۳۰ مهر ۱۴۰۳ - ۱۲:۲۷

نفیسه ابراهیم‌زاده انتظام-خبرنگار گروه جامعه: تصویری که هاجر صفرزاده از ورزش معلولان برای مردم ما ترسیم کرده زمین تا آسمان از تصوراتمان در این‌باره فاصله دارد. همچنان که خودش از کنار محدودیت‌هایش مثل باد می‌گذرد و با وجود کم‌بینایی به سریع‌ترین زن دونده ایران و یکی از سریع‌ترین دونده‌های زن جهان تبدیل شده است. تصور بسیاری از ما از یک فرد کم‌بینا، فردی با عصای سفید است که با احتیاط قدم برمی‌دارد. یا حتی نهایت نگاهمان به ورزش معلولان، ویلچرنشینانی هستند که ورزش‌های نشسته انجام می‌دهند.

آگاه: صفرزاده اما یک‌تنه تمام این کلیشه‌ها را شکسته است. او عصای سفید را دور زده است و با جسارت قدم برنمی‌دارد، بلکه می‌دود و رکوردهای دنیا را در ماده‌های دوی ۱۰۰ و ۴۰۰متر جابه‌جا می‌کند. پاهای او می‌بینند و به‌سمت قهرمانی هدایتش می‌کنند و این برای اینکه مرزهای تجربیات ما را جابه‌جا کند نیز کافی است. شاید طبق کلاس‌بندی مسابقات جهانی، صفرزاده باید در کلاس T۱۲ مسابقه بدهد که مخصوص دونده‌هایی با شعاع دید ۱.۵متر است، اما افق دید دختر نقره‌ای ایران پای او را به سکوهای قهرمانی جهان باز کرده است. او که صاحب مدال‌های رنگارنگ جهانی و آسیایی است یک‌ماه و نیم پیش در پاریس دو بار رکورد خودش و آسیا را شکست و با پشت سر گذاشتن رقبایی از برزیل، ونزوئلا و ایتالیا از خط پایان گذشت و به فینال رقابت‌های دوومیدانی پاراالمپیک  ۲۰۲۴ رسید و درنهایت نیز با ثبت رکورد ۵۵.۳۹ثانیه در دوی یک‌صد متر مدال نقره این رقابت‌ها را از آن خود کرد. «آگاه» مجموعه‌ای از مناسبت‌ها را بهانه کرده است تا پای صحبت‌های دختر تیزپای ایران بنشیند. روز ملی پاراالمپیک ، هفته تربیت‌بدنی و روز جهانی عصای سفید هر کدام به‌تنهایی می‌توانند بستر این گفت‌وشنود خودمانی باشند. 

چند سال سن دارید و چه مدت است ورزش می‌کنید؟
۲۴ساله هستم و در «قهدریجان» اصفهان به دنیا آمدم. از بدو تولد کم‌بینایی نداشتم، اما از ۱۳سالگی فهمیدم که دیگر نمی‌توانم فواصلی بیش از ۱.۵ یا نهایتا دو متر را ببینم. پزشک‌ها گفتند علت این مشکل مادرزادی است، چون مادربزرگم هم همین مشکل را داشت. اما در خانواده کسی غیر از من کم‌بینا نیست. در مدرسه با مشکلات جدی برای درس خواندن مواجه شدم، اما تصمیم گرفتم همزمان درس و ورزش حرفه‌ای را جدی‌تر ادامه دهم. باوجوداینکه مشکل کم‌بینایی داشتم، اما تا ۱۹سالگی در مدارس عادی درس خواندم و به‌خاطر مشکلی که داشتم، باید کتاب را نزدیک چشمانم می‌بردم و تابلو را هم به‌خوبی نمی‌دیدم. اما اجازه نمی‌دادم هم‌کلاسی‌هایم متوجه شوند و سعی می‌کردم طوری رفتار کنم که جلب‌توجه نشود. به دبیرانم هم سفارش کرده بودم کاری کنند که کسی متوجه نشود، ولی مواقعی هم که امتحان داشتم، برایم منشی می‌گرفتند و کمکم می‌کردند. در سال۱۳۹۷ در رشته جامعه‌شناسی قبول شدم اما به تحصیل در این رشته علاقه‌ای نداشتم. چون مشکل بینایی داشتم آموزش‌وپرورش به من اجازه نداد رشته موردعلاقه‌ام را که ریاضی-فیزیک یا تجربی بود ادامه دهم و گفتند فقط می‌توانم در رشته علوم‌انسانی درس بخوانم. متاسفانه چون هیچ علاقه‌ای به علوم‌انسانی نداشتم، تلاش زیادی هم نکردم. ورزش را با رشته بوکس و کاراته آغاز کردم. وقتی ۱۶ساله بودم، کمربند سیاه کاراته را گرفتم. در این زمان مسئولان آموزش‌وپرورش استثنایی من را در حال تمرین دیدند و گفتند استعداد خیلی خوبی در رشته دوومیدانی داری و حتما در این رشته موفق می‌شوی. بعد از آن یکی از مربی‌هایم از من تست دوی سرعت گرفت و گفت بهت قول می‌دهم تا یک سال دیگر قهرمان جهان می‌شوی.

هاجر چطور سریع‌ترین زن دونده ایران شد؟
من از بچگی عاشق ورزش بودم و ورزش‌کردن را خیلی دوست داشتم. در سن خیلی کم توانستم در کاراته موفق شوم و دان یک را هم گرفتم ولی وقتی با دوومیدانی آشنا شدم دیدم استعدادم بسیار بیشتر است و به این باور داشتم که می‌توانم خیلی پیشرفت کنم و به عرصه‌های بین‌المللی برسم و با تمام وجودم جنگیدم و به چیزی که می‌خواستم رسیدم. 

امکانات و لوازم موردنیازتان برای تمرین را خودتان تهیه می‌کنید یا فدراسیون در اختیارتان می‌گذارد؟
امکانات و لوازم را خودمان فراهم می‌کنیم و متاسفانه بسیار اندک و محدود است. مثلا یک‌تخته استارت که برای یک ورزشکار دوومیدانی ضروری است را نداشتیم و با هزار مکافات پیدا کردیم. امکانات ما در حد یک ورزشکار حرفه‌ای نیست، اما انتظارات از ما در سطح یک ورزشکار حرفه‌ای است. 

تابه‌حال شده سختی‌های این مسیر، شما را پشیمان کرده باشد؟
خیلی وقت‌ها به‌خاطر آسیب‌هایی که دیده‌ام یا به‌خاطر بدرفتاری‌هایی که از طرف مسئولان شده، خسته شده‌ام. مثلا گاهی اوقات به برخی مسابقات اعزامم نکرده‌اند چون به من اعتماد نداشتند. یا وقتی که تمرینات خیلی سنگین می‌شود. هزار بار شده که پشیمان شوم و بخواهم قید ورزش‌کردن را بزنم. اما بعد از مدتی به خودم می‌گویم تو برای هدفی که دوست داشتی می‌جنگی و تمام آن سختی‌ها و موانع در نظرم کوچک می‌شوند و به هدفم فکر و روی آن تمرکز می‌کنم. 

از کسب مدال در مسابقات پاراالمپیک بگویید. انتظار این نتیجه را در رقابت‌های ۲۰۲۴ فرانسه داشتید؟
من در اولین حضورم در پاراالمپیک توانستم مدال نقره بگیرم و همچنین سه بار رکورد آسیا را بشکنم و تاریخ‌سازی کنم که این خیلی اتفاق بزرگی است. درحالی‌که خیلی‌ها انتظار این مدال را نداشتند و حتی فکر نمی‌کردند که اصلا به فینال برسم، چه برسد به اینکه بخواهم تاریخ‌سازی کنم ولی من به رسیدن به این موفقیت باور داشتم. چون تمرینات سختی داشتم و می‌دیدم رکوردم چقدر خوب است. من برای به‌دست‌آوردن این مدال جنگیدم و مطمئن بودم به آن می‌رسم و خدا را شکر می‌کنم که تمام تلاش‌های خودم و مربی‌ام آقای موسوی به نتیجه رسید. 
نتیجه کدام یک از مسابقات را بیشتر دوست داشتید و ذوق‌زده‌تان کرد؟
خدا را شکر من سه مدال طلا در رقابت‌های دوی سرعت ۲۰۰متر قهرمانی جهان مراکش، دوی سرعت ۴۰۰متر قهرمانی جهان مراکش و پارادوومیدانی قهرمانی جهان ژاپن کسب کردم. پیش‌ از آن هم دو نقره و یک برنز بازی‌های پاراآسیایی ۲۰۱۸ جاکارتا و یک طلای مسابقات دوی ۲۰۰متر بازی‌های پاراآسیایی ۲۰۲۲هانگژو را به دست آورده بودم و در تمام آنها رکوردهای خوبی زدم و نتیجه‌های چشمگیری کسب کردم. در مسابقات جهانی کوبه ژاپن اصلا فکر نمی‌کردم بتوانم طلا بگیرم و وقتی طلا گرفتم به معجزه ایمان پیدا کردم و به این جمله رسیدم که به هر چیزی که بخواهید می‌رسید و بعضی وقت‌ها غیرممکن‌ها ممکن می‌شود. باوجوداین ارزشمندترین مدالم نقره پاراالمپیک پاریس بود. 

شنیدم از اینکه مربی‌تان با شما اعزام نشده گلایه داشتید. دلیل اینکه بدون مربی رفتید چه بود؟
مسئولان هر بار برای اینکه مربی‌ام را با من اعزام نمی‌کنند دلایل مختلفی می‌آورند. یک‌بار گفتند چون رنک چهاری و مدال نمی‌گیری مربی‌ات اعزام نمی‌شود. یک‌بار گفتند کمبود سهمیه داریم و خیلی دلایل دیگر مطرح کردند. متاسفانه در ۶سالی که مربی‌ام با من کار می‌کند در هیچ مسابقه برون‌مرزی همراهم اعزام نشد و این اتفاق ناراحت‌کننده‌ای است. شاید اگر مربی‌ام کنارم بود نتیجه بهتری می‌گرفتم و رکوردهای بهتری می‌زدم.

لحظه‌ای که مدال کسب کردید چه حسی داشتید؟
لحظه‌ای که مدال را گرفتم فقط به تمام سختی‌هایی که کشیدم فکر کردم و از ته دل گفتم «آخیش تموم شد» و بار بسیار سنگینی از روی دوشم برداشته شد. حس خیلی خوبی بود و غیرقابل‌توصیف است. حس سبکی داشتم و انگار به‌یک‌باره به تمام آرزوهایم رسیدم. 

شما از امکان ادامه تحصیل قهرمانان ورزشی در دانشگاه استفاده کردید؟
چند سال پیش سهمیه تحصیل در دانشگاه‌های دولتی را پیگیری کردم چون قهرمان ‌بازی‌های پاراآسیایی بودم ولی متاسفانه قبول نکردند و گفتند حکم تو پارا است و این امکان فقط برای بچه‌های آسیایی است، نه پاراآسیایی و بچه‌های المپیکی و نه پاراالمپیکی است. درنتیجه نتوانستم در دانشگاه دولتی رشته تربیت‌بدنی بخوانم و مجبور شدم در دانشگاه آزاد درس بخوانم که شهریه‌اش بابت هر ترم بین ۱۰ تا ۱۲میلیون تومان می‌شود.  

ماجرای جایزه‌ای که بهزیستی اصفهان به‌دلیل نینداختن عکس به شما نداد، چه بود؟
به‌دلیل آسیب‌هایی که دارم هنوز تحت درمان هستم و فیزیوتراپی می‌روم به همین خاطر نتوانستم در مراسمی که در بهزیستی گرفتند، شرکت کنم. با اینکه از قبل اعلام کرده بودم، جایزه‌ام را (که مبلغ آن پنج‌میلیون تومان بود) ندادند و گفتند چون در مراسم شرکت نکردید و نتوانستیم عکس بگیریم، نمی‌توانیم جایزه را به شما بدهیم. جدای از مبلغ جایزه، توهینی که در این رفتار مسئولان بهزیستی نسبت‌به ورزشکار وجود دارد بسیار ناراحت‌کننده است. امیدوارم روزی برسد که حفظ کرامت و احترام ورزشکار و مربی در بین مسئولان جا بیفتد. 

مگر جایزه‌ها را کمیته پاراالمپیک نمی‌دهد؟
جایزه کمیته پاراالمپیک متفاوت است. معمولا نهادهای استانی و کشوری هم به‌طور جداگانه اقدام به تقدیر از ورزشکاران می‌کنند که در برخی موارد مثل آنچه در بهزیستی اصفهان رخ داد بیشتر توهین است تا تقدیر؛ البته بهزیستی تهران طی مراسمی که باز هم به دلایلی امکان حضور در آن را نداشتم جایزه ویژه‌ای به من داد و حتی مدال نقره‌ام را طلا به حساب آوردند، ولی استان خودم این کار را نکرد و جوری رفتار کرد که انگار ورزشکار و قهرمان برایش اهمیتی ندارد و اصلا شناختی از ورزشکار و قهرمان ندارد. 

هزینه‌های ورزش‌کردن برای معلولان چقدر است؟
کلا ورزش و به‌ویژه ورزش حرفه‌ای بسیار هزینه‌بر است. من هر ماه بین ۳۰ تا ۴۰میلیون هزینه ورزشم می‌شود. به این مبلغ هزینه فیزیوتراپی، ماساژ، خورد و خوراک و مکمل‌هایی که باید استفاده کنم، اضافه می‌شود. 

سخت‌ترین لحظه در مسیر ورزش قهرمانی برای شما چه بوده است؟
وقت‌هایی بود که آسیب دیده بودم و با این حال می‌رفتم سر تمرین و با درد تمرین می‌کردم. روزهای خیلی سختی را گذراندم و با اینکه تحمل بالایی دارم، اما می‌توانم بگویم روزهای آسیب‌دیدگی که با درد تمرین می‌کردم سخت‌ترین روزهای زندگی‌ام بود.

موردی بود که بخواهید درباره‌اش صحبت کنید و بین سوالات من نباشد؟
در آخر می‌خواهم درباره مربی‌ها حرف بزنم. نه مربی خودم بلکه تمام مربیانی که اعزام نشدند. اینکه حق و حقوقشان داده نمی‌شود و اگر هم داده شود خیلی‌خیلی کم است و اصلا مسئولان در این رابطه به قول‌هایشان عمل نمی‌کنند. مسئولان گفته بودند مربیانی که اعزام نمی‌شوند ۹۰درصد از جایزه مربیانی را که اعزام شدند می‌گیرند ولی بعد ۵۰درصد شد و درنهایت هم ۲۵درصد برای مربیانی که اعزام نشدند واریز کردند.
 از طرفی وزارت ورزش هم متاسفانه هنوز جایزه‌ای برای مربیانی که اعزام نشده‌اند در نظر نگرفته است. من از اینجا به نمایندگی از تمام ورزشکاران می‌گویم که اگر واقعا یک مربی خوب بالای سر ورزشکار نباشد، هیچ‌وقت قهرمان نمی‌شود و اگر قهرمانی تیم‌های اعزامی برای مسئولان مهم است باید قدر مربیان آنها را هم بدانند. امیدوارم حقوق مربیان داده شود چون اگر مربی نباشد، قهرمان هم نیست.