آگاه: صالحی در بخشی از نامه خطاب به تابش نوشته بود: اطلاع دادید که کمیته انتخاب وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در فهرست نامزدهای آن وزارتخانه، نام اینجانب را نیز قرار داده است. ضمن سپاس ویژه از حسن نظر اعضای محترم کمیته، و نیز احزاب و صنوف و انجمنها و تشکلهایی که با معرفی اینجانب حسن اعتماد خویش را ابراز داشتهاند، مستدعی است، اعضای فرهیخته آن کمیته معذوریت قطعی اینجانب را پذیرا باشند. وی یکی از دلایل معذوریت قبول این مسئولیت را مدیریت روزنامه اطلاعات که از دوسال پیش، پس از درگذشت سید محمود دعایی برعهده او گذاشته شد، دانست؛ باوجوداین، صالحی برای بار دوم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی شد.
من همان یک سیدعباس صالحی هستم، بودم و خواهم بود
سیدعباس صالحی شریعتی متولد ۱۳۴۲ در مشهد و دارای تحصیلات دکترای فلسفه است. صالحی در دولت یازدهم مسئولیت معاونت فرهنگی وزارت ارشاد را به عهده داشت و در دولت بعدی یعنی دولت دوازدهم هم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بود؛ در دولت سیزدهم هم پس از درگذشت سید محمود دعایی، مدیرمسئول روزنامه اطلاعات شد و ریاست دانشگاه مذاهب اسلامی را نیز عهدهدار بود.
با نگاهی به سوابق صالحی و این نکته که وی در سه دولت اخیر که هرکدام مواضع متفاوت داشتند، حضور داشته، متوجه میشویم که اهل گفتوگو و بیحاشیه بودن از ویژگیهای بارز وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی فعلی است. صالحی در مدتزمان چند ماههای که دوباره سکاندار وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی شده، بارها روی این موضوع تاکید کرده که همان سیدعباس صالحی قبل است، منتها انتخاب و انتصابات او در این دوره از وزارتش باعث شد که سیدعباس صالحی هم جزو افراد پرحاشیه شود. او در ضیافت شامی که با اهالی فرهنگ، نشر و قلم داشت، گفت: من همان یک سیدعباس صالحی هستم، بودم و خواهم بود. مسئولیتهایم افزایش پیدا کرده اما امیدوارم خداوند یاری کند که شرمنده خدا و خلق او نشوم. شما کمک کنید و بهعنوان کسانی که بازوان کار هستید همیاری کنید تا گامی را به پیش برداریم.
معاونتهای پرحاشیه
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دارای ۶معاونت اصلی معاونت امور فرهنگی، معاونت امور هنری، معاونت امور رسانهای و تبلیغات، معاونت توسعه مدیریت و منابع، معاونت حقوقی، امور مجلس و استانها و معاونت قرآن و عترت است.
از میان این ۶معاونت، معاونت امور فرهنگی و معاونت امور هنری همیشه بیش از بقیه مورد حساسیت بوده و در دوره فعلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم دقیقا انتصاب این دو معاونت بیش از بقیه معاونتها چالشبرانگیز شد. درحالحاضر محسن جوادی، سرپرست معاونت امور فرهنگی، نادره رضایی معاون امور هنری، محمدرضا نوروزپور معاون امور رسانهای و تبلیغات، حسین انتظامی معاون توسعه مدیریت و منابع، مهدی محمدی معاون حقوقی، امور مجلس و استانها و حجتالاسلاموالمسلمین حمیدرضا ارباب سلیمانی معاون قرآن و عترت هستند. این در حالی است که پیش از محسن جوادی، عبدالحسین کلانتری معاون امور فرهنگی بود و چند روز پیش، بعد از ۴۴روز فعالیت از مسئولیت خود استعفا داد و این استعفا آنقدر سوالبرانگیز شد که وی در گفتوگویی جداگانه از رسانهها درخواست کرد که به حواشی و شایعات دامن نزنند.
استعفا به نشانه اعتراض
کلانتری در گفتوگویی که با ایسنا انجام داد، اعلام کرد: استعفای بنده از معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ، تصمیمی شخصی، سخت و به دور از حاشیه بوده است؛ به همین دلیل از دوستان خواهش میکنم که تصمیم شخصی و مسائل شخصی بنده برای استعفا را به موضوعات حاشیهای ارتباط ندهند. این تصمیم برای بنده سخت بود و واقعا بهسختی توانستم وزیر عزیز و نجیب را راضی به همراهی با این تصمیم کنم و ایشان علیرغم میل باطنی خودشان و به اصرار بنده، این استعفا را پذیرفتند. این توضیحات و استعفا درحالی رسانهای شد که پیش از این، حرف و حدیثهایی درباره اینکه کلانتری از انتصابات زیرمجموعه معاونت فرهنگی ناراضی بوده به گوش میرسید.
همزمان با استعفای کلانتری، محمدعلی مرادیان، مدیرکل دفتر مطالعات و برنامهریزی فرهنگی و کتابخوانی (اداره کتاب) وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز از سمت خود استعفا داد اما ظاهرا این استعفا ارتباطی به استعفای کلانتری نداشته چون مرادیان از بازماندههای دولت قبلی بود و در توضیحات استعفای خود هم گفت: طی صحبتی که با مدیریت جدید داشتم، قرار همکاریم با ایشان، تا پایان آبان سال جاری بود و قرار بود تا پایان آبان، فردی برای اداره کتاب انتخاب کنند که این اتفاق نیفتاد و بنده مجبور به کنارهگیری شدم. مرادیان، مرداد۱۴۰۲ با حکم محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت سیزدهم به این سمت منصوب شده بود.
انتصابات معاونت هنری همه را سورپرایز کرد
انتصاب نادره رضایی هم از آن انتخابهایی بود که از همان اول با حاشیه روبهرو شد. بیشترین نقدی که به رضایی وارد شد سوابق اجرایی و فعالیتهای پیشین او بهعلاوه ناآشناییاش با فضای هنر و نشر بود که همین حرف و حدیثها باعث شد او از همان ابتدا با حضور در اتفاقات و برنامههای هنری مختلف و گفتوگو با هنرمندان جای خود را میان اهالی هنر باز کند و برای ارزیابی عملکرد او، شاید باید منتظر برگزاری جشنوارههای مهم این معاونت مثل جشنواره هنرهای تجسمی فجر باشیم و ببینیم شیوه مدیریت او در برگزاری چنین مراسمی چگونه است. اما بخش عمدهای از حرف و حدیثها و چالشها پس از انتصاب رییس سازمان سینمایی صورت گرفت؛ یعنی از زمانی که رائد فریدزاده عهدهدار این مسئولیت شد و دست به انتصاباتی در زیرمجموعه خود زد.
تغییرات در عرصه مدیریتی سینما به گونهای بود که در مدت زمانی کوتاه، جایگزینیهای متعددی در مسئولیتهای کلیدی ازجمله دبیر جشنواره فیلم فجر و اعضای شورای سیاستگذاری جشنواره اتفاق افتاد. اما یکی از عجیبترین این انتصابات، معرفی ریاست بنیاد فارابی بود. همزمان با اتمام ماموریت مجید زینالعابدین، مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی و بازگشت وی به صداوسیما، با انتخاب هیات امنای این بنیاد، سید مهدی سجادی تا انتخاب مدیرعامل بهعنوان سرپرست کار خود را آغاز میکند.
سجادی که پیش از این بهعنوان خزانهدار بنیاد سینمایی فارابی مسئولیت داشته درحالی به عنوان سرپرست این بنیاد معرفی شده است که به نظر میرسد این انتصاب بدون تشکیل جلسه هیات امنا بنیاد سینمایی فارابی و تنها با امضای اعضا و در نهایت تایید فریدزاده انجام شده است و سجادی نیز خود را سرپرست موقت و مدیری برای فصل گذار میداند تا در این مدت تغییرات لازم در ساختار مدیریتی بنیاد فارابی ایجاد و زمینه موردنیاز برای انتصاب یک مدیر دائمی فراهم شود.
البته طبق شنیدهها هنوز گزینه مدنظر برای مدیریت بنیاد مشخص نشده است و این شائبه نیز وجود دارد که انتصاب سجادی به این دلیل بوده که گزینههای موردنظر که به پیشنهاد مدیران بالادستی وزارت ارشاد بودهاند زیر بار قبول مسئولیت نرفتهاند و سجادی قرار است فعلا بهعنوان سرپرست به رتق و فتق امور بپردازد. نکته دیگر اینکه سجادی درحالحاضر با حفظ سمت بهعنوان خزانهدار چهلوسومین جشنواره فیلم فجر نیز فعالیت میکند، کاری که در سالهای گذشته نیز عهدهدار بوده و حالا قرار است با نزدیک شدن به ایام جشنواره در هر دو سمت سرپرست بنیاد فارابی و خزانهدار جشنواره فیلم فجر فعالیت داشته باشد. درهرحال به نظر میرسد انتصاب سجادی بهعنوان سرپرست تصمیمی موقت باشد که شاید با هدف بازبینی سیاستهای بنیاد فارابی و تطبیق آن با اهداف جدید سازمان سینمایی انجام شده است. در هر صورت تغییرات مکرر و انتصابات کوتاهمدت به ثبات و روند توسعه بنیادهای سینمایی لطمه وارد میکند.
در مدت زمان یکسالونیم که مجید زینالعابدین، مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی بود، تحولات و تغییرات متعددی در سیاستها و رویکردهای این بنیاد اتفاق افتاد. با این حال، دوران مدیریت زینالعابدین با چالشهای متعددی نیز همراه بود. انتقادات بسیاری درخصوص نحوه انتخاب آثار سینمایی و تمرکز بر حمایت از فیلمهای خاص مطرح شد. برخی منتقدان معتقد بودند که بنیاد فارابی در راستای سیاستهای فرهنگی عمومی عمل نکرده و بیشتر بر پروژههایی متمرکز بوده که ارتباط چندانی با نیازهای سینمای ملی نداشتند. هرچند که زینالعابدین در این مدت موفق به ایجاد همکاریهای موثر با فیلمسازان جوان شد و گزارش عملکرد یکساله بنیاد سینمایی فارابی که بهتازگی منتشرشده نیز نشاندهنده این موضوع در دستاوردهای این بنیاد است. اما به نظر میرسد در شرایط فعلی، تغییرات سریع و انتصابهای مکرر در نهادهای سینمایی، چالشهایی برای ادامه روندهای مثبت و ثابت در این بنیاد به وجود آورده است و گویا روند تغییرات مدیریتی ناگهانی این بار در بنیاد سینمایی فارابی خود به چالشی برای فعالیت و برنامههای زینالعابدین تبدیل شد و با انتصاب سید مهدی سجادی بهعنوان سرپرست این بنیاد، این برنامهها متوقف شد. درحالحاضر و باتوجهبه تغییراتی که در بنیاد فارابی شاهد هستیم بیش از یک ماه است که شورای تولید در بنیاد تشکیل نشده و فیلمسازان با مراجعه چندباره فعلا با در بسته روبهرو شدهاند.
اما حالا چرا؟
روند ادامهدار تغییر مدیران بنیاد سینمایی فارابی در کمتر از دو سال، این بنیاد را تنها به یک بنگاه حمایتکننده تولید فیلم بدون توجه به سیاستهای بلند مدت و سودآور تبدیل کرده است. شاید ثبات مدیریت در این بنیاد بتواند فارابی را از چالشهای چند سال اخیر دور کند و به روزهای اوج بازگرداند. در مورد سایر معاونتها اما هنوز اتفاق چالشبرانگیزی رخ نداده، چون معاونتهای بیسروصدا و کمحاشیهای هستند. اما سوالی که درباره تغییر و تحولات معاونت فرهنگی و بهخصوص هنری مطرح میشود این است که درحالحاضر که در آستانه برگزاری جشنوارههای دهه فجر قرار داریم آیا فرصت مناسبی برای این تغییر و تحولهاست؟ اینکه بسیاری از ادارات و مراکز این وزارتخانه به جای مدیر دارای سرپرست هستند همراه با نوعی حس ناامنی و ناپایداری است که میتواند به مسئولیت این مجموعهها لطمه وارد کند. آشفتگی و بینظمیهایی که تبعات آن حتما دامن اهالی فرهنگ و هنرمندان را خواهد گرفت، نه مسئولان را!