آگاه: سالانه در کشور دو رویداد بزرگ برای کتاب و کتابخوانی داریم؛ نمایشگاه کتاب و هفته کتاب. در نمایشگاه کتاب تمرکز بر خرید کتاب است. آمارهایی نیز هرساله از میزان خرید کتاب منتشر میشود که در جای خود لازم است. اما آنچه با پیشنهاد شورای فرهنگ عمومی و با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی در هفته آخر آبانماه بهعنوان هفته کتاب در تقویم کشور ثبت شده بهدنبال ترویج کتابخوانی است، چراکه مهمتر از «خرید کتاب»، «کتابخوانی» است اما مهمتر از خرید کتاب و کتابخوانی، «چه کتابی خواندن» است.
مهمتر از اینکه چقدر کتاب خوانده میشود، این است که چه کتابهایی خوانده میشوند. بسیاری از افراد به اقتضای رشته تحصیلی خود کتاب میخوانند. کتابهای کودک نیز طبق آمارها جزو پرفروشترین کتابها هستند و میدانیم که کتابهای روانشناسی زرد، یا خودیار و توسعه فردی نیز بسیار مورد استقبال هستند؛ کتابهایی از جنس «قورباغهات را قورت بده»!
هدف از این نوشتار نقد این دست کتابها نیست و حتی شاید بتوان گفت خواندهشدن همان کتابها نیز از کتاب نخواندن بهتر است. مسئله این است که فعالان عرصه ترویج کتاب و کتابخوانی باید سلایق مخاطبان را بهسمت خواندن کتابهای خوب سوق دهند.
کتابخوانهای حرفهای، متخصصان و پژوهشگران، هدفمند مطالعه میکنند. آنها میدانند چرا یک کتاب را میخوانند و چرا باید آن را بخوانند. اما عامه مردم در میان این همه حجم معرفی و پیشنهاد کتاب بیشتر گیج میشوند و تنها مانند همان صفحات اینستاگرام این پیشنهادات را ورق میزنند و شاید لحظاتی روی یکی از این پیشنهادات مکثی کنند ولی باز شروع میکنند به ورق زدن دوباره.
بسیاری از افرادی که کتاب نمیخوانند به این دلیل است که نمیدانند چه کتابهایی باید بخوانند. به این دست از مخاطبین (افرادی که صرفا کتابهای درسی و کتابهای خودیار میخوانند و افرادی که دوست دارند بخوانند ولی نمیدانند چه بخوانند) باید کتاب پیشنهاد داد. معرفی و پیشنهاد کتاب البته کاری است که همهروزه رسانهها انجام میدهند. رسانههای رسمی و امروز بسیاری از رسانههای غیررسمی و میکرورسانهها کتابهایی را روی پیشخوان میگذارند و آنها را به مخاطب معرفی میکنند و پیشنهاد میدهند اما چیزی که کمتر گفته میشود یا اساسا گفته نمیشود این است که چرا باید این کتاب را خواند؛ این کتاب با شما چه میکند و شما بعد از خواندن این کتاب چه تغییری با از قبل خواندن آن کتاب کردهاید. یکی از دلایلی که کتابهای خودیار پرفروشاند همین است که تکلیف مخاطب با آنها روشن است و مخاطب میداند که چرا آن را برای خریدن و خواندن انتخاب کرده است. مخاطب میداند که قورباغهات را قورت بده قرار است به او مدیریت برنامهریزی یاد بدهد اما نمیداند که مثلا خواندن تذکرهالاولیا چه فایدهای برای او دارد یا شاید نداند که خواندن رمانهای نویسندگان بزرگ فقط برای سرگرمی نیست و دنیای او را بزرگتر میکند و امکان زیستنی چندباره به او میدهد. فعالان عرصه کتاب و کتابخوانی باید به این مسئله بیندیشند.
خواندن یا چرا این کتاب را خواندن؟ مسأله این است
محمدالیاس قنبری ـ دبیر گروه فرهنگی
۲۲ آبان ۱۴۰۳ - ۲۳:۰۱
کتاب درواقع مهمترین محصول فرهنگی و به معنایی محصول فرهنگی مادر است. همه ما به نحوی مصرفکننده آثار و محصولات فرهنگی هستیم. سریال میبینیم، پادکست گوش میدهیم، سینما میرویم و این روزها اکسپلور اینستاگرام ورق میزنیم! اما جامعهای که در سبد فرهنگیاش کتاب، جایگاه ویژهای دارد فرهیختهتر است.