آگاه: اولین سوالی که از شما دارم این است که اکنون یک سال از وقایع مهم و تاریخی طوفان الاقصی گذشته است. اگر بخواهیم به مهمترین دستاوردهای این رویداد برای غزه بپردازیم، این دستاوردها چیستند؟ همچنین، در حوزه فهم و درک مردم دنیا نسبت به موضوع غزه و فلسطین چه تحولاتی ایجاد شده است؟
اولین و مهمترین دستاورد این عملیات، شکسته شدن ایمنی اطلاعاتی و امنیتی رژیم صهیونیستی بود. در دو سه روز اول عملیات، تمامی سدهای دفاعی و امنیتی رژیم صهیونیستی فروریخت. نیروهای مقاومت علاوهبر دسترسی به افسران بلندپایه، اطلاعات و دادههای بسیار مهمی از مراکز حساس اطلاعاتی و امنیتی رژیم صهیونیستی را به دست آوردند. همچنین، از پادگانهای مختلف، سلاحهای بسیاری را غنیمت گرفتند. در این میان، رژیم صهیونیستی هیچ ابتکار عملی از خود نشان نداد و تنها سه هدف اساسی برای خود تعیین کرد:
الف) آزادسازی گروگانها
ب) براندازی حماس
ج) نابودی تأسیسات زیرزمینی
در پی این اهداف، رژیم صهیونیستی به بمبارانهای گستردهای روی آورد که منجر به کشتار کودکان و عبور از تمامی خطوط قرمز بینالمللی شد. بیمارستانها هدف قرار گرفتند و قتلعامهای متعددی صورت گرفت، اما با وجود این، موفق به آزادسازی گروگانها و پیدا کردن رهبران حماس نشد. همچنین، با وجود تخریب گسترده تأسیسات، دو روز پیش از غزه، یک حمله موشکی به تلآویو صورت گرفت. این یک شکست بزرگ و اعتباری برای رژیم صهیونیستی بود که با وجود یک سال هزینههای سنگین، نتوانست به اهدافش برسد.
این شکست، رژیم صهیونیستی را وادار کرده است تا تنها به کشتار مردم بیپناه و مظلوم فلسطین ادامه دهد. در مرحله دوم، این جنایات گسترده افکار عمومی جهان را بهشدت تحتتاثیر قرار داد. بهویژه در غرب، نفرت و نارضایتی وسیعی نسبتبه اقدامات رژیم صهیونیستی شکل گرفت. این موضوع را بهوضوح در تظاهراتهای سنگین در خیابانها و دانشگاههای اروپا و آمریکا مشاهده کردیم.
این بیداری افکار عمومی در غرب یکی از دستاوردهای مهم این رویداد است. سومین دستاورد مهم، به چالش کشیده شدن اساسی ارزشهای لیبرالدموکراسی در غرب است. در حقیقت، تضادی بین این ارزشها و عملکرد سیاستمداران غربی به وجود آمده که این مسئله بسیار مهم و بنیادین است. ارزشهای قلبی لیبرالدموکراسی بر سه پایه حقوق بشر، آزادی بیان و عقیده، و دموکراسی استوار است. اما در جریان این جنگ وحشیانه و جنایتکارانه و عبور از خطوط قرمز، این ارزشها بهطور جدی به چالش کشیده شدند.
حقوق بشر که یکی از اصول اصلی غرب است، در این جنگ بهشدت نقض شد. درحالیکه در مواردی مانند جنگ اوکراین، هرگونه تجاوز به بیمارستانها یا کشته شدن غیرنظامیان بهشدت ازسوی رسانههای غربی بزرگنمایی میشود، در غزه بیش از ۲۰هزار کودک و بسیاری از زنان باردار شهید شدند و بیمارستانها بهشدت بمباران شدند، اما هیچ واکنش جدی ازسوی نهادهای حقوق بشری غربی دیده نشد. این مسئله، استاندارد دوگانهای را در مواجهه با حقوق بشر آشکار کرد که بسیار به ضرر غرب تمام خواهد شد.
دومین چالش، آزادی بیان و عقیده است. درحالیکه دفاع از حقوق مردم فلسطین در بسیاری از کشورهای غربی ممکن است منجر به جریمه، اخراج از کار، یا حتی زندان شود، این امر نشاندهنده تناقض با اصول اساسی آزادی بیان است. چرا در غرب، آزادی بیان که یکی از پایههای اصلی دموکراسی است، نمیتواند در حمایت از مردم مظلوم فلسطین مطرح شود؟ این یک استاندارد دوگانه دیگر است که بهشدت به وجهه دموکراسی در غرب ضربه میزند.
سومین دستاورد، آشکار شدن وابستگی شدید رژیم صهیونیستی به حمایتهای آمریکاست. رژیمی که مدعی برقرار کردن نظم منطقهای بود، اکنون به موجودی تبدیل شده که بهشدت به پشتیبانی آمریکا وابسته است. اگر این حمایتها قطع شوند، رژیم صهیونیستی در مدت کوتاهی فرومیریزد. این مسئله، هم برای رژیم صهیونیستی و هم برای آمریکا، چالشی بزرگ ایجاد کرده است، زیرا اکنون اسرائیل بدون حمایت آمریکا قادر به ادامه حیات نیست.
چهارمین دستاورد این است که در طول یک سال گذشته، رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی هرگز احساس امنیت نکرده است. این وضعیت باعث ایجاد فرسایش روانی و خلأ امنیتی در میان ساکنان مناطق اشغالی شده که برای رژیم صهیونیستی هزینههای سنگینی به همراه داشته است. بسیاری از ساکنان این مناطق مجبور به ترک خانههای خود شدهاند و دولت باید مدیریت این آوارگان را برعهده بگیرد که هزینههای مضاعفی برای رژیم ایجاد کرده است.
آخرین دستاورد، تعطیلی کارخانهها و مراکز تولیدات صنعتی و نظامی رژیم صهیونیستی است. بسیاری از این مراکز بهدلیل حملات مکرر و ناتوانی در تامین امنیت تعطیل شدهاند. از طرفی، افزایش هزینههای اقتصادی برای تامین کالاهای اساسی با هزینه ۳۰درصد بالاتر از جاهای دیگر نیز فشار سنگینی بر رژیم وارد کرده است. این دستاوردها همگی نشاندهنده تغییرات اساسی در وضعیت رژیم صهیونیستی در یک سال گذشته است. سال بسیار سختی بود و رژیم صهیونیستی طی این مدت تمامی خطوط قرمز را زیر پا گذاشت.
مقاومت اسلامی، شامل حماس، حزبالله و مقاومت عراق، در طول این یک سال روزهای دشواری را سپری کرده و عزیزانی همچون شهید هنیه و شهید نصرالله را از دست داده است. ساختار مقاومت پس از این یک سال چه تغییراتی کرده است؟ با ازدستدادن برخی از این فرماندهان شاخص، چه آیندهای پیشروی مقاومت قرار دارد؟
محور مقاومت دارای ساختار بسیار مستحکم و منسجمی است. مقام معظم رهبری نیز توجه ویژهای به این محور داشتهاند. سازمانهای عقیدتی و فکری که پشتوانه آنها مردم هستند، هیچگاه با ازدستدادن یک رهبر یا چند فرمانده از مسیر خود خارج نمیشوند. اگرچه ممکن است ازدستدادن رهبران باعث ایجاد شوک روانی شود، اما بهسرعت این خلأ توسط کادرهایی که از قبل تربیت شدهاند، پر میشود.
این تجربه را پیشتر نیز دیدهایم؛ زمانی که سیدعباس موسوی، دبیرکل اسبق حزبالله لبنان، به شهادت رسید، حزبالله بهعنوان یک حزب نوپا و کمتر قدرتمند نسبتبه امروز، دچار ضربه روحی و روانی شد. اما با وجود آن، تشکیلات حزبالله که ریشه در میان مردم داشت، نهتنها تضعیف نشد، بلکه با سلامت و قویتر از گذشته ادامه داد. امروز نیز این سازمانها با رهبریهای جدید، همچون یحیی سنوار در حماس، همچنان با قدرت به مسیر خود ادامه میدهند. این نوع تشکیلات مردمی با ریشههای عمیق و سازمانیافته، همواره در برابر چالشها پایدار و مقاوم باقی میمانند.
این ترورها نهتنها مقاومت را ضعیف نمیکنند، بلکه آن را تقویت میکنند. مکتب مقاومت، مکتب شهادت و ایثار است و شهادت هیچگاه شکستپذیر نیست؛ بلکه شکستناپذیر است و باعث رویشهای جدیدی میشود. همانطور که ما این تجربه را در ایران داشتیم، یکی از مقامات آمریکایی گفته بود که «سلیمانی در شهادتش برای ما بسیار خطرناکتر از زمانی است که زنده بود.» وقتی از او پرسیدند چرا، پاسخ داد که سلیمانی تبدیل به الگو شده و تکثیر یافته است. دشمن این مسئله را درک نمیکند و با ترورها دست خود را بیش از گذشته تضعیف میکند.
تنفر و انزجاری که رژیم اشغالگر ایجاد کرده، همراه با تظاهراتهایی که در نقاط مختلف جهان رخ دادهاند، چگونه میتواند فراگیرتر و موثرتر شود؟ شما خودتان در صحبتهایتان به این تظاهراتها اشاره کردید. این توجه جهانی به غزه و فلسطین چگونه میتواند افزایش یابد؟
جنگی که درحالحاضر جریان دارد، بیشتر در قالب جنگ نرم است. آنچه در این جنگ برداشت میشود و باید به آن توجه بیشتری داشته باشیم، جنگ نرمافزاری است. پیروزیهایی که محور مقاومت به دست میآورد، باید بهخوبی تبیین شوند، دقیقا در چارچوب جهاد تبیینی که مقام معظم رهبری به آن اشاره کردهاند. بهویژه در زمانی که فضای مجازی عمدتا در اختیار دشمن است و او از آن برای تصویرسازی و هدایت افکار عمومی استفاده میکند، اهمیت این موضوع بیشتر میشود.
به نظر من، هر فرد امروز میتواند یک رسانه باشد. باتوجهبه حکم جهادی که مقام سال فرمودند، بر همه مسلمانان واجب است که به نحوی از محور مقاومت پشتیبانی و حمایت کنند؛ برخی با گفتار، برخی با نوشتن و برخی با مال. آنچه در اینجا مهم است، جهاد نرمافزاری است. جمهوری اسلامی ایران بهویژه در این حوزه، باید کارهای اساسی و ریشهداری انجام دهد. نسل جوان ما به گفتمانی نیاز دارد که برایش قابلفهم باشد، زبانی که بتواند با آن ارتباط برقرار کند.
ما باید به جوانان امروز توضیح دهیم که چرا این تحولات مهم هستند و چرا باید مقاومت وجود داشته باشد. این جوانان، برخلاف نسلی که در دوران انقلاب بود و از نزدیک ظلم و ذلت آمریکا را میدید، ممکن است ندانند که دشمن چه خطری برای کشورمان دارد. باید دشمنشناسی ما قوی شود و توضیح دهیم که این دشمن چه گرگ خطرناکی است و باید هوشیارانه با آن مواجه شویم؛ بنابراین، کار در حوزه نرمافزاری بسیار سنگین و مهم است.
در یک سال اخیر، رژیم اشغالگر هر چه ضعیفتر و ضربهپذیرتر شد، به دنبالش بیرحمتر شد و بر حجم و شدت جنایتهایش افزود. این مقوله چه تبعاتی برای رژیم اشغالگر قدس دارد؟
روزی مردان رزم، بر اثر هزینههای بسیار بالای تبلیغاتی رژیم صهیونیستی و لابی صهیونیستی در دنیا، از افکار عمومی میخواستند تا مراقب تأثیرات این امواج سهمگین و خطرناک دستگاههای تبلیغاتی تحت سیطره رژیم باشند. ولی امروز به فضل آگاهی و بیداری که در غرب اتفاق افتاده شیشه عمر رژیم صهیونیستی که در گرو همین بیداری است شکسته شده و مردم کشورهای غربی از مسئولان جنایتکار خودشان سوال میکنند که چرا با هزینه بالا باید گلوله تهیه شود و به سینه فلسطینیهای مظلوم شلیک شود و روزبهروز دامنه این سوالها گستردهتر خواهد شد. این چیزی است که رژیم صهیونیستی را بیش از هر زمان دیگری در تنگنا قرار میدهد و در کنار تناقضهای داخلی و گسستهای بسیار سنگین و عمیق سیاسی و اجتماعی که در داخل رژیم صهیونیستی پیش آمده این رژیم جنایتکار را خفه میکند. همین الان در داخل سرزمینهای اشغالی نداهایی بلند است که نتانیاهو مسئول تمام جنایتهاست و باید برکنار شود. بسیاری از شخصیتهای رژیم صهیونیستی صدایشان بلند شده که جنایتهایی که نتانیاهو میکند و به فلسطینیها منتسب میکند معکوس و دروغ است؛ یعنی این ندای اعتراض از درون رژیم صهیونیستی بلند شده است. ببینید چه فاجعهای برای رژیم صهیونیستی درست شده که خودشان هم نمیتوانند خود را تایید کنند. همه اینها نشانه بیداری است و باید هر چه بیشتر به این بیداری دامن زده شود. همانطور که در جاهای دیگری هم که رژیم آپارتایدی وجود داشت -مثل آفریقای جنوبی که روزی در دست سفیدپوستان جنایتکار بود و به دست صاحبان اصلیاش رسید- اینجا هم همینطور خواهد شد.
تا اشغال هست، شعله مقاومت خاموش نخواهد شد و دیر یا زود رژیم صهیونیستی باید به این واقعیت تن دهد و از این منطقه برود به یک دلیل بسیار مهم؛ رژیم صهیونیستی بهعنوان یک اسم ننگین، زهرآلود، کثیف و آلوده در دریایی از مردمان مسلمان این منطقه قرار گرفته است و هرگز این مردم، بیگانه را در داخل خود نخواهند پذیرفت و تحمل نمیکنند.
سالیان درازی از روزی که انور سادات خائن رژیم کمپ دیویدی را با همکاری آمریکا و رژیم صهیونیستی درست کرد، میگذرد. آنها در این خیال خام بودند که با سازش همهچیز تمام میشود و امروز دیدیم به محض شروع عملیات طوفانالاقصی یک مصری که شرایط برایش فراهم شده بود، هفت تن از صهیونیستها را از بین برد.
در اردن که ارباب سازش اعراب با اسراییل بوده و شخص ملک حسین یکی از بزرگترین دلالهای سازش بود، امروز در تمام خیابانهای اَمان، پایتخت اردن، بزرگترین اعتراضات و تظاهرات مردمی صورت میگیرد و مردم خواستار برچیده شدن سفارت آمریکا و رژیم صهیونیستی در امان هستند.
رژیم صهیونیستی چگونه میتواند با ادامه کشتارهای وحشیانهای که در غزه و جنوب لبنان انجام میدهد بقبولاند که میتوانند در میان دریای خشم، نفرت و انزجاری که مردم عرب و مسلمان دارند زندگی کند و بسیار احمقاند اگر چنین فکری میکنند که میتوانند این سازش و حالت مسالمتجویانه را برقرار کنند. هرگز بنا نیست بین آب و آتش آشتی برقرار باشد و این هم جزو همین قاعده است که تا اشغال هست، مقاومت هست و این جمله کلیدی است که هیچوقت نباید فراموش شود.