آگاه: رژیم شاه بعد از راهپیمایی بزرگ ۱۶شهریور به این نتیجه رسید که باید بر شدت سرکوب افزود تا بتوان بحران را مهار کرد. به روایت «فریدون هویدا»، پس از راهپیمایی روز ۱۶شهریور، فرماندهان نظامی به شاه فشار آوردند که هر چه زودتر در تهران حکومت نظامی اعلام کند و خواسته خود را نیز چنین توصیه کردند: «در راهپیمایی امروز سیل جمعیت بهراحتی میتوانست عمارت مجلس و تاسیسات رادیو تلویزیون را به تصرف خود درآورد، شاه بعد از چند ساعت تردید و دودلی با سفرای انگلیس و آمریکا به تبادلنظر پرداخت و تصمیم گرفت که تسلیم نظر فرماندهان ارتش شود.»
عدهای از مردم در راهپیمایی بزرگ ۱۶شهریور فریاد میزدند: «فردا صبح در میدان ژاله» سپهبد مقدم برای جلوگیری از تکرار راهپیمایی از شاه درخواست برقراری حکومت نظامی کرد و سرانجام با موافقت شاه، تصویب شورای امنیت و هیات دولت، حکومت نظامی به تصویب رسید و با فرمان شاه، ارتشبد اویسی فرماندار نظامی تهران شد. فرماندار نظامی تهران به سپهبد بدرهای، فرمانده گارد جاویدان دستور داد تا واحدهایی از گارد را به فرمانداری نظامی منتقل کند.
ارتشبد اویسی با صدور اولین اطلاعیه فرمانداری نظامی اعلام کرد: «بهمنظور ایجاد رفاه مردم و نحوه نظم از ساعت۶ صبح روز ۱۷شهریورماه مقررات حکومت نظامی را بهمدت ۶ماه» به اجرا میگذارد. مردم در صبح زود بیخبر از حکومت نظامی در دستههای بزرگی از خیابانهای فرحآباد، شهباز و میدان خراسان به طرف میدان ژاله حرکت کردند. در نزدیکی میدان و خود میدان کامیونهای مملو از نظامیان ایستاده بودند، ولی مردم بیاعتنا به راه خود ادامه میدادند.
ساعت نزدیک ۷:۳۰ صبح بود که جمعیت در میدان ژاله و خیابانهای منتهی به آن مستقر شدند. یکی از فرماندهان نظامی با بلندگو به مردم اخطار کرد که حکومت نظامی است، چرا تجمع کردهاید؟ یکی از روحانیون مردم را دعوت به نشستن کرد. جمعیت روی زمین نشست، ولی ظواهر امر نشان میداد که نیروهای فرمانداری نظامی قصد متفرق کردن مردم را ندارند. راه عبور را از چهار طرف بر مردم بستند. ناگهان صدای رگبار از خیابانهای منتهی به میدان بلند و همین که جمعیت از چهار طرف به سوی میدان هجوم آوردند، نیروهای مستقر در میدان نیز از چند سو مردم را به رگبار مسلسل بستند.
با اجتماع مردم بیاطلاع از حکومت نظامی بدون توجه به اخطارهای مکرر فرماندههان گارد مبنی بر اینکه: حکومت نظامی است و این اجتماع غیرقانونی است؛ همچنان در صحنه ماندند و به فاجعهای منجر شد که به «جمعه سیاه» یا «سپتامبر سیاه» معروف شد.
این کشتار برای هر دو طرف (موافقان و مخالفان) تکاندهنده بود. مخالفان از شدت عمل حکومت نظامی جا خوردند و دولت بهخصوص شاه از کثرت کشتهشدگان متحیر و نگران شدند. شاه، بهعنوان نماد دستنشاندگی دچار بیتصمیمی و آشوب فکری شده بود و مرتبا در باب چنین اعتراضها و مخالفتهایی انگ اجنبی یا خارجی به آن میداد و آنها را برنامهریزیشده برای کند یا مسدود کردن رویای تمدن بزرگ و پیشرفت ایران میدانست. روحیه شاه تضعیف و تاثیر روانی این کشتار بر روحیه ارتش موجب ازهمپاشیدگی و نافرمانی در میان سربازان و بدنه میانی ارتش شده بود. شاه به حمایت نیاز داشت و این حمایت بعد از فردای این کشتار از طرف «جیمی کارتر» رییس جمهوری آمریکا و «زبیگنیو برژینسکی» مشاور امنیت ملی به وی اهدا شد.
عیان شدن روی دیگر رژیم شاه
کشتار ۱۷شهریور و ادامه رویارویی مردم با نظام سیاسی به اشکال گوناگون، سبب شد مشروعیت نداشتن نظام سلطنتی و شخص شاه نمایانتر شود. ادامه حکومت نظامی و روشهای خشونتآمیز، باعث تسریع موج انقلابی و تحکیم مواضع بین ایرانیان داخل و خارج از کشور شد و جهانیان را با روی دیگر رژیم شاه مواجه و پهلوی را به یک قدمی سقوط نزدیک کرد.
۱۷شهریور سندی آشکار برای جنایتهای رژیم پهلوی است. سلطنتطلبان که پس از پیروزی انقلاب به کشورهای غربی پناه بردهاند با تحریف میخواهند تاریخ انقلاب را وارونه جلوه دهند. شناخت ترفندهای جریان تطهیر پهلوی برای تحریف واقعیتهای دوران پیش از انقلاب، چندان سخت و پیچیده نیست؛ تکنیک این جریان، تکرار چندباره و پمپاژ اطلاعاتِ «دروغ» در میان مشکلات روزمره و سوءاستفاده از ناآگاهیهای گروههای مختلف جامعه درباره وقایع تاریخی آن دوران است.
تصویرسازی دروغین از واقعیتهای دوران سیاه پهلوی در ذهن نسل جوان که خفقان و شرایط سخت آن دوران را از نزدیک لمس نکرده یکی از اصلیترین کارهای بزککنندگان پهلوی است؛ جریانی که با تبیینهای دروغ از تاریخ، هدف اصلیاش را که همان زیر سوال بردن اصل انقلاب است دنبال میکند، تا «یک جوانِ امروز بگوید: عجب! اینها آدمهای بدی نبودند، اوضاع بدی نبود؛ این جریان بهصورت گسترده و به سبک بمباران اطلاعاتی، بدون آنکه تصویری از استبداد خاندان پهلوی نشان دهد، قطعات تقطیعشده از فیلمهای رنگی و گزارشهای سالهای پیش از انقلاب را از آرشیو خود بیرون میآورد و با بازنشر آن در شبکههای اجتماعی سعی دارد تا شرایط رفاه و آرامش و پیشرفت در آن دوران را القا کند! حتی گاهی برای دفاع از دیکتاتوری سیاه پهلوی به انتشار تک عکسهایی روی میآورد که ظاهرا نمایی جذاب و دلنشین از شهرهای آن روزگار را نشان میدهد اما کوچکترین اشارهای به زاغهنشینهای تهران و اوضاع سخت زندگی روستاییان محرومی که از امکانات اولیه زندگی هم برخوردار نبودهاند نمیکند.
تطهیرکنندگان دوران سیاه پهلوی که با محوریت فرح دیبا فعالیت میکردند و بیشتر تمرکز آنها تهیه مستندهای تحریفشده در شبکه سلطنتی «من و تو» بود از حافظه بسیار ضعیفی برخوردار هستند. از یکسو آن دوران (دوره پادشاهی محمدرضا بر ایران) را بهترین دوره ایران تشبیه میکردند و از سوی دیگر، مهر تاییدی بر جنایتهای خود میزدند! اگر هر نقطه سیاهی مربوط به دوران پهلوی را بتوان با تحریف به نوعی تطهیر کرد، اما جنایات و شکنجههای ساواک آنقدر اظهر من الشمس است که به هیچ عنوان نمیتوان آن را سفیدشویی کرد.
جنایات ساواک به حدی بوده که حتی «فرح پهلوی» خود در گفتوگویی که در سال۲۰۱۵ میلادی با روزنامه آلمانی «دی ولت» انجام داده است به این شکنجهها اعتراف کرده و در پاسخ به این سوال که «هزاران نفر تحت شکنجه و آزار و اذیت تحت رژیم شوهر شما قرار گرفتند.» میگوید: «بله، ما اشتباه کردیم. اتفاقی که در آن زمان برای ما افتاد، وحشتناک است. مشاوران شوهرم، دولت و خود شاه به علائم هشدار توجه نکردند. شوهرم خیلی درگیر سیاست بود. او به افراد اشتباه اعتماد کرد و دست بسیاری از ژنرالها و مقامات عالی را باز گذاشت.»
روایت درست تاریخ برای نسل نو
بههرحال ۱۷شهریور در تاریخ سرزمین کهن ما ثبت شده و علیرغم میل باطنی سلطنتطلبان قابل تحریف نیست، هرچند آنها خود را به خواب زدهاند و میخواهند فقط در جهت تطهیر خود عمل کنند اما بهترین گواه خونهای ریختهشده در زمین میدان ژاله بود؛ خونهایی که هیچگاه از حافظه مردم ایران پاک نمیشود. آیا باز میخواهید جای جلاد و شهید را عوض کنید؟
البته باید اذعان داشت که در بیان وقایع مهم تاریخ آنطورکه باید و شاید عمل نکردهایم و این سبب پیشی گرفتن جریان معاند (اپوزیسیون) شده است، درحالیکه دست ما برای بیان وقایع و رودیداها کاملا پُر است، براین اساس باید رویدادهای مهم از جنس ۱۷شهریور را دقیق و درست و با نگاهی نو به نسل نو منتقل کنیم تا آنها در مسیر درست تاریخ قرار بگیرند.
۱۷ شهریور ۱۴۰۳ - ۰۰:۲۹
قتلعام تهرانیها در ۱۷شهریور ازجمله روزهای خونین انقلاب بود. کشتار بیرحمانه مردم در آن روز تجلی واقعی رژیمی بود که سعی میکرد با فریبکاری از خود چهرهای صلحدوست، آزادیخواه و مخالف با مفاسد بسازد. واقعه خونین ۱۷شهریور نقطه پایانی بود بین ملتی ستمدیده و رژیمی ستمکار. این واقعه نظریه امام خمینی(ره) را در دروغگویی و فریبکاری رژیم به اثبات رساند و مردم را برای سرنگونی رژیم مصممتر ساخت.