آگاه: انگار نوجوانی یک دوره گذر است که همگی ناگزیرند از آن عبور کنند، هرچند سخت و دوستنداشتنی.
حالا همه اینها را در حوزه فرهنگ هم لحاظ کنید. در حوزه فرهنگ هم چندان جای دقیق و درستی برای نوجوانان مشخص نشده و به همین دلیل عموما بهعنوان حاشیه و ضمیمهای در کنار کودکان قرار میگیرند، چه در سینما و چه در تئاتر. به همین خاطر هم در جشنوارههای ملی و بینالمللی مختلف کودکونوجوان درکنار همدیگر قرار دارند؛ جشنواره سینمای کودک و نوجوان یا جشنواره تئاتر کودک و نوجوان. انگار این دو، شبیه دوقلوهای ناهمسانی هستند که جدانشدنیاند اما درعینحال با یکدیگر هم فرق دارند.
چند روز دیگر قرار است جشنواره بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان به مدت ۶روز (۱۱ تا ۱۷آبانماه) در همدان برگزار شود. بررسی چند و چون این جشنواره به گزارش دیگری نیاز دارد که پس از برگزاری آن بهصورت مفصل به آن خواهیم پرداخت اما موضوع گزارشی که میخوانید بررسی وضعیت تئاتر نوجوان است که به بهانه روز هشتم آبان، روز نوجوان نگاشته شده است. ازآنجاییکه در دستهبندی موضوعی تئاتر کشورمان، کودک و نوجوان در یک دسته قرار میگیرند ما هم ناگزیریم از عنوان تئاتر کودک و نوجوان استفاده کنیم اما تمرکز اصلیمان روی تئاتر نوجوان است. همانطور که پیش از این اشاره کردیم، انگار کودک در فضای فرهنگی همیشه از نوجوان جلوتر بوده، بهطوریکه اولین گامهای تئاتر در ایران هم برای کودکان بوده است.
اما پیش از اینکه به تاریخچه تئاتر نوجوان بپردازیم بهتر است ابتدا بدانیم که به چه تئاتری تئاتر کودک و نوجوان میگویند. منصور خلج، نویسنده، کارگردان و پژوهشگر تئاتر کودک معتقد است یک نمایشنامه خوب کودک، دقیقا همان مشخصات نمایشنامه بزرگسال را دارد به اضافه اینکه باید در فرصتی کوتاه به انجام برسد و موجز باشد تا کودک را جذب کند. باید سرگرمکننده هم باشد و به لحاظ تربیتی، چیزهایی به او بدهد.
بهروز غریبپور، نویسنده و کارگردان نامآشنای تئاتر کودکونوجوان که سالها مدیر مرکز تئاتر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بوده است تئاتر کودکان و نوجوانان را تئاتری میداند که مبتنی بر مسائل مبتلابه کودکان و نوجوانان است که ازسوی بزرگسالان یا خردسالان به اجرا درمیآید.
به عقیده او، طبیعی است که این نوع تئاتر، همواره تفاوتهای اساسی با تئاتر بزرگسالان دارد. برای اینکه در تئاتر بزرگسالان به دلیل ذهنی، عقلی و وضعیتی که بههرحال مخاطب پیدا کرده، برای پذیرش داستان، ممکن است شیوههای مختلفی را نویسنده و کارگردان اتخاذ کند. اما در تئاتر کودکان، الزاما در هر اجرا ما نیازمند آن هستیم که اول مخاطب را جذب کنیم و بعد بتوانیم مسئلهای را منتقل کنیم.
قطبالدین صادقی ویژگی اصلی تئاتر کودک و نوجوان را به فعالیت درآوردن خرد و قوه تعقل میداند و میگوید: ویژگی درام برای کودکان و نوجوانان، ارتباط با عقل تماشاگر و به فعالیت درآوردن خرد کودک است. جوهر فکری درام کودک را در یک کلام، میتوان حل مشکلات قهرمان، به یاری عقل کودک دانست؛ بنابراین مهمترین ویژگی تئاتر کودک و نوجوان، تعلیم دادن نیست، بلکه کشف کردن است.
براساس آنچه در «تاریخ ادبیات کودکان ایران» آمده است مدرسه عالی موسیقی از نخستین نهادهایی بوده که از سال۱۳۰۰ هجری شمسی به بعد، به تئاتر کودک، توجه ویژه کرده است. این مدرسه در یک آگهی در نشریه «آینده»، دی ۱۳۰۶هـ. ش، اعلام کرد که برآن است هر ماهه نمایشی برای کودکان بهروی صحنه ببرد و نمایشنامهنویسان را برای نوشتن نمایش برای کودکان فراخواند. تماشاخانه تهران نیز که از سال ۱۳۲۴ هجری شمسی آغازبهکار کرده بود، در دهه۲۰، شماری نمایش ویژه کودکان را در روزهای جمعه به روی صحنه آورد. آگهیهای نمایش ویژه کودکان در تماشاخانه تهران، در دو نشریه اطلاعات ۱۴اسفند و اطلاعات هفتگی ۲۴اسفند سال۱۳۲۴ هجری شمسی گواهی بر اجرای اینگونه نمایشها در تماشاخانه تهراناند.
اما چندسالی پس از این تصمیمگیریها در حوزه تئاتر کودک، تئاتر در برنامههای آموزشوپرورش گنجانده شد و به این ترتیب پای گروه نوجوان به تئاتر باز شد. در دوره زمانی ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۰ ادبیات نمایشی کودک و نوجوان بیش از دیگر گونههای ادبیات کودک، با آموزشوپرورش گره خورد و اجرای نمایش، پیوسته در فهرست فعالیتهای فوقبرنامه درسی کودکان و نوجوانان در دبستانها و دبیرستانها گنجانده شد.
اما یکی دیگر از مراکز مهم و تاثیرگذار در تاریخ تئاتر کودک و نوجوان ایران، -بهخصوص در دوران جدید- مرکز تئاتر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بوده است. هدف این کانون از ابتدا تهیه و ارائه بهترین نمایشنامهها برای کودکان و نوجوانان و سپس، آموزش تئاتر به آنان بوده است.
مرکز تئاتر کانون در فروردینماه ۱۳۵۱ فعالیت تئاتری خود را آغاز کرده و طی یک سال، نمایشهای «ترب»، «کوتی موتی» و «خورشید خانم آفتاب کن» را بهصورت سیار در ۲۱کتابخانه کودک در تهران و ۱۷کتابخانه کودک در شیراز، اصفهان، کرمانشاه، همدان و جنوب ایران به نمایش درآورد. بهعلاوه مرکز تئاتر کانون اقدام به ایجاد کلاسهای تئاتر در کتابخانههای کودک کرده که هدف آن ایجاد محیطی مناسب برای پرورش اندیشه و ایجاد خلاقیت در کودکان و نوجوانان است.
همانطور که تا اینجای تاریخ مشاهده کردید بازار تئاتر از همان ابتدا تا دهه۵۰ بیشتر در دست کودکان است تا نوجوانان و نوعی نابرابری در اجرا و آموزش تئاتر برای کودک و نوجوان وجود دارد.
اما از دهه۶۰ توجه به تئاتر کودک و نوجوان زیاد شد و هنرمندانی چون مرضیه برومند و رضا بابک یادگار آن دوران هستند. برومند در یکی از جلسات سخنرانی خود درمورد اینکه چطور در ذهن کودکان و نوجوانان آن زمان ماندند، گفت: بعد از مشکلاتی که با مسئولان کانون پرورش فکری پیدا کردیم، من و بقیه همکارانم مثل «سوسن فرخنیا»، «بهرام شاهمحمدلو»، «رضا بابک» و «علیرضا هدایتی» از کار در کانون استعفا دادیم و مدتی بعد به دعوت «داود رشیدی» اولین گروه نمایشهای تلویزیونی بچهها را در واحد نمایش تلویزیون تشکیل دادیم و حاصل آن نمایشهای متعددی بود که روی صحنه بردیم و برای تلویزیون ضبط کردیم و اینطوری شد که چهرههایمان بهعنوان بازیگر کودک در خاطر بچهها و بزرگترها نقش بست.
دهه ۶۰ را شاید بتوان دوران طلایی توجه به نوجوانان دانست؛ دورهای که در آن هم فیلمهای سینمایی متنوعی برای گروه سنی نوجوان ساخته شد هم در تلویزیون و تئاتر این گروه سنی هم به اصطلاح بازی داده شدند یا حداقل میتوان گفت آثاری که به اسم کودک ساخته میشد، طوری بود که نوجوانان یا حتی بزرگسالان هم علاقهمند به تماشای آن بودند.
گزاف نیست اگر موسسان اصلی تئاتر کودک و نوجوان در ایران را مرضیه برومند و رضا بابک بدانیم؛ کسانی که بعدها شاگردانی را تربیت کردند که هرکدام یکی از ستونهای تئاتر کودک و نوجوان شدند؛ افرادی چون حمید جبلی، ایرج تهماسب، فاطمه معتمدآریا و آتیلا پسیانی.
گفتیم که دهه۶۰ دوره شکوفایی تئاتر کودک و نوجوان بود، چون در آن سالها اماکنی مثل تئاترشهر هم میزبان تئاتر کودک و نوجوان بودند و نمایشهای موفقیتآمیزی در سالنهای آن اجرا میشد؛ نمایشهایی مثل «کلاغها» به کارگردانی «رضا بابک»، و «یک جفت کفش برای زهرا» به کارگردانی بهرام شاهمحمدلو که هرکدام در چندین نوبت اجرا شدند و بسیار مورد استقبال قرار گرفتند.
مرضیه برومند درخصوص سرنوشت تئاتر کودک و نوجوان پس از سالهای دهه ۶۰ در جایی گفته بود: با جدا شدن تئاتر شهر از تلویزیون و واگذاری آن به مرکز هنرهای نمایشی، رابطه گروه ما با این سالن گسسته شد، مدیران بعدی تئاترشهر علاقهای به تئاتر کودکان نداشتند، اغلب نمایشهایی که در سالنهای تئاتر شهر اجرا میشد، از جنس تئاترهای تجربی بودند و طبیعی است که این نمایشها قادر نبودند نظر تماشاگران معمولی را به خود جلب کنند، تئاتر شهر و بهخصوص سالنهای کوچک آن تبدیل شد به محافل خصوصی برای دستاندرکاران تئاتر و رابطه خانوادهها و بچهها با تئاترشهر قطع شد. سالنهای تئاتر کتابخانه پارک لاله، چند دوره کوتاه فعال شد و دوباره رو به کسادی گذاشت، تالار هنر را به تئاتر و تئاتر عروسکی برای بچهها اختصاص دادند اما در هیچ دورهای نتوانست رونق پیدا کند. دستاندرکاران تئاتر و تئاتر عروسکی کودکان، برای امرارمعاش جذب تلویزیون شدند و چراغ تئاتر کودکان خاموش شد.
در این میان چراغ تئاتر نوجوان هم که از همان اول سویی نداشت خاموش شد و به مرور زمان برنامهریزی فرهنگی برای این گروه سنی به فراموشی سپرده شد و نوجوانان سرگردان وقتی تصمیم به دیدن فیلم و تئاتر میگرفتند یا باید به دیدن فیلم و تئاترهای بزرگسالان میرفتند یا کودکان. اگرچه تئاتر کودک هم چندان پررونق نیست و بهجز دو مرکز فعال «تالار هنر» و «مرکز تئاتر کانون پرورش فکری»، سالن یا مرکزی که به شکل اختصاصی و مداوم به اجرای نمایش ویژه کودکان و نوجوانان بپردازد، در تهران وجود ندارد.اینکه اجرای تئاتر برای این گروه سنی جدی گرفته نمیشود یک نکته است اینکه آنچه اجرا میشود هم بیشتر مربوط به تهران و پایتخت موضوع دیگری است که جای بحث دارد. اینکه گروه سنی کودک و نوجوان در شهرستانها باید چه کنند اگر قرار باشد یک تفریح فرهنگی داشته باشند باید چه کنند؟
احتمالا مجموعهای از همین سوالات و خلأها باعث شد که دو سال پیش یعنی در سال۱۴۰۱ جشنواره تئاتری مخصوص نوجوانان برنامهریزی شود. دفتر پژوهش، آموزش و انتشارات اداره کل هنرهای نمایشی در فراخوانی که برای «همایش ملی تئاتر برای نوجوانان» منتشر کرد به این موضوع اشاره داشت که باتوجهبه آمار پایین تولید آثار در حوزه تئاتر نوجوان و ضرورت پرداختن به اینگونه آثار نمایشی «همایش ملی تئاتر برای نوجوانان» برگزار میشود.
اما این همایش فقط همان یک دوره برگزار شد و دیگر ادامه پیدا نکرد و انگار تئاتر نوجوان اینطور است که هرازچندگاهی به آن توجه میشود اما باز دوباره به فراموشی سپرده میشود چون اساسا گروه سنی نوجوان فراموش شدهاند. این درحالی است که اهمیت به گروه سنی نوجوان یعنی اهمیت به رشد، بلوغ، آینده و زندگی این آیندهسازان.
۸ آبان ۱۴۰۳ - ۱۰:۵۳
«نوجوان» نامی است که برای قشر سنی بین ۱۱ تا ۱۸سال اطلاق میشود و با اینکه علایق و سلایق این بازه سنی زمین تا آسمان با کودکان و جوانان که دو رده سنی قبل و بعدش هستند، فرق دارد اما در بیشتر اوقات چندان جدی گرفته نمیشوند. این جدی گرفته نشدن فقط هم منحصر به برنامهریزیهای فرهنگی نیست و حتی در زندگی روزمره، مهمانیها و دورهمیهای خانوادگی هم این گروه سنی چندان جدی گرفته نمیشوند، چون نه در دسته جوانان و بزرگترها قرار میگیرند و نه آنقدر کوچک که در دسته کودکان قرار بگیرند. به همین دلیل هم در بسیاری از برنامههای فامیلی غایباند و ترجیحشان این است که در خانه بمانند چون احساس تعلق به گروه سنی خاصی نمیکنند.