آگاه: این رفتار حالا دیگر برای ما تازگی چندانی ندارد و بازی کهنهای است که خبر از هوش پایین طراحان آن میدهد؛ انتشار اخبار بی اساس بدون هیچ شاهد و سندی به شلختگی تمام و تنها برای ایجاد موج شایعاتی که هیچکدام دوامی در فضای مجازی و حقیقی عرصه عمومی ما نداشت.
سرتاپا تناقض
نخستین بار کانال ۱۲ اسرائیل این خبر را منتشر کرد و احتمال داد سردار اسماعیل قاآنی، در لبنان کشته یا زخمی شده باشد. این شبکه مدعی شد فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران احتمالا همراه هاشم صفیالدین بوده است. نیویورکتایمز هم به نقل از منابع غیررسمی خود مدعی شده بود که سردار قاآنی برای دیدار با مقامهای حزبالله در لبنان بوده است. همزمان با این اخبار، ایران اینترنشنال هم محوریت محتوای جعلی خود را روی این موضوع متمرکز کرد و با پوشش محتویات جعلی سایر رسانههای غربی به ارائه تحلیلی مغالطهآمیز و برمبنای شواهد اثبات نشده درباره این موضوع نیز پرداخت. یکی از مهمترین دلایل که جعلی بودن ادعاهای رسانههای غربی را آشکار میکند، گفتههای متناقض و لحظهای آنهاست که در ادامه بهسادگی توسط خودشان نقض و رد میشود. حالا این رسانهها که در ابتدا مدعی شهادت سردار قاآنی بودند با تکذیب این ادعا رویکرد تخریب او را در پیش گرفته و مدعی بازجویی از او شدند. وبسایت خبری «میدلایستآی» روز پنجشنبه، ۱۹مهر به نقل از چند منبع نوشت که اسماعیل قاآنی زنده و سالم است اما بهدنبال تحقیقات جمهوری اسلامی درباره رخنههای عمده امنیتی تحت نظارت و بازجویی قرار گرفته است. گویا درنهایت وقتی دریافتند این اخبار برای مخاطب به قدر کافی باورپذیر و التهابآفرین نیست، گفتند سردار قاآنی به دلایل امنیتی توسط ایران بازداشت شده و زیر شکنجه هم سکته کرده است! اینترنشنال حتی بعد از حضور سردار قاآنی در مراسم تشییع پیکر شهید نیلفروشان در تهران هم حاضر نشد خبری مبنی بر سلامت سردار قاآنی منتشر کند و تنها به این واکنش اکتفا کرد: «سیمای جمهوری اسلامی هم زمان با تشییع نیلفروشان تصویری از قاآنی را نشان داده است.»
ضریبدهی نادانسته
مانور دادن روی خبر جعلی شهادت سردار قاآنی به واقع سیاست اعمال عملیات روانی رسانههای صهیونیستی بود که بیش از همه اینترنشنال آن را ضریب میداد و برخی کانالها و رسانههای داخلی نیز به دام این تله رسانهای برنامهریزی شده افتادند. رژیمصهیونیستی که با حمایت از رسانههای فارسیزبان معاند مدتهاست سعی در ایجاد نفوذ در فضای اجتماعی ایران دارد تا بتواند در مواقع بحرانی از آن بهره برده و با التهابآفرینی در ایران از تقابل نظامی فرار کند، حالا با انتشار اخبار جعلی از میدان نبرد، موقعیت حساسی برای خودش آفریده است. پس از آنکه نتانیاهو از مردم ایران خواست تا به تقابل با کشور خودشان برخیزند، انتشار اخبار جعلی در دستورکار قرار گرفته تا به با این شیوه، نسبت به نفوذ رسانهای اسرائیل هم نتایج ارزیابانهای به دست آید. هوشمندی در مقابل عملیات روانی دشمن نباید به معنای انفعال و بایکوت و در پیش گرفتن سیاستی منفعلانه نسبت به رگبار انتشار اخبار ضد و نقیض این شبهرسانهها برداشت شود. این انتظار وجود دارد که برای تقابل با جوسازیهای ایجادشده، ساختاری هدفمند و آزمونشده تعیین شود که هم قدرت مهار شایعهها را داشته باشد و هم بتواند چنین رسانههایی را با چنان ضعف آشکاری به چالش کشیده و دستکم نحوه عملکردشان را برای مخاطبان روشن سازد؛ یعنی چنین پروتکلی هم باید بعد سلبی و هم بعدی ایجابی برای تقابل با مانورهای اخبار جعلی دشمن داشته و بهعنوان مکملی در چنین هماوردی عمل کند. چنین سازوکاری باعث میشود تا رسانههای دارای مخاطب در داخل هم هدایت شده و به اشتباه همسو با مشی خبری و تحلیلی اسرائیل عمل نکنند. بهعلاوه، توجه به این نکته را ضروری است که انواع عملیات رسانهای داخلی همسو با این شبهرسانهها را تنها نباید به چشم انحراف سهوی دید و به توجیه غفلت، از کنار آن گذشت. در فضایی که لزوم حساسیت بر مسائل اطلاعاتی علنی و اثرات این امر بر فضای میدانی علنیتر شده هرگونه کنش رسانهای نیز باید با دقت بیشتری تحلیل و اهداف آن ارزیابی شود.