آگاه: حالا اگرچه این کتابها هنوز در مدارس هستند اما نه مجالی برای پرداختن به آنها هست و نه سازوکاری وجود دارد. معاونان پرورشی هنوز در مدارس هستند اما اینکه به کتابها بپردازند و دانشآموزان را به آن علاقهمند کنند، امری سلیقهای و غیرضروری شده است. یعنی اگر نیروی انسانی برای آن باشد، اگر کتابی در کار باشد و درنهایت اگر در زمره امور موردعلاقه مدیران مدارس باشد به آن پرداخته خواهد شد، اگرنه، هیچ! از آن گذشته، پست کتابدار در مدارس، هرگز آنطور که باید و شاید جایگاهی نداشته است، یعنی در اثر همان مسائل کمبود نیروی انسانی، منابع مالی و غیره، بهطور معمول دیگرانی که معلم یا غیر از آناند به جای کتابدار مینشینند و از این روست که تاثیری از آن دست که باید، برجای نگذاشته است؛ نه والدین اثرش را دیدهاند که متقاضی آن باشند و نه دانشآموزان آنطور که باید با آن ارتباط برقرار کردهاند.
حالا صحبتهای بسیاری درباره بازگشت کتابداران و زنگ مطالعه به مدارس شده است که در این گزارش به ابعاد آن پرداختهایم. برای تکمیل و بررسی همه ابعاد این موضوع تلاش کردیم با حجتالاسلام محمدحسین پورثانی، معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزشوپرورش گفتوگو کنیم که میسر نشد.
پیش از این، در سال۱۳۸۹ و در دورهای که حمیدرضا حاجیبابایی در دولت دهم در راس وزارت آموزشوپرورش بود، سمت کتابدار از مدارس حذف شد. اگرچه، این سمت آنطور که مصوب شده بود در همه مدارس متصدی متخصصی نداشت و بیشتر بر گردن معلمان دیگر یا دانشآموزان میافتاد اما بههرترتیب رسمیت و الزامی برای پرداختن به آن وجود داشت. آنطور که مرسوم بود، کتابخانههای مدارس بهطور معمول به دست افرادی که رشتهشان غیرمرتبط با کتابداری است یا کارمندانی غیرمتخصص، اداره میشد و نحوه کار هم بیشتر شبیه انبارداری بود که فرد مسئول صبح به مدرسه میرفته و کلید این انباری (کتابخانه مدرسه) را به او میداده و بعد از پایان شیفت از او تحویل میگرفتهاند. بااینحال آنچه روشن است اینکه، اگر میخواهیم بچهها را از کودکی به مطالعه عادت دهیم، لازم است کتابخانههای مهدکودکها و مدارس را تقویت کنیم و این مهم، جز با استفاده از نیروهای متخصص کتابدار امکانپذیر نیست.
کتابخوانی در مدارس، چرا؟
اگر دانشآموزان کلاسهای کتابخوانی داشته باشند و معلم کتابخوانی و کتابداری هم احاطه کامل به این امر داشته باشند، نتایج خوبی دربرخواهد داشت اما کتابهای غیردرسی وارد اغلب مدارس دولتی و برخی مدارس غیرانتفاعی نمیشود و بنابراین دانشآموزان این مدارس با کتابخوانی مأنوس نیستند. اغلب، معلمان هم آشنایی و علاقهای به کتاب و کتابخوانی ندارند و کمتر پیش میآید معلمی بهطور عمیق درگیر و عاشق این کار باشد و دانشآموزان را به کتابخوانی تشویق کند.
در برخی کشورها از کتابداران حرفهای استفاده میشود و معرفی و نقد کتاب بخشی از برنامههای درسیمدارس است. در این کشورها برای کتابداران انجمنهایی وجود دارد که در آنجا کتابهای خوب برای ارائه در مدارس به آنها معرفی میشود و آنها این کتابها را به بچهها معرفی میکنند و با حضور پدیدآورندگان آثار در مدارس، جلسات نقد و بررسی برگزار میکنند. همچنین براساس این کتابها، برنامههایی با استفاده از وسایل مختلف بازی، نمایش و موسیقی برای تقویت خلاقیت، اعتمادبهنفس و انجام کارگروهی اجرا میشود تا استعدادهای بچهها شناسایی شود.
نیاز است آموزشوپرورش برای کلاسهای کتابخوانی بچهها برنامهریزی کند و از مربیان و کتابداران باتجربه استفاده کند. گاهی برای تجهیز کتابخانههای مدارس، افرادی از مدارس برای انتخاب کتاب فرستاده میشدند که هیچ شناختی درباره کتابها و علایق و روحیات بچهها ندارند. گاه حتی اطلاعی از فهرست کتابهای موجود در کتابخانه مدرسه خودشان هم ندارند و موجب میشود کتابهای تکراری دوباره روانه مدارس شوند. لازم است آموزشوپرورش درهای مدارس را به روی کتابهای خوب و پدیدآورندگان آثار باز کند و اجازه دهد با حضور نویسندگان آثار جلسات معرفی و نقد و بررسی کتاب برای دانشآموزان در مدارس برگزار شود اما این اتفاق نیفتاده است.
ممکن است قابل بازگشت نباشد؟
مهدی رمضانی، دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور در روزهای گذشته درباره بازگشت سمت کتابداری به مدارس و زنگ مطالعه گفت: نظام مسائل فرهنگی را باید از مدارس حل کنیم، ممکن است پست کتابدار به مدارس قابل بازگشت نباشد اما میتوان به معلمان، ضمن خدمت آموزش داد و حتما میتوان مشکلات کتابخوانی در دانش آموزان را حل کرد. درحالحاضر پرفروشترین و پرامانتترین رده کتاب و کتابخوانی، کودک و نوجوان است؛ بنابراین باید مسئله کتاب و کتابخوانی را حل کنیم. مردم نسبتبه کتاب هیچ مقاومتی ندارند. دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور در ادامه گفته است: درباره زنگ مطالعه در مدارس، نهاد کتابخانهها فعالیتهای پژوهشی داشته است، کارگروهها در حوزه کارشناسی در وزارت آموزشوپرورش نیز در جلسات شرکت داشتند اما بههرترتیب این روند درحالحاضر کُند شده و این سوال ما هم هست که چرا آموزش و پرورش پایکار نیست؟
آموزشوپرورش و سه گام مهم
از طرفی نیز، نقش اصلی در این امر را وزارت آموزشوپرورش ایفا میکند و بههرحال این وزارتخانه است که تصمیمگیرنده و مجری اصلی توسعه کتابخوانی در مدارس است. در همین مورد، علیرضا کاظمی، وزیر آموزشوپرورش در روزهای گذشته درباره توسعه امر کتابخوانی از طریق سه ماموریت آموزشوپرورش گفته است: آموزشوپرورش میداندار اصلی کتاب و کتابخوانی است و محور همه فعالیتها در آن کتاب است. مرکز ثقل و توسعه کشور و مسیر دستیابی به قدرت، ثروت و توسعه کتاب است. او با اذعان به اینکه با نقطه مطلوب در حوزه کتابخانه بسیار فاصله داریم، میگوید: ۶۵۰هزار کلاس درس و نزدیک ۱۱۸هزار مدرسه داریم. زمانی میتوانیم ادعا کنیم که در زمینه کتاب به موفقیتی دست یافتهایم که حداقل ۱۰۰هزار کتابخانه مدرسهای بهروز داشته باشیم که متناسب با سن مقطع و نیازهای دانشآموزان باشد. توسعه امر کتابخوانی نیازمند توجه گستردهای است؛ بااینحال باید از همین قدم کوتاه هم استقبال کرد و تلاش کنیم این قدمها را گسترش دهیم.
آموزشوپرورش قادر به تامین نیست!
وزیر آموزشوپرورش درباره سه محور در زمینه کتاب و کتابخوانی، گفت: قدم و ماموریت اول ما توسعه کتاب و کتابخوانی در مدارس است. میتوانیم به دانشآموزان بگوییم که هریک پنج کتاب درسی به مدرسه بیاورند یا خانوادهها به مدارس کتاب اهدا کنند. درواقع آموزشوپرورش قادر به تامین کتاب و کتابخانه ۶۵۰هزار کلاس درس نیست.
وزیر آموزشوپرورش درباره گام دوم وظایف توسعهای این وزارتخانه اضافه میکند: ماموریت دوم ما این است که مهارتهای کتابخوانی و مطالعه را در میان معلمان و دانشآموزان گسترش دهیم. حتما باید یک دوره مهارتآموزی کتابخوانی و مطالعه را برای همه معلمان برگزار کنیم. تنها، کتاب در قفسه کتابخانه گذاشتن، انگیزه و علاقه به کتابخوانی را در میان کودکان و نوجوانان ایجاد نمیکند.
کاظمی ماموریت سوم آموزشوپرورش در امر کتاب را توسعه و آموزش مهارتهای نویسندگی دانست و گفت: از وظایف آموزشوپرورش، رشد مهارتهای گوناگون است که نویسندگی یکی از مهمترین استعدادها و مهارتهاست؛ زیرا نوشتن و خلق اثر به توسعه تمدن و پیشرفت کشور منجر میشود.
حجتالاسلام پورثانی، معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزشوپرورش هم با اشاره به اینکه ۶پویش کتابخوانی درحالحاضر در سراسر کشور درحال برگزاری است، میگوید: مهمترین کتابهایی که در این پویشها ارائه میشود، کتابهایی است که ازسوی رهبر انقلاب مورد تقریظ و توجه قرار گرفتهاند. او همچنین از سامانه پویش کتاب یاد کرده و میگوید: دانشآموزان وارد پویش کتاب من شوند و اعلام کنند چه کتابهایی را خواندهاند. حجتالاسلام پورثانی اضافه کرد: تلاش میکنیم برای هر کتاب درسی، یک کتاب غیردرسی را معرفی کنیم و در پویش قرار دهیم.
«زنگ خواندن» در سند خواندن
یکی از اتفاقات قابلتوجه و مهمی که در سال جاری و در راستای توسعه امر کتاب و کتابخوانی اتفاق افتاد، ابلاغ سند ملی خواندن ازسوی رییسجمهوری شهید، سید ابراهیم رئیسی بود که با هدف همگرایی دستگاههای مختلف برای ترویج و توسعه فرهنگ کتاب و کتابخوانی تدوین و برنامهریزی شد.
دستورالعملهای خواندن و توسعه کتابخوانی در کشور ما اولین مرتبه نیست که برنامهریزی و ابلاغ میشود، پیش از این نیز دو سند بالادستی دیگر در حوزه کتابخانه عمومی و ترویج کتاب و کتابخوانی داشتیم؛ یکی «سند نهضت مطالعه مفید» که مصوب سال۱۳۸۹ شورای عالی انقلاب فرهنگی در دولت دهم است. سند دیگری هم به نام «سند ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی» در سال۱۳۹۶ در اواخر دولت دوازدهم در شورای فرهنگ عمومی به تصویب رسید. شورای عالی انقلاب فرهنگی در آغاز کار دولت سیزدهم نهاد کتابخانههای عمومی کشور ابلاغ کرد که اسناد موجود را اجرا و گزارش آن را ارائه کنیم.
مهدی رمضانی، دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور درباره طرح و تدوین این سند میگوید: «به وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی نامهای نوشتم با این مضمون که برخی موارد و نکات در این اسناد در حوزه اجرا تغییر پیدا کرده است. خودمانیاش این بود که گفتیم مسئله عوض شده است. او گفت شما پیشنهادتان را ارائه بدهید. در نتیجه، یک سند جدید در معاونت برنامهریزی نهاد تدوین و برای تصویب ارائه شد که به نظر ما بهطور کامل کاربردی است و به مقام اجرا توجه دارد.»در این سند برای ۲۱دستگاه وظایف مشخصی تعریف شده است. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، نهاد کتابخانههای عمومی کشور، وزارت آموزشوپرورش، وزارت علوم، سازمان صداوسیما، سازمان اسناد و کتابخانه ملی، سازمان تبلیغات، ستاد کانونهای فرهنگی مساجد، معاونت علمی ریاستجمهوری، وزارت ورزش و جوانان، ستاد کل نیروهای مسلح، مرکز مدیریت حوزه علمیه، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، جهاد دانشگاهی، مجمع ناشران انقلاب اسامی، وزارت کشور، شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، وزارت بهداشت، وزارت راه و شهرسازی، وزارت ارتباطات، معاونت ریاستجمهوری در امور زنان و خانواده و سازمان بهزیستی کشور، دستگاههای مجری سند هستند.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، رییس کارگروه و دبیرکل نهاد هم جانشین اوست. دبیرخانه دایمی کارگروه هم در نهاد کتابخانههای عمومی مستقر است که وظیفه نظارت بر اجرای سند را برعهده دارد. به پیشنهاد رییس کارگروه و تصویب کارگروه، یک نفر از اعضای هیاتعلمی رشته علم اطلاعات و دانششناسی و دو نفر از فعالان آگاه در حوزه نشر و ترویج خواندن هم بهعنوان عضو کارگروه حضور خواهند داشت. در سند برای آن ۲۱دستگاه، در ماده ۸ تا ۱۲، وظایفی در پنج محور «تولید»، «عمومیسازی»، «دسترسی»، «آموزش» و «مشاوره و پژوهش» معین شده است.
در بند هشت از ماده۹ این سند با عنوان عمومیسازی در توضیح وظایف دستگاههای مختلف برای تحقق اهداف آمده است که «وزارت آموزشوپرورش مکلف به نهادینهسازی ترویج خواندن در مدارس از طریق تقویت کتابخانههای آموزشگاهی و گنجاندن دورههای مهارتی مشاوره کتابدار در آموزش ضمن خدمت معلمان است.»
ماده۱۱ این سند نیز که «آموزش و مشاوره» نام دارد در بند دوم و سوم آورده است: «وزارت آموزشوپرورش، ضمن الزام به گنجاندن زنگ خواندن در برنامه درسی دانشآموزان مقطع تحصیلی ابتدایی به منظور ارائه آموزش مهارتهای خواندن، مکلف است در مسیر برنامههای آموزشی خود تدبیری اتخاذ کند که دانشآموزان همه مقاطع در طول دوران تحصیلات رسمی خود، به مواد خواندنی غیردرسی مراجعه کنند. وزارت آموزشوپرورش مکلف است سالانه و براساس برنامه مدون، به پایش دانشآموزان مدارس در همه مقاطع تحصیلی برای شناسایی انواع اختلالات خواندن بپردازد و برای بهبود وضعیت دانشآموزان مبتلا به اختلال خواندن، اقدام لازم را به عمل آورد.
الزام تحصیلی، خوب یا بد؟
سیامک محبوب، مدیرکل پردازش و سازماندهی سازمان اسناد و کتابخانه ملی در تحلیل و نقد این سند و پرداختن آن به زنگ مطالعه در گفت وگویی میگوید: زنگ خواندن و زنگ مطالعه از قبل هم مطرح بوده، از دهه۴۰ مطرح بوده است. من یکی از صورتجلسههای شورای کتاب کودک را میخواندم به گمانم سال۱۳۴۲ هم یک پیشنهادهایی شده بود که بیایید ما زنگ خواندن بگذاریم. شما توی این پیشنهادهایی که شده، مثلا آموزشوپرورش که وظیفهاش آموزش خواندن، نوشتن و حساب کردن در مقطع ابتدایی است دیگر، میخواهید یک زنگ خواندن بگذارید که چهکار کند؟ بشود چیزی مثل زنگ انشا که نتیجه آن مشخص است. بههرحال، الزام درسی است. ما زنگ اول املا داریم، زنگ دوم انشا داریم و زنگ سوم خواندن. همه بنشینند و بخوانند. این شکل از آموزش دیگر برای ما غریبه نیست؛ همگی میدانیم که چقدر میتواند زیانبار باشد. بچههایی هستند که علاقه دارند به کتاب خواندن ولی همین که در محیط اجبار قرار میگیرند بهزودی از آن متنفر هم میشوند. دقت کنید، من اینجا فقط گزینههای مضر را میگویم.
چند نکته پایانی
اول آنکه، زنگ مطالعه یا خواندن و ترویج کتابخوانی در مدارس، با نگاه بر سابقه آن در سه دهه گذشته تاکنون و شیوه اجرای آن، بیشتر به لقلقهای میماند که هر چند مدت یک بار مطرح شده، به آن توجه و سپس نیز فراموش میشود. از سوی دیگر، موضوع کتابداران مدارس، حتی زمانی که ابلاغ شده و اجرا میشد نیز نواقص زیادی داشت و کارکرد آن با چیزی که باید، فاصله بسیاری داشت؛ برای همین، حذف آن، بههردلیل تبعات ویژهای دربرنداشت و حالا سالهاست که حتی فراموش شده است.
دوم، اصلیترین و مهمترین دستورکار در این زمینه را اگر سند ملی خواندن در نظر بگیریم، اگرچه میتواند کارکردهایی داشته باشد اما درنهایت بیشتر در حد «آرزونامهای» است که در حالت ایدهآل محقق میشود، چرا؟ برای آنکه دستورالعمل و ضمانت اجرایی برای آن تعیین نشده است. برنامه زماندار و زمانمندی برای اجرای آن وجود ندارد و بنابراین، شفافیت در دستیابی به اهداف آن، اعتباری ندارد. یعنی دستگاههای درگیر که ۲۱دستگاه و نهاد فرهنگی مهم در کشور هستند، نه سازوکار دقیقی برای پیشبرد سند دارند و نه منابع آن تعیین تکلیف شده است.
سوم، زیربنا و اساس تدوین و بعد از آن اجرای هر سند و دستورالعملی، دیتای اساسی و بزرگی است که از تمامی مخاطبان درگیر در آن جمعآوری شده، رفتارشناسی شده و دستکم بهطور تقریبی میتوان آینده رفتاری آن را پیشبینی کرد. در باب این سند، گفته شده است که پژوهشهای بسیاری انجام شده و مبنای آن تحقیقی است اما اگر اینطور است، چرا سند هیچ جزئیاتی ندارد و تمامی بندهای آن فارغ از هر داده مهمی است؟ چرا بهطور دقیق ذکر نشده است که بهعنوانمثال، سه دهک پایین جامعه که در سند از آن صحبت شده است، چه تعدادی دارند و بیشتر در کدام مناطق کشورند و این مناطق نیازمند چه میزانی از منابع و... است تا حد خوبی از اهداف سند محقق شود؟
در پایان، این حجم از بلاتکلیفی و متناقضگویی در نهادهای مسئول و نیز از زبان مسئولان امر، در جای خود قابلتوجه است. توجه کنید که سند خواندن هماکنون در دستور اجرا قرار دارد، یعنی دولت فعلی آن را تایید و مبنای کار قرار داده است، با اینحال، وزارت آموزشوپرورش و نیز دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور بهوضوح اعلام کردهاند که منابع کافی برای تحقق آن را ندارند و هیچ معلوم نیست که روزی زنگ مطالعه و کتابداران به مدارس بیایند یا نه.
سوال اینجاست که چرا در برنامهریزی و طرح این سند به توان اجرایی و تامین نهادهای درگیر توجهی نشده است، مگر نباید سندی که ازسوی رییس قوه مجریه کشور به دستگاههای دولتی بزرگ ابلاغ میشود، دقیقترین و اجراییترین دادهها را سنجیده باشد؟
بهتر است که با خودمان روراست باشیم، به نظر نمیآید حتی در بدبینانهترین حالت ممکن، جریان اجرای آموزش مهارتهای کتابخوانی و کتابداری ضمن خدمت به معلمان هم به اجرا برسد، چرا؟ برای آنکه همین حالا بهطور میانگین از روایتهای مختلف، حدود ۲۰هزار نفر کمبود معلم در کشور داریم.