۲۵ مهر ۱۴۰۳ - ۲۳:۳۵

در ادبیات کلاسیک ارتباطات و رسانه، راهبردها و تاکتیک‌هایی وجود دارند که عمری به قدمت حیات بشر دارند. از زمانی که انسان متولد شد و زندگی اجتماعی‌ خود را آغاز کرد، از این راهبردها و تاکتیک‌ها برای انتقال بهتر پیام یا در شکل بد و غیراخلاقی آن، برای انحراف افکار عمومی و رسیدن به اهداف خود از طریق زیر پا گذاشتن اصول انسانی، اخلاقی و دینی استفاده می‌شود. یکی از این تاکتیک‌ها، تاکتیک دروغ است. این تاکتیک مثل تاکتیک ترس از ابتدای حیات بشر و شکل‌گیری زندگی اجتماعی با انسان‌ها همراه بوده است. حتی حیوانات‌ هم از تاکتیک ترس با تولید سروصدا یا برخی واکنش‌های دیگر استفاده می‌کنند تا از قلمروشان بدون درگیری فیزیکی، محافظت یا به سایر اهداف خود برسند؛ در جوامع امروز هم این تاکتیک وجود دارد.

آگاه: در جامعه مدرن امروز، بسیاری از کشورها و قدرت‌های بزرگ برای آنکه بدون درگیری به اهداف‌شان برسند، سعی می‌کنند دیگران را با ترس و تهدید و مجموعه اقداماتی از این قبیل بدون صرف‌ هزینه‌های سخت و فیزیکی، از پیگیری اهداف خود منصرف کنند و خود به اهداف‌شان برسند. تاکتیک دروغ‌ هم از تاکتیک‌هایی است که بسیار کُهن بوده و همواره با بشر و زندگی اجتماعی همراه بوده است. از زمانی که رسانه‌های جدید و مدرن تاسیس شدند، نه‌تنها تاکتیک دروغ، شایعه و ترس از بین نرفت، بلکه وسعت و شدت دروغ بیشتر و نوع اعمال و مفهوم آن متفاوت شده است؛ به‌گونه‌ای که به تعبیر رهبر انقلاب، در جوامع امروزی با «لشکرسازی کاذب و انبوه‌سازی دروغ» سروکار داریم.
دروغ در مفهوم جدید آن به ‌این محدود نیست که صرفا به‌ هر حرف خلاف واقع، اطلاق شود. حتی ممکن است حرفی راست باشد ولی بخشی از واقعیت باشد. امروز رسانه‌های جدید و کنش‌گران سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و مذهبی به‌گونه‌ای بخشی از واقعیت را برجسته و بزرگ می‌کنند که‌ تمام واقعیت دیده نشود یا همه واقعیت گم شود؛ بنابراین دروغ، ‌هرگونه اعمال و رفتاری است که باعث شود واقعیت، تحریف و مخاطب به‌جای آنکه به واقعیت ‌همان‌طور که هست پی ببرد، بخشی از واقعیت را کل واقعیت پندارد.
در حوادث پس از طوفان الاقصی، یک اتفاق مهمی که رخ داد این بود تا قبل از آن رژیم اشغالگر قدس با حربه دروغ علاوه‌بر اینکه به‌دنبال دفن ماجرای فلسطین بود، بلکه خود را در مقام مظلوم و ستمدیده هم جا می‌زد اما جریان طوفان الاقصی شرایط را به گونه‌ای رقم زد که دروغ‌های چند ده‌ساله رژیم جعلی بر همه روشن و مبرهن شد.
اما دشمن چون مترصد فرصت بود قاعدتا بیکار ننشست، چون کار دشمن دشمنی است، یعنی عجیب و غیرطبیعی نیست که دشمن، دشمنی کند. از همان روزهای ابتدایی عملیات با طرح موضوعاتی همچون سر بریدن کودکان اسرائیلی توسط سربازان حماس این عملیات روانی را آغاز کردند و به هیچ جایی نرسیدند. سپس در مدل‌ها و شکل‌های مختلف شاهد تولید پیام‌هایی بودیم که هدفی جز پراکندن نفرت و اختلاف بین مردم غزه را نداشت.
نکته‌ای که نباید از منظر دور داشت این است که در مفهوم جدید دروغ، برخلاف معنای گذشته، مستقیما منکر واقعیت‌ها نمی‌شود، بلکه در مفهوم جدید، دروغ به‌هرگونه اعمال و رفتاری گفته می‌شود که به‌واسطه آن بخشی از واقعیت به گونه‌ای غیرواقعی، انبوه و پرتکرار منعکس می‌شود و افراد به ‌این جمع‌بندی می‌رسند که بخشی از واقعیت، کل واقعیت است. 
همانطور که پیش‌تر هم اشاره شد و بخواهیم مصداقی‌تر و دقیق‌تر وقایع یک سال اخیر و به‌خصوص یک ماه اخیرا بررسی کنیم باید اشاره کنیم به این اخبار جعلی که در این روزها چندبار به گوش شما رسیده است: «یحیی سنوار جاسوس اسرائیل است»؛ «حزب‌الله از ایران ناراضی است»؛ «سردار قاآنی در حمله به ضاحیه کشته شد» و... به قدری حجم و سرعت انتشار این اخبار بالاست که فرصت فکر کردن و راستی‌آزمایی را می‌گیرد و ذهن را گیج و تسلیم می‌کند. این یکی از ماموریت‌های جنگجویانِ جنگِ روانی است.
در همین رابطه تارنمای انگلیسی «دی‌کلسیفاید یو.کِی» با استناد به مجموعه‌ای از اسناد افشاشده، ابعاد جدیدی از همدستی لندن با رژیم صهیونیستی در زمینه جنگ روانی را فاش ساخته است. این اسناد فاش می‌کنند انگلیس به نیروهای اشغالگر رژیم صهیونیستی در زمینه تکنیک‌های جنگ روانی کمک شایانی کرده است. بر اساس این گزارش، لشگر ۷۷ ارتش انگلیس که عمدتا در زمینه جنگ روانی متخصص است با نیروهای ارتش رژیم اشغالگر قدس در زمینه «تاکتیک‌ها و استراتژی» جنگ روانی بحث و تعامل جدی داشته است.
ازجمله فعالیت‌های لشگر۷۷ ارتش انگلیس، حملات سایبری، پروپاگاندا و دیگر عملیات‌ها در فضای مجازی از جمله فعالیت در رسانه‌های اجتماعی است. ارتش رژیم صهیونیستی طی عملیات‌هایش علیه غزه و لبنان اتکای زیادی به اشاعه و ساختن اطلاعات و روایت‌های دروغ و تلاش برای اختلاف‌افکنی در میان مردم منطقه داشته است. رژیم صهیونیستی برای دست زدن به چنین عملیات‌هایی به حساب‌های کاربری در رسانه‌های اجتماعی، بیانیه‌های مقام‌ها و ارتش و همچنین سخنگوی فرماندهی ارتش خود متکی بوده است.
طبق گزارش این تارنمای انگلیسی‌، لشگر۷۷ ارتش انگلیس و ارتش رژیم صهیونیستی دست‌کم دوبار در مقر لشگر۷۷ در پادگان «هرمیتیج» در «برکشایر» انگلیس تعامل و همکاری داشته‌اند. در این گزارش تصریح شده است که تعامل و همکاری طرفین دست‌کم دوبار در سال‌های ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ قبل از جنگ اخیر غزه رخ داده است. نکته دیگر آنکه اسناد مورد استناد این گزارش از جانب گروهی تحت عنوان «ناشناس برای عدالت» افشا و توسط سازمان Distributed Denial of Secrets منتشر شده است. گفتنی است، درحالی‌که مقام‌های انگلیسی عمدتا از پاسخ دادن به درخواست‌ها برای دسترسی به اسناد بر مبنای قانون آزادی اطلاع‌رسانی یا پاسخ دادن به پرسش‌های پارلمانی درباره کمک‌های وزارت دفاع این کشور به رژیم صهیونیستی خودداری می‌کنند چنین اسناد افشاشده‌ای اهمیتی ویژه پیدا می‌کنند. رژیم صهیونیستی با پرونده شکایتی در دیوان بین‌المللی دادگستری از بابت ارتکاب نسل‌کشی و جنایات جنگی روبه‌رو شده و درخواست‌ها برای پیگرد مقام‌های این رژیم از بابت جنایات جنگی هر چه بیشتر بالا می‌گیرد و ممکن است در آینده پای متحدان صهیونیست‌ها همچون انگلیس و آمریکا به نقض قوانین بین‌المللی از سوی این رژیم باز شود. با در نظر گرفتن مواردی که مطرح شد حالا چه باید کرد؟
برای مقابله با انبوه‌سازی دروغ و لشکرکشی‌ و لشکرسازی‌های کاذب در برابر مردم منطقه و محور مقاومت، ابتدا باید ماهیت واقعی رژیم جعلی بررسی و تحلیل شود. طبعا با شناخت بیشتر رژیم ناکارآمد شدن و خنثی شدن حربه‌ها نیز زودتر رخ می‌دهد. 
ثانیا این شرایط فعال‌تر شدن و خلاقیت بیشتر به کار بردن توسط رسانه‌های داخلی را می‌طلبد که در مقابل جبهه‌بندی دشمن به موقع و در بزنگاه عملیات خنثی سازی را انجام دهند.
ثالثا باید اعتراف کنیم متاسفانه درحال‌حاضر سواد رسانه‌ای مردم، مسئولان و رسانه‌ها ناکافی است. بازدارندگی در قبال تعرض رسانه‌های رقیب و دشمن وجود ندارد. راهبردهای مسئولان و رسانه‌های داخلی بیشتر واکنشی و انفعالی است. دستگاه‌های مسئول، پاسخگوی به‌موقع نیازهای مختلف اطلاعاتی، خبری، آموزشی و سرگرمی جامعه نیستند. در همه مخاطرات و بحران‌های مهم و راهبردی، تاخیر در شروع و تعجیل در پایان وجود داشته است. استفاده از راه‌حل‌ها و ابزارهای تکراری نیز خود مشکل بزرگی است. این اشکالات باعث شده است ‌هم بحران‌ها با پیامدهای زیاد و دوره‌ای تکرار شوند و هم اینکه دشمن ‌هر روز دروغ‌های بیشتری را منتشر و میدان‌های تازه‌ای را باز کند. باید بپذیریم در قبال این حجم از دروغ انبوه و خشونت رسانه‌ای دشمن، افکار عمومی بی‌دفاع و دچار مارپیچ شده است، رسانه‌های داخلی نتوانسته‌اند جلوی تعرضات رسانه‌ای دشمنان به روح و روان و امنیت مردم را بگیرند. به تعبیر رهبر انقلاب اسلامی، جریان مقاومت و کشور در «محاصره تبلیغاتی» است و امروز این محاصره شدت یافته و فشارهای دشمن بیشتر شده است. راهبردهای خروج از محاصره تبلیغاتی ‌هم کنشگری فعال، روایت اول، جهاد تبیین و بازسازی است و راهی جز این وجود ندارد.
در جنگ شناختی، جنگ روانی و سونامی تحریف و دروغ و لشکرسازی رسانه‌ها، هدف افکار عمومی است و هدف جسم نیست. در جنگ‌های کلاسیک جسم‌ها هدف بودند، اما در جنگ شناختی اصلا هدف جسم نیست،‌ هدف روح، روان و مغز است؛ بنابراین‌ همه نکاتی که رهبر انقلاب درباره جهاد تبیین و مقابله با جریان تحریف و محاصره تبلیغاتی گفتند، برخاسته از دغدغه ایشان نسبت به هدف قرار گرفتن مغزهای بی‌گناه و افکار عمومی است.
اگر افراد و کنش‌گران مسئول بخواهند با راهبردهای دشمن مقابله کنند، باید راهبرد مقابل آن‌ها را اتخاذ کنند؛ بنابراین به نظر می‌رسد برای جلوگیری از تحقق راهبردهای دشمنان، تبدیل بحران موجود به فرصت، خروج از محاصره تبلیغاتی، مقابله با جریان تحریف، بصیرت‌افزایی برای افکار عمومی بی‌دفاع و جلوگیری از تعرض رسانه‌ای غرب، باید در کنار اتخاذ راهبردهای واقع‌نمایی، جهاد تبیین، بازسازی در عرصه‌های فرهنگ، رسانه و اقتصاد، تقویت سواد رسانه‌ای مسئولان، رسانه‌ها و مردم، اصلاح نظام معیوب ارتباطی، استراتژی‌های کنش‌گرانه و فعال، ارائه روایت اول، صبر و مقاومت، آرام‌سازی، عادی‌سازی، اقناع‌سازی و ‌همراه‌سازی در دستورکار بخش‌های مختلف به‌ویژه رسانه‌ها، دانشگاهیان و مسئولان قرار بگیرد. این راهبردها در کنار استفاده از ظرفیت‌های نخبگان و جذب حداکثری و استفاده از ظرفیت‌های داخلی باید مدنظر قرار گیرد.