آگاه: اسرائیل در آن روزگار نمیدانست که در سال۲۰۲۴ این محور مقاومت است که از چند سو با این رژیم وارد منازعه خواهد شد، در مخیله خود راه نمیداد که حماس با خلق شگفتی هفتم اکتبر زندگی آکواریمیاش را بتکاند و واکنشی تاریخی به ۷۵سال جنایت و کشتار اعراب فلسطینی نشان دهد و خود را در دوئلی ازپیشدانسته و به مصاف لشکری تا بندندان مسلح ببرد. حماس معتقد بود که با همه آسیبهایی که خواهد دید، پیروز میدان آزادی خواهد بود و در این راستا، هرچند بر تلی از خاک خانه بنا خواهد کرد اما آرامش صهیونیستیها را بر هم خواهد زد، هرچند که باور داشت آمریکا این فرزند ناخلف خود را برای استقرار و برگشت به وضعیت عادی به هر شکل ممکن یاری خواهد کرد.
حماس در سرزمین بحرانی فلسطین، مرداب آرامش اسرائیل را بههم ریخت و رژیم اسرائیل نیز در این میان چارهای جز مقابله با دشمنان خود که اکنون به انسجام و وحدت رویه رسیدهاند، نداشت. بر این اساس، از میدان هفتم اکتبر بازی سه گام غلبه بر محور مقاومت را آغاز کرد؛ سه گامی مهم که عاقبتالامر بایست شروع میشد و برای ساکنان سرزمین اشغالی فلسطین نیز در برابر مسئله مرگ باشکوه و حیات در خواری، چارهای جز ایفای نقش در بطن و متن بازی نبود. از سویی دیگر، رژیم اسرائیل نیز دریافته بود که تنها راه برونرفت از چنین بحرانی، سه گام مهم و هجومی غزه، لبنان تا ایران خلاصه کار خواهد بود. لذا برای ادامه بقا مجبور به عبور از مردابی در غرب آسیا شد و در این مسیر جنگآفرینی در منطقه، با بمباران شبانهروزی غزه، کمرمق کردن حزبالله لبنان و در پایان با همکاری شرکای منطقه و آمریکا رویارویی مستقیم با ایران، تنها راه چاره و پایان دادن به همه نگرانیها بود.
بنابراین آتشافروزی، ترور و دستاویزی به هر نقطه کور، یک پیروزی مهم برای اسرائیل تلقی شده و اتاق جنگ پشتگرم به آمریکای این رژیم نیز به این نتیجه رسیده بودند که حذف مهرههای اساسی، روشی منطقی در توقف قطار در حال شتاب محور مقاومت است. نخستوزیر سرمست از نفوذیها، تکنولوژی بهروز آمریکایی و حمایت بیچونوچرای غرب در آوردگاه خون و ترور بر طبل جنگ کوبیدن را حتی از پشت تریبون سازمان ملل به گوش جهانیان رساند.
پرتگاه نجات
نخستوزیر باید تا انتخابات ریاستجمهوری آمریکا نوار غزه را هر شب play کند و اینبار برای شگفتی دنیا با عبور از خطوط قرمز محور مقاومت دست به ترور وحشتناکی نیز بزند. او بر این باور است که پیروزی ترامپ میتواند او و اسرائیل در لبه پرتگاه را نجات دهد، چراکه ترامپ نیز همچون او موافق با آتشبس در غزه، پایان جنگ علیه محور مقاومت نبوده و خاموشی مسلسل اسرائیل در مقابل محور مقاومت، پایان عمر سیاسی او تلقی خواهد شد؛ بنابراین بازی سه گام جنگ، تنها راهبردی منطقی تلقی میشود که در شرایط کنونی در منطقه به لطف تکنولوژی آمریکایی، محور مقاومت را سرگرم کرده تا انتخابات آمریکا آغاز شود و با انتخاب ترامپ، اسرائیل و نتانیاهو برای چند صباحی دیگر آرامشی موقتی را در مرداب غرب آسیا داشته باشند. (هرچند که با اتفاقات پیشآمده شاید ترامپ به انتخابات نیز نرسد.)
بر این منوال، اسرائیل بعد از حماسه حماس در هفتم اکتبر، سه گام برای خروج از بحران در غرب آسیا را بر خود واجب دید. اسرائیل گام نخست را در غزه و در مقابله با حماس با شدت و حدت فراوان برداشت اما هرگز به مقصود نرسید و نتانیاهو که پاشنه آشیل تلآویو را اُسرای گرفتار در دست حماس میدانست، نهتنها موفق به آزادی آنان نشد، بلکه در رویارویی با مردم خشمگین تلآویو که هرازچندگاهی چند جنازه اسیر تحویل گرفتند، خود را در گرداب داخلی نیز گرفتارتر دیده و از سویی دیگر نیز مورد عتاب و خطاب جامعه جهانی قرار گرفت و گام نخست در عرصه میدانی غزه، با کشتار ۴۱هزاری و عدم نیل به مقصود و شکست در مقابل حماس، بازنده بهسمت گام دوم بازی جنگ رفت.
گام دوم؛ گشودن جبهه جدیدی در شمال و هجوم بیسابقه اما تکراری به جنوب لبنان بود که با عبور از خطقرمز محور مقاومت، به ترور دبیرکل حزبالله منجر شد. بمباران هر روز ناحیه ضاحیه لبنان را در برنامه خود قرار داد تا این رفتار موجب تمرکز افکار عمومی شهرکنشینان و رسانهها بر لبنان و حمایت ناتو و آمریکا در کشتار لبنانیها شود و سرنوشت این جنگ نیز چیزی جز ازهمگسیختگی و آوارگی برای مردم شمال سرزمینهای اشغالی، به خاک و خون کشیده شدن مردم لبنان و شکستی سهباره برای رژیمی خواهد شد که اینبار فرمانده آنان خارج از هرگونه قوانین بینالمللی دستور به ترور میدهد.
امروزه حزبالله، اگر بیشتر فرماندهان خود را از دست داده است، اما موفق به اتحاد دروزیها، اهل تسنن و مسیحیان در کنار تشیع برای دفاع از لبنان شده است و حزبالله نیز با پیشبینی چنین روزی، خود را آماده رویارویی سخت و طولانی در آوردگاه تمرینی ضاحیه و حومه بیروت کرده تا در کنار اتحاد، دلایل معتبرتر، تسلیحات خود را در برابر ماشین کشتار اسرائیل رونمایی کند. اسرائیل برای آنکه گام دوم را بدون شکست پیش ببرد، طی دو هفته آینده به لبنان لشکرکشی زمینی خواهد داشت و جنوب لبنان نیز که امروز خالی از سکنه شده با بمبارانهای وحشتناک اسرائیل، سرنوشتی همچون غزه خواهد داشت و حزبالله نیز با تمام قوا و با اعلان جنگ تمامعیار داشتههای خود را تا حیفا و تلآویو خرج خواهد کرد. جنوب لبنان با آسیبهای جدی مواجه خواهد شد و اسرائیل نیز درماندهتر و کمرمقتر، همچون دفعات پیشین با شکستی فاحش مجبور به ترک جنوب لبنان خواهد شد.
اما گام سوم؛ گامی ریسکپذیر با دامنه پروازی جنونآمیز برای اسرائیل خواهد بود، چراکه اینبار رویارویی با رأس محور مقاومت است؛ محوری که، محو اسرائیل از روی کره زمین را اصولیترین شعار خود دانسته و اسرائیل نیز ضربالمثل ایرانیها: «مرگ یکبار و شیون یکبار» را بهجان پذیرفته و چارهای جز هجوم همهجانبه با برخورداری از حمایت آمریکا و دیگر کشورهای همسو برای مقابله با ایران نخواهد داشت.
ایران که این روزها هم مهمان و هم نزدیکترین فرمانده حامی خود در منطقه را از دست داده و تا پیش از این و در قبال مسئله کنسگولگری خود در دمشق که قرار بود برای «تنبیه و تنبه» فقط با «سیلی» اسرائیل را ادب کند، با «وعده صادق» و با «مشت» شبی نورانی را به بیتالمقدس و تلآویو هدیه داد، اکنون مترصد زمان و مکان درست برای «انتقام» است و خود را برای سه گام سوم بازی جنگ اسرائیل آمادهتر کرده است. از طرفی، اسرائیل هم که در ورطه آتش غزه و بیروت دست و پا میزند، تهدیدها و هشدارهای ایران را شدنی و باورپذیر میداند و مطمئن است که اینبار ایران بسیار سختتر و دردناکتر به تقابل برخواهد خاست.
آمریکا باور دارد که جهان رو به زمستان میرود و ایران اگر قرار است که به جنگ اسرائیل و حامیان این رژیم برود، بایسته است که اروپا را نسبتبه قطب سرمای آن ناحیه هشدار دهد، کشورهای عربی حامی اسرائیل را بیدار کند و پایگاههای آمریکا را نیز مطلع کند که در این آوردگاه دست از پا خطا نکنند، به گمان نگارنده، اسرائیل چارهای جز تلاشی اندک در برابر هجوم ایران نخواهد داشت و ایران هم بعد از رسیدن به مقصود خود با دلیل متقن «انتقام» دست از ماشه خواهد کشید و سه گام بازی جنگ اسرائیل در گام دوم پایان خواهد یافت؛ چراکه ایران اگر قرار باشد که در این مخاصمه آسیبی ببیند، علاوه بر اینکه افق چشمانداز کشورهای پیرامونی متحد آمریکا را به رویایی تبدیل خواهد کرد، اسرائیل را نیز به گونهای شخم خواهد زد که هواپیماهایی که برای بمباران ایران به پرواز درآمدهاند، در برگشت جایی برای نشستن در نقشه جغرافیا پیدا نخواهند کرد.بر این اساس؛ اسرائیل گام سومی برای مقابله با رأس محور مقاومت برنخواهد داشت به دوزخ مردابی خود باز برگشته و چارهای جز همراهی آمریکا برای بقای بیشتر در میانه صلح و جنگ خاوری نخواهد داشت. پرواضح است که حامیان این رژیم به عقلانیتی دست خواهند یافت که برهمخوردن ثبات منطقه و آرامش خاورمیانهای، مشکلات عدیدهای را برای آنان به ارمغان خواهد آورد؛ خاورمیانهای که انرژی زمستانی جهان غرب را تامین میکند در بحبوحه جنگ ایران و اسرائیل با مخاطرات بیشماری مواجه خواهد شد و آتش در میانه Hartland پایگاههای آمریکایی را سیبل مشروع آماده به آتش ایران در منطقه خواهد کرد.