آگاه: در بخش اول کنسرت، قطعات مارش ایرانی «یوهان اشتراوس(پسر)» و سمفونی شماره۴ (ایتالیایی) فلکس مندلسون اجرا شد و در بخش دوم قطعات پاداش سکوت (موسیقی فیلم اثر پیمان یزدانیان)، بخش ۱، ۲ و ۴ دریاچه قو پیتر ایلیچ چایکوفسکی، بارکارول اثر یاکوب افناخ و پایکوبی اثر حسین علیزاده اجرا شد.
اجرای مارش ایرانی به چند دلیل مورد استقبال قرار گرفت و پرمخاطب شد؛ اول اینکه در آن قطعاتی اجرا شد که به گوش مخاطبان موسیقی آشنا بود مثل «دریاچه قو» چایکوفسکی یا «پایکوبی» حسین علیزاده. دلیل دیگری که این اجرا را باشکوه کرد، تقدیم اولین قطعه یعنی «مارش ایرانی» -که عنوان کنسرت هم بود- به شهدای ارتش بود که در حمله اخیر رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدند و در نهایت اینکه انتخاب قطعات آنها، ترتیب اجرایشان و هماهنگی که با یکدیگر داشتند دارای یک سناریو بود.
اینکه این اجرا با قطعه «مارش ایرانی» آغاز شد و با قطعه کاملا ایرانی حسین علیزاده به پایان رسید، نشان از نوعی تفکر درخصوص این اجرا دارد. مازیار یونسی، رهبر مهمان ارکسترسمفونیک تهران، پیش از اجرای قطعه «مارش ایرانی» توضیحاتی در خصوص این قطعه داد و آن را به روح پاک شهدای ارتش تقدیم کرد.
اما پیش از معرفی آثار اجراشده در این کنسرت، شاید بد نباشد با مازیار یونسی که از موسیقیدانان جوانان کشورمان است، بیشتر آشنا شویم. یونسی رهبر ارکستر، پیانیست و آهنگساز ایرانی است.
وی فراگیری ساز تمبک را در نوجوانی در مکتب بهمن رجبی آغاز کرد و همزمان بهطور خودآموز ساز سهتار را به منظور آموختن ردیف موسیقی ایرانی برگزید. او فارغالتحصیل مقطع کارشناسیارشد موسیقی گرایش آهنگسازی از دانشگاه هنر تهران است.
یونسی در سال۱۳۸۵ در آدیشن کورس آواز در انجمن فرهنگی اتریش پذیرفته شد و مبانی آواز کلاسیک را همزمان با دانشگاه، نزد «ویجای اوپهادیایا» فراگرفت و سپس با تغییر گرایش زیر نظر کریستین شولتز، پیتر زومرر و دیگر اساتید مدعو انجمن اتریش به تحصیل رهبری ارکستر پرداخت. وی طی سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۵ بهعنوان رهبر ارکستر، مجموعه متنوعی از آثار سمفونیک را روی صحنه برده است. او درحالحاضر بهعنوان مدیر هنری و رهبر ارکسترسمفونیک آیسو با انجمن فرهنگی اتریش همکاری میکند.
یونسی ساخت موسیقی چندین فیلم سینمایی، سریال و انیمیشن را در کارنامه خود دارد و در زمینه آهنگسازی مستقل، آثار زیادی خلق کرده و اجراهای متنوعی در قالب پیانیست، آهنگساز و خواننده در فستیوالهایی نظیر دوک تاون هلند، فستیوال پراگرسیو مونجون اسپانیا، کلسیکال نکست برلین و فستیوال ۴۰۲۰ لینتس داشته است. او همچنین درحالحاضر در زمینه تحقیق و توسعه آموزش عمومی موسیقی با تمرکز بر صنعت توریسم و علوم شناختی فعالیت میکند.
«مارش ایرانی» قطعه موسیقیایی با قدمت ۱۶۰ سال
در ادامه قصد داریم به معرفی دوقطعه از اجرای «مارش ایرانی» که هردو از معروفترین قطعات تاریخ موسیقی هستند بپردازیم؛ قطعات «مارش ایرانی» و «دریاچه قو».
فرید پریش، کارشناس موسیقی در خصوص قطعه «مارش ایرانی» گفت: یوهان اشتراوس دوم «مارش ایرانی» را سال۱۸۶۴ بهعنوان قطعهای پرانرژی و جشنگونه ساخت. این اثر به افتخار ناصرالدینشاه قاجار، شاه ایران که در سفر اروپایی خود از وین بازدید میکرد، خلق شد. «مارش ایرانی» حال و هوایی شرقی دارد که به سبک وینی اشتراوس ترکیب شده است؛ این حال و هوا در قرن نوزدهم که اروپا به فرهنگهای خاورمیانه و آسیا علاقهمند بود، بسیار محبوب بود. «مارش ایرانی» قطعهای زنده و پر از انرژی با ریتمهای پرشور و ملودیهای لطیف است که شکوه و بزرگی موسیقی اشتراوس را به نمایش میگذارد. این قطعه در وین مورد استقبال قرار گرفت و بهسرعت به یکی از آثار محبوب اشتراوس تبدیل شد. در این مارش، سبک منحصربهفرد اشتراوس نمایان است، بهطوریکه قدرت ریتمیک یک مارش را با سبک رقصی و پرجاذبهاش ترکیب کرده است.
وی اضافه کرد: در نمایشگاه جهانی وین ۱۸۷۳، «مارش ایرانی» اهمیت ویژهای پیدا کرد، بهویژه به این دلیل که این نمایشگاه فرصتی برای به نمایش گذاشتن آثار فرهنگی و دستاوردهای فناورانه از سراسر جهان فراهم کرد و آثار اشتراوس ازجمله این مارش نماد موسیقی غنی وین به شمار میرفت. نمایشگاه جهانی وین نقطه اوج محبوبیت آثار اشتراوس بود، زیرا آثار او ازجمله «مارش ایرانی» فرصتی برای ارائه موسیقی وین به مخاطبان بینالمللی فراهم کرد. الهامبخش این مارش، عناصر زیباییشناختی موسیقی خاورمیانه بود که اشتراوس با آنها آزمایش کرد تا حال و هوای «شرقگرایانهای» را که در آن زمان اروپا به آن علاقهمند بود به تصویر بکشد. این علاقه به سرزمینها و فرهنگهای خارجی باعث شد تا اشتراوس مارش خود را با ریتمها و ملودیهایی بیاراید که حس دوردست و منحصربهفردی را منتقل میکرد، هرچند که چارچوب اصلی موسیقی کاملا وینی بود. این تاثیر نشاندهنده نگاه رمانتیک آن دوران به شرق بود که در هنر و ادبیات نیز دیده میشد.
پریش گفت: مارش ایرانی همچنان بهعنوان پلی نمادین میان فرهنگهای غرب و ایران به حساب میآید و نشان میدهد که موسیقی چگونه میتواند وسیلهای برای دیپلماسی فرهنگی باشد. این قطعه همچنان در کنسرتهای سال نو و دیگر رویدادهای موسیقی کلاسیک جهانی اجرا میشود و محبوبیت خود را حفظ کرده و بهعنوان یکی از بهترین آثار اشتراوس که از موضوعات بینالمللی الهام گرفته، شناخته میشود.
وی در ادامه درخصوص سازنده قطعه توضیحاتی ارائه داد و بیان کرد: یوهان اشتراوس پسر که اغلب بهعنوان «پادشاه والس» شناخته میشود، آهنگساز برجسته دوره رمانتیک اتریش بود که بیشتر برای موسیقی رقص، اپرتها و بهویژه والسهای خود شهرت دارد.
او در ۲۵اکتبر ۱۸۲۵ در وین، اتریش، در خانوادهای با میراث موسیقایی غنی به دنیا آمد. پدر او، یوهان اشتراوس اول نیز آهنگساز معروفی بود اما رابطه پرتنشی میان پدر و پسر وجود داشت. بااینحال، یوهان اشتراوس دوم درنهایت شهرت و اعتبار بیشتری نسبت به پدرش کسب کرد و والس را از یک رقص عامهپسند به یک فرم هنری ظریف و دوستداشتنی تبدیل کرد. آثار اشتراوس دوم شامل «دانوب آبی» که بهنوعی سرود ملی غیررسمی اتریش شده است، داستانهای جنگل وین، صدای بهار، و والس امپراتوری میشود. او همچنین اپرتهایی همچون «خفاش» و «بارون کولی» را خلق کرده است. این آثار نشاندهنده روحیه زنده وین با ریتمهای زیبا، ملودیهای بهیادماندنی و حس سرزندگی خاصی هستند.
وی افزود: اشتراوس در طول زندگی خود بیش از ۵۰۰قطعه موسیقی رقص شامل پولکا، کوادریل و والس و چندین اپرت نوشت. توانایی او در انعکاس فرهنگ وین و تکامل بخشیدن به فرم والس میراثی ماندگار در موسیقی کلاسیک بر جای گذاشت. اشتراوس در وین به شخصیتی برجسته تبدیل شد و آثار او همچنان بخشی از کنسرتهای سال نو وین ازسوی ارکستر فیلارمونیک وین هستند. یوهان اشتراوس دوم در سوم ژوئن ۱۸۹۹ از دنیا رفت اما آثارش همچنان در سرتاسر جهان نواخته و گرامی داشته میشوند و او را بهعنوان یکی از آهنگسازان برجسته و تاثیرگذار موسیقی کلاسیک میشناسند.
«دریاچه قو» قطعه موسیقیایی با قدمت ۱۵۰سال
«دریاچه قو» ازجمله آثاری است که ممکن است کسی آن را به اسم نشناسد اما کافی است چند نت اولیه نواخته شود تا متوجه شوید که این قطعه چقدر به گوشتان آشناست و از این جهت احتمالا هرکس که اندکی علاقه به موسیقی داشته باشد حداقل یکبار این قطعه را شنیده است. «دریاچه قو» ساخته پیوتر ایلیچ چایکوفسکی، در سال ۱۸۷۶ نوشته و یکسال بعد برای اولینبار در مسکو به روی صحنه رفت. امروز این اثر از زیباترین نمایشهای عاشقانه به شمار میرود و آثار زیادی در سینما، ادبیات و موسیقی با اقتباس از این اثر ساخته شدهاند.
دریاچه قو در ابتدا در دو مرحله (act) و از روی داستانهای عامیانه روسی و آلمانی، مثل اردک سفید و... ساخته شد و داستان آن درباره یک شاهزاده است که نفرین یک جادوگری او را به قو تبدیل کرده است. این اثر نخستینبار در مکان تئاتر بولشوی در مسکو اجرا شد، اگرچه ضعف این اجرا باعث انتقادهای بسیاری شد. اجرای دریاچه قو نسخههای زیادی اجرا شده که معروفترین آنها اجرای ماریوس پتیا و لو ایوانوف در سال۱۸۹۵ است.
این اجرا در سالن تئاتر مارنیسکی در سنپترزبورگ روسیه اجرا شد و مبنای اجراهای بعدی قرار گرفت. اجرای سال ۱۸۹۵ درحالی برگزار شد که دو سال از مرگ چایکوفسکی میگذشت. با اینکه درباره این اجرا با او صحبت شده بود اما بهدلیل مرگش نظر او درباره این مشخص نیست. درهرحال، پس از مرگ او و با موافقت برادرش، ریکاردو دریگو، موزیسین ایتالیایی، قطعه دریارچه قو را بازبینی کرد. تفاوت عمدهای میان نسخه دریگو و قطعه اصلی چایکوفسکی وجود دارد و آنچه امروزه در صحنههای نمایش میبینیم درواقع نسخه تصحیحشده دریاچه قو از دریگو است.
دریاچه قو عمدتا در چهار پرده و چهار صحنه یا سه پرده و چهار صحنه اجرا میشود. مهمترین تفاوتی که بین اجراهای مختلف وجود دارد در پایان آن است که در برخی اجراها پایان تراژیک آن را به پایانی خوش تغییر میدهند. صحنه از اینجا آغاز میشود که شاهزاده سیگفرید در روز تولدش جشنی برپا میکند با دوستانش مشغول شادی میشود. مادر او که از سبک زندگی پسرش شاکی است، جشن تولد او را خراب میکند و بساط عیش سیگفرید و دوستانش را بر هم میزند و به پسرش گوشزد میکند که برای مراسم سلطنتی فردا، دختری را بهعنوان نامزد خود انتخاب کند.
شاهزاده، از این اجبار و از اینکه نمیتواند با عشق ازدواج کند، غمگین میشود. در این میان دوستان او سعی میکنند حال و هوایش را عوض کنند و او را برای شکار با خود به تعقیب یک دسته قو میبرند.
در پرده دوم، شاهزاده که حالا از دوستان خود جدا افتاده و به کنار دریاچه آمده، ناگهان یک دسته قو را میبیند که درحال فرود آمدناند. آنها را با کمان خود نشانه میگیرد اما ناگهان میبیند که یکی از قوها به دختری زیبا تبدیل میشود و خشکش میزند. دختر با دیدن زیگفرید وحشتزده میشود اما شاهزاده جوان قول میدهد به او آسیبی نرساند.
دختر زیبا که اودت نام دارد، برای شاهزاده توضیح میدهد که او و دوستانش بر اثر طلسم یک جادوگر روزها به قو تبدیل و شبها در کنار دریاچه دوباره انسان میشوند. این طلسم فقط زمانی باطل میشود که کسی که هرگز عاشق نشده، به دختر زیبا عشق بورزد. فضا از دختران قو پر شده است. شاهزاده که حالا عاشق اودت شده، کمان خود را میشکند اما خیلی زود شب فرامیرسد و دوباره، دختران زیبا به قو تبدیل میشوند.