۲۰ مهر ۱۴۰۴ - ۲۲:۴۲
کد خبر: ۱۶٬۹۳۲

حماس زنده است شکست اسرائیل آشکار

حجت‌الاسلام سیدمحمدجواد جلالی _ آگاه مسائل سیاسی

پس از هفتم اکتبر، آنچه بیش از همه در سخنرانی‌ها و توجیه‌ها برای نسل‌کشی و کودک‌کشی تکرار و برجسته شد، دو خواسته‌ معمایی بود: نابودی حماس و آزادی اسرا؛ توامان. نابودی به معنای حذف کاملِ حاکمیت نام «حماس»، نبودنِ طرف مذاکره‌ای به نام حماس و محو هر صدای مبارزاتی است که پشت این نام پنهان است. اما واقعیت‌ها خلاف این تصویر را نشان دادند: آزادی اسرا و زنده‌بودن حماس، دلایل محکمی است بر شکست جبهه استکبار ضد مقاومت. 

آگاه: در ادامه، برخی از این دلایل را مرور می‌کنیم.
۱. حیات در مشروعیت: حماس با حضور در میز مذاکرات آتش‌بس، بار دیگر ثابت کرد که یک بازیکن اصلی و غیرقابل ‌حذف در فلسطین و جهان عرب است. این حضور، نمادی از قدرت سیاسی و مشروعیت اجتماعی است که- به رغم همه فشارها و ادعاها- رسمیت‌بخشی نوید می‌دهد؛ رسمیتی که خود دستاوردی راهبردی است.
۲. حیات روانی، تبلیغاتی و در نهایت اجتماعی: ماه‌ها بمباران و عملیات زمینی نتوانست فکری را که مقاومت نام دارد، نابود کند یا تلاش رهبرانش را در بیدارسازی شهروندان جهان محاصره کند. پژواک مقاومت در افکار عمومی جهان عرب، جهان اسلام و گوشه‌هایی از غرب، پیام واحدی می‌فرستد: شکست اسرائیل در هدف خود. هر خانه‌ای که هنوز مقاومت می‌کند، هر رهبر آزادی‌خواهی که هنوز حاضر است، شاهد ناتوانی دشمن است؛ گذر مقاومت از مرز جغرافیا به قلب وجدان‌ها، نشانه حیات پویاست.
۳. حیات سیاسی داخلی فلسطین: تشکیلات خودگردان فلسطین امروز ضعیف‌تر از همیشه دیده می‌شود و حماس، با اتکا به تجربه تاریخی، مقاومت و اقتدار میدانی، جایگاه رهبری واقعی را میان مردم فلسطین تثبیت کرده است. در مقایسه با تشکیلاتی که سال‌ها در فرآیندهای ناکام سیاسی و اقتصادی گرفتار مانده، حماس اکنون پرچمدار نمایندگی مردمی شده است.
۴. حیات نظامی: اگرچه حماس خسارات سنگینی دیده است، اما هنوز شبکه فرماندهی پابرجاست؛ واحدهای مقاومت شهری فعالند؛ تونل‌ها و مسیرهای لجستیکی تا حدی حفظ شده‌اند و توان موشکی- هرچند محدود- هنوز وجود دارد. این ساختارها امکان پاسخگویی و بازسازی عملیاتی را فراهم می‌آورند. وقتی دشمن برای تحقق اهداف استراتژیک خود ناچار به پذیرش آتش‌بس می‌شود، اعترافی تلخ به ناکامی است.
۵. حیات ارزشمند آزادشدگان:  فهرست آزادشدگان شامل افرادی است که نه تنها از منظر انسانی قابل‌تامل‌اند، بلکه از منظر راهبردی نیز اهمیت دارند: رهبران، فعالان کلیدی و حاملان تجربه میدانی. بازگشت این افراد یعنی بازسازی سرمایه انسانی، انتقال تجربه به بدنه عملیاتی و تقویت توان اجتماعی و سیاسی حماس. آزادیِ این افراد، علاوه بر بار عاطفی و رسانه‌ای، توانِ سازماندهی و عمل را بازمی‌گرداند.
۶. حیات تازه- جذب نیروهای جدید: برخی گزارش‌ها از جذب قابل‌توجه نیروی انسانی- در بازه حدود ۱۰ تا ۱۵ هزار نفر- حکایت دارند. این جریان نیرویی، همان «باطلِ سحر» ادعاهای عدم‌مقبولیت و بی‌پروایی حماس است؛ نیروهایی که می‌توانند آموزش ببینند، تجربه‌اندوزی کنند و ظرفیت عملیاتی آینده گروه را تضمین کنند.
۷. حیات حاکمیتی در میدان: نکته کلیدی و شاید تلخ‌ترین اعتراف برای دشمن این است که حیاتِ حاکمیت حماس همچنان در مناطقی مستقر است که اسرائیل وعده «پاکسازی کامل» آنها را داده بود. از شمال تا مرکز و بخشی از جنوب غزه واحدهای نظم عمومی، سازوکارهای توزیع و خدمات عمومی و شبکه‌های تصمیم‌گیری محلی ادامه کار داده‌اند. این استقرارِ حاکمیتی به معنای حفظِ قدرت میدانی و امکان ادامه فعالیت‌های سیاسی و نظامی است؛ اعترافی صریح به شکست پروژه حذف.
در پایان باید توجه داشت که حماس خشم فروخورده مردمی است که در تحقیر می‌مردند و قربانیانی بودند که بی‌صدا خاموش می‌شدند. حتی با تضعیف حماس نباید تصور کرد که محور مقاومت یا اندیشه آن نابود شده است؛ فریادها هنوز در سینه‌ها آماده فورانند. مسئله فقط سازمان و ساختار نیست؛ مسئله اراده جمعی است که همانند خون در رگ‌ها می‌تپد. وقتی امروز حماس به‌عنوان دشمنی زنده و فعال باقی مانده است، یعنی هدف نظامی و سیاسی اسرائیل محقق نشده است. رهبران آزادشده، نیروهای تازه‌نفس، استقرار میدانی و مشروعیت اجتماعی؛ همه حکایت از آن دارند که حماس نه تنها بازنده نیست، بلکه موقعیت خود را تقویت کرده است. این حقیقت ساده اما پرطنین، کافی است تا شکست اسرائیل در هدف اصلی جنگ آشکار شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.