۲۶ آذر ۱۴۰۳ - ۱۱:۴۳

طلاق پیامدها و تبعات اجتماعی، روانی، مالی و عاطفی بسیاری بر اعضای یک خانواده دارد که ممکن است اثرات آنها گاهی سال‌ها ادامه یابد. اگرچه طلاق می‌تواند به دلایل مختلف از جمله افزایش استرس‌ها، مشکلات مالی، عدم شناخت کافی، تفاوت‌های فرهنگی، اعتقادی و... رخ دهد اما باوجوداین آسیب‌ها و عوارض متعدد اجتماعی، روانی، امنیتی، مالی، عاطفی و جنسی بسیاری برای زن و مرد و نیز خانواده ایجاد می‌کند که ممکن است تبعات آنها گاهی تا سال‌ها ادامه یابد. سیدجواد حسینی، رییس سازمان بهزیستی کشور دراین‌باره گفته است: طلاق مهم‌ترین عامل رقم‌خوردن آسیب‌های اجتماعی است؛ با طلاق کودک و زن بی‌سرپرست تولید می‌شود و بار اضافی بر دوش بهزیستی می‌گذارد؛ لذا مداخله در طلاق یک اقدام مهم و اساسی است. اگر امروز بگویند یک آسیب انتخاب کنید که یک درجه کاهش یابد قطعا طلاق را انتخاب می‌کنیم.

آگاه: ابوالفضل نیکوکار، معاون اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم دادگستری استان تهران با بیان اینکه طلاق یک آسیب اجتماعی تلقی می‌شود که ریشه در تغییر و تحولات گوناگون اجتماعی، فرهنگی و زیستی دارد، اظهار کرد: در سال‌های اخیر، کنترل و کاهش آسیب‌های طلاق یکی از اولویت‌های معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم دادگستری استان بوده است. بسیاری از اختلافات خانوادگی که منجر به طلاق می‌شود ناشی از هیجانات زودگذر یا لجبازی‌هاست. تحقیقات نشان می‌دهد که در حداقل ۱۵درصد این اختلافات، ارائه خدمات مشاوره مطلوب می‌تواند از بروز طلاق پیشگیری کند. امروزه شاهد ازهم‌گسیختن بسیاری از پیوندهای زناشویی هستیم که در اثر این روند فرزند یا فرزندان آنها در اثر عدم توجه والدین صدمه‌های روحی و روانی جبران‌ناپذیری می‌بینند و نتایح مخرب طلاق در جامعه به‌عنوان یکی از مسائل و معضلات مطرح است.
کارشناسان بر این باورند که درگیری‌ها و جنگ و جدال‌هایی که بین والدین صورت می‌گیرد هیچ‌وقت از ذهن بچه‌ها بیرون نمی‌روند و یادآوری آن خاطرات تلخ در بزرگسالی، افسردگی را برای او پدید می‌آورد؛ درنتیجه اگر نگاهی به راهروهای دادگاه بیندازیم یا گذرمان به آنجا بیفتد، چه بسیار زنان و مردانی می‌بینیم که با بچه‌های قد و نیم‌قد و معصوم در راهروها نشسته‌اند. روانشناسان بر این باور هستند که خانواده‌هایی که فرزندان آنها دائم در نگرانی و اضطراب به سر می‌برند از سلامت روحی و روانی برخوردار نیستند و اینگونه والدین باید زیر نظر روانپزشک باشند ولی متاسفانه در جامعه ما به سلامت روانی کمتر اهمیت می‌دهند.

۷۰ درصد بزهکاران، بچه‌های طلاق هستند
بررسی‌ها نشان می‌دهد عدم شناخت زوجین از یکدیگر و ازدواج‌های خیابانی باعث شده است تا امروز بیش از ۷۰درصد از بزهکاران در کشور بچه‌های طلاق باشند و به همین دلیل باید با فرهنگ‌سازی مناسب در بین اقشار مختلف جامعه از این وضعیت جلوگیری شود.
برگزاری همایش راهکارهای پیشگیری از طلاق و عواقب بعد از طلاق از ضروریات است و برگزاری کلاس‌های مهارت زندگی و تبلیغ بیشتر در زمینه الگوهای دینی مذهبی ازسوی سازمان‌ها و ادارات فرهنگی و آموزشی باید با جدیت دنبال شود.
پژوهش‌ها همچنین نشان می‌دهد که افراط و تفریط در روابط دختر و پسر قبل از ازدواج هر دو مشکلاتی را در آینده فراهم می‌آورد. چنانچه دختر و پسر فقط در مراسم خواستگاری یکدیگر را ببینند و به‌طور ظاهری همدیگر را بپسندند و جنبه‌های شخصیتی، رفتاری و فکری را در نظر نگیرند، پس از مدتی مشکلاتی را در زندگی تجربه کرده و اگر هم روابط بی‌بندوبار داشته و بی‌توجه به مسائل اخلاقی و فرهنگی طرف مقابل باشند، باز هم در آینده مشکلات متعددی خواهند داشت.
این واقعیت که امروزه در بعضی از خانواده‌ها به‌طور عام داغ بدنامی به طلاق زده نمی‌شود نیز باعث افزایش روزافزون این پدیده می‌شود تا اندازه‌ای نتیجه تغییر و تحولات اجتماعی است که با رشد شهرنشینی و صنعتی شدن و به تبع آن گذر جامعه از مرحله سنتی به مدرن پدید می‌آید.

طلاق، حاصل تحولات جامعه است
سعید معیدفر، جامعه‌شناس می‌گوید: «طلاق در سال‌های اولیه ناشی از تحولاتی است که در جامعه اتفاق می‌افتد. ما از جامعه هم‌بسته و پیوسته با ارزش‌های مشترک که ازدواج در درون آن صورت می‌گرفت؛ وارد جامعه بزرگ‌، متکثر و غیرهمبسته شده‌ایم. ازدواج در دهه اخیر با تنوع بیشتری در میان اقوام صورت می‌گیرد. این در حالی است که هر چقدر عقب‌تر می‌رویم، ازدواج‌ها در مقیاس‌های محدود و کوچک اتفاق می‌افتاد. بیشتر اقوام، فامیل‌ها و آشناها با هم وصلت می‌کردند و این میزان تنوع اندیشه و مشغولیت‌ها وجود نداشت. امروزه ما در فرآیندهای جهانی قرار گرفته‌ایم و این شرایط نوع ازدواج‌ها را تغییر داده است.» او از شرایط کنونی جامعه این‌طور نتیجه می‌گیرد: «ازآنجاکه ازدواج از دایره خانوادگی بیرون آمده و در ارتباطات گسترده‌ای انجام می‌شود. بیشتر افراد پس از واردشدن به زندگی متوجه تفاوت‌های فرهنگی می‌شوند و خیلی بیشتر طلاق اتفاق می‌افتد.» معیدفر معتقد است: «شاید به همین دلیل است که این روزها مشاهدات میدانی ما حاکی از افزایش طلاق است.»
این جامعه‌شناس همچنین به این نکته تاکید می‌کند: «خیلی مشخص است که چرا این روزها طلاق بیشتر اتفاق می‌افتد و آن برمی‌گردد به تفاوت‌های میان خانواده‌ها و سبک‌های زندگی، سلیقه‌ها، دیدگاه‌ها و جنبه‌های هیجانی و افق‌های زندگی و مسائل جنسی و اقتصادی. بخشی از این مسائل ممکن است از ویژگی‌های دنیای مدرن باشد. همان‌طور که می‌دانید میانگین طول یک ازدواج ‌در انگلیس هفت سال است.» این جامعه‌شناس تاکید می‌کند: «معمولا برای بررسی روند کاهشی یا افزایشی طلاق در ایران نرخ را در نظر نمی‌گیرند. نرخ یعنی نسبت ازدواج به طلاق. مسئله دیگری هم در این زمینه می‌توان مدنظر قرار داد و اینکه پیک جمعیتی ما تغییر پیدا کرده است. دهه۶۰ جمعیت زیادی داشتند، بعد وقتی این افراد به سن ازدواج رسیدند، آمارها بالا رفت و هر چقدر نرخ جمعیت تغییر کند، نرخ ازدواج و طلاق هم تغییر پیدا می‌کند. این هم فاکتور دیگری است که باید در تحلیل آمارهای طلاق و ازدواج در نظر گرفته شود.»

کدام شهرها بیشترین و کمترین طلاق را داشته‌اند؟
آمارهایی که اخیرا اعلام شده نشان می‌دهد که تهران بیشترین آمار طلاق را دارد؛ یعنی ۳۴۰۹۷. بعد از آن خراسان رضوی با ۲۱۶۴۳تعداد طلاق در جایگاه بعدی قرار می‌گیرد. پس از آن خوزستان است با ثبت ۱۱۵۶۶طلاق و بعد از آن فارس ۱۱۰۵۶رویداد طلاق را داشته است. از سوی دیگر، ایلام ۱۰۹۶کمترین آمار طلاق را داشته است و به‌ترتیب این رکورد به خراسان‌جنوبی با تعداد ۱۴۸۸، چهارمحال‌وبختیاری با تعداد ۱۷۹۱ و کهگیلویه‌وبویراحمد ۱۶۷۲، سمنان با تعداد ۱۵۸۶طلاق تعلق می‌گیرد. اگرچه تحلیل این آمارها به پژوهش‌های گسترده‌ای نیاز دارد، براساس گفته‌های معیدفر، میزان طلاق‌ها بیشتر به سبک‌ زندگی افراد در شهرها برمی‌گردد و اینکه چه میزان این شهرها در پروسه توسعه انبوه قرار گرفته‌اند.