۲۸ شهریور ۱۴۰۳ - ۲۳:۴۱

دکتر عباسعلی رهبر، عضو هیات‌علمی و استاد دانشکده علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی تصریح دارد تنها راه کاهش اثرات این حملات و ناامید کردن دشمن، ساختن دولتی مقتدر و جامعه‌ای توانمند است. با این دو ویژگی، می‌توان تهدیدات دشمنان خارجی را به حداقل رساند و مانع از تخریب و تحقیر جامعه شد.

آگاه: در طول هشت سال دفاع مقدس، ما با یک جنگ تمام‌عیار نظامی مواجه بودیم که به رهبری امام خمینی(ره) و با حضور پرشور و فعال مردم در صحنه همراه بود. در آن سال‌ها، همگان شاهد نقش عظیم مردم در پشتیبانی از جبهه‌ها و حضور مستقیم آن‌ها در دفاع از کشور بودند. این جنگ به‌صورت آشکار علیه تمامیت کشور و انقلاب اسلامی به راه افتاده بود.


 در اوایل دهه۹۰، مقام معظم رهبری به نکته‌ای اشاره کردند که بسیار حائز اهمیت است؛ ایشان فرمودند که ما با یک حمله همه‌جانبه فرهنگی، اعتقادی و سیاسی که به‌صورت اعلام‌نشده است، مواجه هستیم. این سخنان ایشان به‌طور رسمی به معنای ادامه‌ دشمنی‌ها و تهدیدات علیه نظام جمهوری اسلامی ایران است. حال سوالی که مطرح می‌شود آن است که این جنگ تمام‌عیار که رهبری از آن سخن گفتند، چه ویژگی‌ها و مختصاتی دارد؟
بررسی صفحات روشن تاریخ ایران عزیز در سال‌های اخیر، به‌ویژه در دوره دفاع مقدس که تقریبا هشت سال به طول انجامید، نشان‌دهنده‌ نقطه عطفی مهم و اثرگذار در تاریخ معاصر کشور است. این جنگ نه‌تنها به‌عنوان یک نبرد نظامی، بلکه به‌عنوان یک حماسه ملی و نقطه‌ تولید سرمایه‌های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی برای جمهوری اسلامی شناخته می‌شود. در این دوران، اعتماد و اعتباری عظیم هم برای مردم و هم برای نظام سیاسی به وجود آمد و خاطرات ارزشمندی از آن در ذهن ملت باقی مانده است.
یاد و خاطره تمامی کسانی که در طول این دفاع مقدس نقشی ایفا کردند، از پیرزنی که اندک وسایل خود را برای کمک به جبهه‌ها می‌فروخت تا هنرمندان و فیلم‌سازانی که به ترویج فرهنگ مقاومت پرداختند، و البته تا رسیدن به رزمندگان و شهدایی که با جان خود از این مرزوبوم دفاع کردند، همیشه در دل مردم ایران زنده است. این مشارکت همه‌جانبه از کوچک‌ترین اقشار جامعه تا بزرگ‌ترین آنان، بخشی از این حماسه بزرگ بوده است.
نکته بسیار مهمی که اشاره شد، نقش بی‌بدیل رهبری امام خمینی (ره) در طول دفاع مقدس است. امام(ره) نه‌تنها با هوش سیاسی و اجتماعی خود، بلکه با قدرت معنوی عظیمی که داشت، توانست هدایت جامعه را در این دوران سخت بر عهده بگیرد. ذکر «لاحول و لا قوه الا بالله» که امام(ره) به آن تاکید داشت، بیانگر تکیه ایشان بر قدرت لایزال الهی بود که نیروی معنوی و ایمان را به ملت تزریق می‌کرد.
با این حال، جنگ تحمیلی تنها یکی از مراحل رویارویی ملت ایران با استکبار جهانی و سلطه‌طلبان بود. این جنگ به لطف خداوند و رشادت‌های مردم و رهبری امام‌خمینی(ره) به نتیجه نرسید که آن‌ها انتظار داشتند، یعنی نابودی جمهوری اسلامی. دشمنان تصور می‌کردند که می‌توانند جمهوری اسلامی را در مدت‌زمان کوتاهی نابود کنند، اما به لطف الهی این اتفاق نیفتاد.
مقام معظم رهبری در سال‌های بعد از جنگ، به شکل‌گیری یک جنگ ترکیبی اشاره کردند. این جنگ ترکیبی، شامل حملات فرهنگی، اعتقادی، سیاسی و اقتصادی است که به‌صورت هم‌زمان و پیچیده بر کشور تحمیل شده است. در طول سال‌های گذشته، کشور ما با بحران‌ها و چالش‌های بزرگی مواجه شده است؛ بحران‌هایی که هر یک از آن‌ها اگر بر کشوری دیگر تحمیل می‌شد، می‌توانست آن کشور را به فروپاشی بکشاند. اما جمهوری اسلامی ایران، با استقامت و پایداری خود، همچنان بر آرمان‌هایش پایبند مانده و توانسته است این بحران‌ها را پشت سر بگذارد.
جنگ‌هایی که به شکل ترور و اقدامات تروریستی انجام گرفت و با هدف سرنگونی دولت یا به شهادت رساندن شخصیت‌های برجسته کشور صورت پذیرفت، نمونه‌ای از هجمه‌های دشمن علیه جمهوری اسلامی ایران بود. ابتدا، جنگ نظامی و سپس تحریم‌های اقتصادی علیه کشور اعمال شد. هم‌زمان، جنگ شناختی نیز به راه افتاد که همچنان ادامه دارد. تمامی این شرایط ما را در وضعیتی قرار داده که به‌طور مداوم در تقابل میان جریان حق و باطل باید به مبارزه ادامه دهیم. البته نوع این مبارزه و دفاع در هر دوره‌ای باید متناسب با شرایط زمانه و آینده آن تغییر کند.
آگاهی به شرایط و شناخت زمان و مکان، به ما کمک می‌کند تا بتوانیم با ترفندهای مختلف و متنوع دشمن، مقابله کنیم و آماده رویارویی با آنها باشیم. هیچ کشوری، به‌ویژه ایران که بر مبنای آرمان‌های بلند و نگاهی نوین به مسائل اجتماعی و سیاسی شکل گرفته، نباید خود را در برابر تهدیدات خارجی در امان ببیند. طبیعی است که این دشمنی‌ها ادامه‌دار خواهند بود و روزبه‌روز شدت خواهند یافت. اما تنها راه کاهش اثرات این حملات و ناامید کردن دشمن، ساختن دولتی مقتدر و جامعه‌ای توانمند است. با این دو ویژگی، می‌توان تهدیدات دشمنان خارجی را به حداقل رساند و مانع از تخریب و تحقیر جامعه شد.

 نقش مردم در مقابله با این وضعیت جدید چیست؟ چرا در ابتدای انقلاب نتوانستیم بستر مناسبی برای مشارکت مردم در جهاد فرهنگی و اجتماعی فراهم کنیم؟
باید ابتدا یک نگاه مبنایی ایجاد شود. اگر نتوانیم نگاه مبنایی و تفکر عمیقی در جامعه تولید کنیم، قطعا نخواهیم توانست از توان و ظرفیت مردم به بهترین نحو استفاده کنیم. مدیریت کشور همواره دارای نوساناتی بوده و فرازوفرودهایی داشته است، اما نکته مهم این است که مردم در طول بیش از ۴۰سال انقلاب به این نتیجه نرسیدند که بخواهند به تغییر نظام کمک کنند. اکثریت مردم با سلایق مختلف سیاسی و اجتماعی، به نظام سیاسی فعلی وفادار بوده‌اند و به دنبال اصلاحاتی هستند که مقام معظم رهبری نیز به آن‌ها اشاره کرده‌اند؛ اصلاحاتی در مقابله با فقر، تبعیض، فساد و ایجاد رفاه نسبی برای مردم.
بنابراین، باید دقت کنیم که دشمن همواره در تلاش است تا مغالطات شناختی را در ذهن مردم جای دهد و از این طریق آن‌ها را علیه نظام تحریک کند. اما مردم از همان ابتدای انقلاب، با آگاهی و بصیرت، توانسته‌اند در برابر این جنگ شناختی مقاومت کنند و به پایداری نظام کمک کنند.
پس از جداشدن مردم از فضای عمومی، می‌بینیم که اکثریت جامعه همچنان به اصول و ارزش‌های کلان نظام وفادارند و این فضا را ترجیح می‌دهند. اما همان‌طور که اشاره کردم، جنبش‌های اجتماعی جامعه را به سمت آرمان‌ها و ایده‌های اولیه انقلاب بازمی‌گرداند. در این شرایط، آنچه مردم از نظام توقع دارند، نه اصلاح یا تغییر قانون اساسی، بلکه بازسازی و احیای اعتماد عمومی از طریق کارآمدی است. بنابراین، اگر دولت و جامعه ما بتوانند در حوزه‌های اقتصاد، فرهنگ و سیاست کارآمدی خود را به حداکثر برسانند، طبیعتا اعتماد و مشارکت مردم نیز به‌مرورزمان افزایش خواهد یافت.نمی‌توان با یک دستورالعمل یا سخنرانی به مردم گفت که باید حضور فعال داشته باشند. حضور مردم باید در بازه‌های زمانی مختلف و با اقدامات عینی و ملموس اتفاق بیفتد. مردم باید به‌تدریج وارد عرصه جهاد فرهنگی و اقتصادی شوند، اما زیرساخت‌های لازم برای این حضور باید فراهم شود. نمی‌توان انتظار داشت که در شرایطی که فساد، رانت‌خواری، تبعیض و فقر در جامعه وجود دارد، مردم وارد جهاد فرهنگی و اقتصادی شوند. اگر عملکرد و گفتار مدیریت کشور، از جمله قوه قضاییه، مقننه، مجریه و دیگر نهادهای مرتبط با هم هماهنگ و شفاف باشد، می‌توان از مردم انتظار داشت که به جهاد فرهنگی و اقتصادی بپیوندند و نقش خود را در این مسیر ایفا کنند.
نکته مهمی که مطرح کردید، صحیح و حائز اهمیت است. ما باید تمامی عرصه‌ها، از سیاست و اقتصاد گرفته تا فرهنگ، را به دست مردم بسپاریم و آن‌ها را در این فرآیند دخیل کنیم. یکی از نمونه‌های موفق این مشارکت مردمی، اردوهای جهادی است که با نگاه مردمی شکل گرفته‌اند. حتی برخی سازمان‌های مردم‌نهاد (NGO) و سمن‌هایی که خودجوش و مردمی فعالیت می‌کنند، آثار و برکات بسیاری برای جامعه به همراه داشته‌اند، بدون اینکه نیاز به بیانیه‌ها و تبلیغات گسترده باشد. بنابراین، برای ورود به عرصه جهاد فرهنگی، ابتدا باید وارد عرصه‌های عینی‌تر همچون اقتصاد شد.

 با گسترش فضای مجازی، جبهه جهاد فرهنگی چه تفاوتی پیدا کرده است؟
ما با یک انقلاب در عرصه ارتباطات و تحولات تکنولوژیکی مواجه هستیم که کانال‌های جدیدی را برای ارتباطات جهانی ایجاد کرده است. اکنون زبان جهانی در قالب تولید و توزیع نشانه‌های دیجیتال و رمزها در شبکه‌های به‌هم‌پیوسته کامپیوتری شکل گرفته است. بنابراین، فعالیت‌های مجازی دیگر به‌عنوان یک بُعد مجازی صرف محسوب نمی‌شود؛ بلکه باید این فضا را به‌عنوان واقعیت مجازی تلقی کنیم. این دیدگاه نشان می‌دهد که دنیاهای مجازی نیز به‌اندازه دنیاهای فیزیکی واقعی هستند و اثرات عمیقی بر جامعه دارند.
این تحولات تکنولوژیک نه‌تنها در عرصه اطلاعات، بلکه در قدرت، ثروت و امنیت کشورها نیز نقش بسزایی ایفا می‌کند. سرعت تبادل اطلاعات و داده‌ها در فضای مجازی بسیار بالاست و این فضا هم تهدیدها و هم فرصت‌های فراوانی برای کشور ما فراهم کرده است. حکمرانی مجازی نباید به معنای محدودکردن حقوق مردم یا استفاده ابزاری از اطلاعات باشد. بلکه باید از این فضا به‌گونه‌ای استفاده شود که فرصت‌های بیشتری برای رشد جامعه و امنیت اطلاعاتی ایجاد کند.
حکمرانی مجازی به معنای ایجاد چارچوب‌های قانونی و نظم‌بخشیدن به فعالیت‌ها در فضای مجازی است، به‌طوری‌که مردم بتوانند در یک بستر قانونی و ایمن از این فضا بیشترین بهره را ببرند. فضای مجازی به عنوان یک ابزار نوین، فرصت‌های مهمی مانند یادگیری الکترونیکی و استفاده در اوقات فراغت را برای کاربران فراهم می‌کند. این فرصت‌ها بسیار ارزشمند هستند، اما نباید از تهدیدهای آن نیز غافل بود. تهدیدهایی مانند انتقال نادرست ارزش‌های اخلاقی، انتشار اطلاعات نادرست، اعتیاد به اینترنت و ارتباطات مخرب از جمله مخاطرات فضای مجازی هستند که باید موردتوجه قرار گیرند.
به نظر بنده، با رویکردی جدید به فضای مجازی و با درنظرگرفتن حقوق آگاهی‌بخشی به مردم و نیز حق دولت در برقراری حکمرانی جامع و قانونی بر این فضا، می‌توان از این ابزار پیچیده به بهترین شکل استفاده کرد. مثال بارز استفاده صحیح از فضای مجازی، اعتراضات ضد رژیم صهیونیستی در دانشگاه‌های آمریکا است. در این اعتراضات، دانشجویان و حتی برخی نمایندگان آمریکایی از فضای مجازی برای سازماندهی اعتراضات و رساندن صدای خود به گوش جهانیان استفاده کرده‌اند. فضای مجازی به این افراد کمک کرده تا پیام‌های ضدصهیونیستی خود را به گوش جهانیان برسانند و در مقابل، حتی هزینه‌هایی مانند فشارهای سیاسی و اجتماعی را متحمل شوند.
این نمونه‌ها نشان می‌دهند که فضای مجازی چگونه می‌تواند به ابزاری برای مقاومت و اعتراضات جهانی علیه ظلم تبدیل شود. در اوایل هفته‌ای که گذشت، در حدود ۱۰۰کشور جهان مردم با استفاده از این فضا دست به اعتراضات گسترده زدند. به همین دلیل، اگر ما بتوانیم حکمرانی جامعی بر فضای مجازی برقرار کنیم که هم حقوق عمومی مردم را تضمین و هم از تهدیدات جلوگیری کند، این فضا به فرصتی بزرگ برای کشور تبدیل خواهد شد.فضای مجازی دائما در حال تغییر و تحول است و سرعت تحولات علمی و مدیریتی در این فضا بسیار بالاست. به همین دلیل، استفاده از فناوری‌های نوین نیازمند مدیریت خلاقانه و هوشمندانه است. اگر بتوانیم به‌درستی از این فناوری‌ها استفاده کنیم، می‌توانیم فرصت‌ها را شناسایی و از آن‌ها بهره‌برداری کنیم و در مقابل، تهدیدها و نقاط ضعف را کاهش دهیم.
علاوه بر حکمرانی جامع در فضای مجازی، ما به تربیت شهروندان سایبری نیز نیاز داریم. این شهروندان باید در قالب دنیای دیجیتال تربیت شوند تا بتوانند به‌درستی از فضای مجازی استفاده کنند و در مواجهه با تهدیدات و چالش‌های این فضا آمادگی لازم را داشته باشند. با نزدیک شدن به دنیای دیجیتال، نیاز به آموزش و آماده‌سازی افراد برای زندگی در این فضای جدید امری ضروری است.