات چهاردهم ریاستجمهوری حتما فرصت ریاست بر مجلس را مغتنمتر میشناسد و بر نقشی که میتواند در آینده جریانهای آتی داشته باشد بهتر واقف است، شاید همین دلیل قالیباف را در همراهی با کابینه پیشنهادی پزشکیان و ایجاد فضای تعامل بیشتر مجلس و دولت جدیتر ساخت.
آنچه مشخص است سبک اداره او در مجلس چهاردهم همزمان با اقتدار بیشتر، فرصت هماهنگی و یکپارچگی بالاتری را به وجود آورده و دولت پزشکیان را در تایید وزرای پیشنهادی یاری داده است.
همراهی حداکثری نمایندگان
بیتردید مجلس دوازدهم در مواجهه با کابینه پیشنهادی رییسجمهوری علیرغم آنکه ازلحاظ سیاسی با دولت قرابت نداشت، همراه و همدل ظاهر شد. درک و پیگیری امر ملی در میان نمایندگان که بر اساس خواستهها و اولویتهای استانی و منطقه مربوط به خود انتخاب میشوند همواره یک مسئله متعارض بوده است. اغلب نمایندگان بر اساس شعارها و وعدههای مربوط به حوزه انتخابیه خود ازسوی رأیدهندگان برگزیده میشوند و طبیعی است که باید پاسخگوی وعدههای ارائه داده شده باشند. این مسئله بهویژه زمانی که طیف سیاسی دولت با نماینده مجلس همراه نباشد سختیهای مضاعفی دارد.
نمایندگان مجلس دوازدهم، در همراهی با دولت و تسهیل استقرار سریعتر آن حداکثر همراهی را داشتند. هر چند از همان ابتدای معرفی وزرا به مجلس فضای همراهی مشهود بود اما رأی آوردن همه وزیران امری قابلپیشبینی نبود. فرصتی که این مجلس در اختیار دولت قرار داده است از دو جنبه قابل توجه مینماید؛ نخست آنکه مجلس اعتماد حداکثری خود را به اعضای دولت در اجرای برنامههای کشور در راستای پیشرفت ایران نشان داده و از اعمال سلیقه خود در امور اجرایی پرهیز کرده است که این امری ارزشمند و نشاندهنده درک امر ملی و رشد سیاسی است. از سوی دیگر، برای اثبات این همدلی برخی مرزهای سیاسی خود را شکسته و حتی بر پارهای از رفتارهای سیاسی خارج از قاعده تعدادی از وزرا چشمپوشی کرده است. طبیعی است که نمایندگان مجلس بیش از امر اجرا باید پاسخگوی رأیدهندگان در خصوص رعایت چهارچوبهای سیاسی جریان فکری خود باشند و از این منظر هم نمایندگان پذیرفتهاند تا هزینه همدلی با دولت برای پیشرفت کشور را از سرمایه سیاسی خود بدهند.
ارائه و رایزنی وزرای پیشنهادی
در کنار موارد فوقالذکر نباید از نحوه ارائه و رایزنی وزرا در مجلس غافل شد. به نظر میرسد اعضای هیات وزیران دولت چهاردهم یکی از موفقترین دورههای بررسی در مجلس را پشت سر گذاشتند. اغلب آنها در ارائههای کمیسیونهای تخصصی یا رایزنی با نمایندگان موثر در حوزه تخصصی خود یا صحن مجلس توانستند بهگونهای عمل کنند که برخلاف پیشبینیها حمایت نمایندگان در ثبتنام برای سخنرانی به عنوان موافق نیز فراتر از انتظار بود و جایگاه آنها را برای روز رأیگیری تثبیتشدهتر نمود.
هرچند برخی رایزنیها ممکن است موجب زد و بندهای نامطلوب در آینده کار اجرایی شود اما این امر نباید وزرا را از ارائه تصویر درست از خود و برنامههایی که دارند بازدارد. میتوان گفت از این حیث نیز در مجلس و کابینه پیشنهادی با تجربه موفق جدیدی مواجه بودیم.
این فرصت حداکثری
تایید همه وزرای دولت چهاردهم یعنی فرصت تلاش همهجانبه برای پیشرفت کشور و افزایش همبستگی اجتماعی، اگرچه گروهی از اصلاحطلبان تلاش کردند تا این کابینه را باخت جمهوریت و معامله سیاسی رییسجمهوری با مجلس و حاکمیت بنامند اما اغلب آنها تصور این همراهی حداکثری را نداشتند. برخی از رسانههای وابسته به آنها نیز تا روز پیش از اعلام صلاحیتهای انتخابات رییسجمهوری، جامعه را در یک بنبست قطعی تصویر میکردند و بهناگاه پس از تایید صلاحیت دکتر پزشکیان به یک رقابت سیاسی جدی برای بهدستآوردن دولت وارد شدند. اینگونه واکنشها اگرچه در یک بافتار سیاسی منسجم و مسئولیتپذیر، پذیرفته نیست! اما میبایست برای یک هدف والاتر از آن عبور کرد. حاکمیت و اصولگرایان نشان دادهاند که ظرفیت این ازخودگذشتگی را دارند. حالا نوبت دولت چهاردهم است که این فرصت کمنظیر را قدر بداند و از سرمایه اجتماعی ایجاد شده استفاده حداکثری کند. به نظر میرسد مسعود پزشکیان و کابینه او اهمیت این موضوع را خوب درک میکنند. ما هم امیدواریم.
حالا نوبت کار است...
محمدمهدی رحمتی ـ مدیر مسئول
۳۱ مرداد ۱۴۰۳ - ۲۲:۳۸
هفته نفسگیر بررسی صلاحیت وزیران پیشنهادی به پایان رسید و همه اعضای هیات وزیران با رأی نمایندگان مجلس تایید شدند. این اتفاق ۲۶سال پس از کابینه نخست محمد خاتمی یعنی دولت هفتم افتاد.