آگاه: تصور ذهنیام، به سابقه دوران دانشآموزیام برمیگشت. آن زمانی که وقتی ساعت ۳ بعدازظهر زنگ آخر زده میشده، خانه نمیرفتیم. گعده کتابخوانیمان را در جمع هفت، هشت نفره تشکیل داده بودیم و مینشستیم به کتابخوانی. با فهرستی که درست کرده بودیم. پولتوجیبیهای روزانه را یا باید خرج خرید از بوفه مدرسه میکردیم یا کتاب میخریدیم. گشتیم به دنبال راهحل. رفتیم پیش مدیر مدرسه. طرح موضوع کردیم و پیشنهاد دادیم که مدرسه یک بودجه و سرانه برای ما تعریف کند که برویم کتاب بخریم. با این شرط که اول خودمان کتابها را بخوانیم و بعد بدهیم به کتابخانه دبیرستان. و چقدر لذتبخش بود وقتی لیست کتاب در دست، میرفتیم راسته انقلاب و کتاب میخریدیم و همان شب شروع به خواندنش میکردیم. هرروز سه، چهار ساعت بعد از زنگ آخر در دبیرستان میماندیم و کتاب میخواندیم بعد هم توپ پلاستیکی دولایه و بساط گلکوچیک در حیاط مدرسه راه میانداختیم.
اما وقتی از بچههای دانشآموز راجع به کتاب و کتابخوانی و آخرین کتابی که خواندهاند، پرسیدم، متوجه شدم تقریبا خواندن کتاب نقشی در زندگی بچهها ندارد. جالب آن بود که میگفتند اصلا وقت نمیکنند که کتاب بخوانند. وقتی میپرسیدم: مگر شما چه نقش و وظایفی در زندگی دارید که وقت نمیکنید کتاب بخوانید؟ مستقیم و غیرمستقیم به وقتی که گوشی و شبکههای مجازی از آنها میگیرد، اشاره میکردند.
در فرم فعلی نظام آموزشی کشور، ترغیب و تشویق به کتابخوانی و آماده کردن اذهان بچههای دانشآموز برای داشتن سیر مطالعاتی، تقریبا هیچجایی ندارد. دانشآموزان در مدرسه توصیه به کتاب نمیشوند، مگر درسی و کمکدرسی.
کتاب شهید حسن طهرانیمقدم در مسیر تجهیز موشکی ایران را به بچهها معرفی کردم. چشمهایشان برق زد. چند صفحه اول کتاب را که خواندیم شیفته شدند برای خواندنش. نام کتاب را پرسیدند و محل تهیه آن را. ای کاش مسئولان آموزشوپرورش کتاب زندگی و تلاش شهید طهرانیمقدم را به عنوان کتاب درسی در مدارس معرفی میکردند.
این جمله از رهبر، دایم در ذهنم میچرخد که: «اهتمام به کتاب در واقع قوامش به اهتمام به کتابخوانی است. در جامعه باید سنت کتابخوانی رواج پیدا کند... به گمان من، یکی از بدترین و پرخسارتترین تنبلیها، تنبلی در خواندن کتاب است. هرچه هم انسان به این تنبلی میدان بدهد، بیشتر میشود. کتابخوانی باید در جامعه ترویج شود؛ و این کار برعهده همه دستگاههایی است که در این زمینه مسئولاند... یکی از کارهای بزرگ و مهم در سطح جامعه این است که تبلیغات کتابخوانی همهگیر شود... محصولی با عظمت کتاب، با ارزش کتاب، درخور این است که تبلیغ بشود؛ تشویق بشوند کسانی که میتوانند کتاب را بخوانند؛ این را ما باید بهصورت عادت دربیاوریم.»
۲۶ آبان ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۲
کد خبر: ۸٬۴۳۵
چند روز پیش به مناسبت هفته کتاب به مدرسهای دعوت شدم تا برای بچههای دانشآموز پایه هفتم تا نهم راجع به کتاب و کتابخوانی صحبت کنم. تصمیم گرفتم ابتدا از داشتن رویا برای بچهها بگویم و لزوم داشتن قهرمان در قصه زندگی، بعد از آن بچهها را به سمت کتاب و کتابخوانی بهعنوان ابزار رسیدن به رویا و انتخاب قهرمان در زندگی توصیه کنم.
نظر شما