آگاه: ۱۴آذر ابراهیم رضایی، مخبر کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی به نقل از مجید تختروانچی گفت که هدف از گفتوگوها صیانت از دستاوردهای انقلاب اسلامی است، ضمن آنکه ما مذاکره نکردیم، صرفا گفتوگو و تبادلنظر کردیم؛ در ژنو مذاکره نکردیم چون متنی نداشتیم و متنی این وسط نبود که بخواهیم بر سر آن درواقع مذاکرهای انجام دهیم.
غربیها از یک طرف تمایل خود را برای گفتوگو و رایزنی با ایران اعلام میکنند و از طرف دیگر، با تحریمهای آمریکا علیه ما همصدا میشوند. این امر به تیزبینی و دقت مسئولان دولتی نیاز دارد تا در تله تکراری غربیها گرفتار نشوند. دول غربی پیش از این بدعهدیهای زیادی از خود بهجا گذاشتهاند که میتوان به پارهای از این موارد اشاره کرد.
تاریخ دوستداشتنی
اکتبر سال۲۰۰۳ (مهر۸۲) وزرای خارجه سه کشور اروپایی وارد ایران میشوند تا برای اولینبار پیرامون حق غنیسازی جمهوری اسلامی مذاکره کنند. هدف اولیه هیات اروپایی آنطور که خود آنها گفتند، توقف غنیسازی و تعلیق بود. حجتالاسلام روحانی، رییس تیم مذاکرهکننده ایرانی، در جریان این مذاکرات عدم تزریق مواد رادیواکتیو به سانتریفیوژها را میپذیرد که بهگفته محمدجواد ظریف، معنای آن این بود که ایران غنیسازی را انجام نخواهد داد. اما زیادهخواهی غربیها به اینجا ختم نمیشود، آنها میگویند تمام فعالیتهای غنیسازی باید معلق شود.
با اتمام زمان پیشبینیشده برای مذاکرات، حجتالاسلام روحانی اعلام میکند که زمان رفتن پیش رییسجمهور و ارائه گزارش مذاکرات فرارسیده است. وزیر خارجه آلمان با کوبیدن مشت به روی میز، هیات ایرانی را تهدید میکند: اگر قبل از جلسه با رییسجمهور به توافق نرسیم، سوار بر هواپیما شده و به کشورهایمان بازمیگردیم! هیات ایرانی نیز برای راضی کردن آنها، تفسیر تعلیق را به البرادعی و آژانس واگذار میکنند و البرادعی بهخلاف تفسیری که روز گذشته از معنای تعلیق به مقامات ایرانی گفته بود، تعریف هیات اروپایی را میپذیرد؛ اشتباهی که بعدها رییس دولت اصلاحات نیز به آن اذعان کرد.
درواقع ایران انتظار داشت ضمن توافقی که با اروپاییها داشته است، امتیازات اقتصادی به دست آورد ولی هیچ امتیازی دریافت نشد و مجبور به تعلیق بخش اعظمی از صنعت هستهای شدند. پذیرش تعلیق و پروتکل الحاقی، رأسا ازسوی تیم مذاکرهکننده بهدلیل آنچه به آن «اعتمادسازی» میگفتند و بدون مصوبه مجلس پذیرفته شده بود. گمان میرفت باتوجهبه وجود واژه «داوطلبانه» مشکلی پیش نخواهد آمد. اما با طراحی دقیق تیم اروپایی، روند ماجرا بهگونهای دیگر رقم خورد. جک استراو ماجرای حیله اروپاییها در برابر ایران برای پذیرش خواست غربیها را در کتابش شرح میدهد و مینویسد: چطور با یک تهدید به عدم ملاقات با رییسجمهور، تیم مذاکرهکننده خواسته آنها را میپذیرد.
مذاکره سفرای ایران و آمریکا در بغداد
با رویکارآمدن دولت نهم و تاکید این دولت بر عدم تعلیق غنیسازی اورانیوم، ایران از یکسو به پیشرفت برنامه هستهای دست یافت اما از سوی دیگر، چندین قطعنامه در شورای امنیت علیه ایران بهتصویب رسید.
بهرغم این مسائل، رییس دولت نهم رویکردی متفاوت را نسبتبه آمریکاییها و رابطه با این کشور در پیش گرفت. نامه احمدینژاد به جورج بوش در سال۱۳۸۴ ازسوی بسیاری از تحلیلگران بهعنوان یک تابوشکنی مطرح شد؛ البته احمدینژاد در این نامه جورج بوش را به توحید و رعایت کرامت انسانی و دست برداشتن از ظلم و ستم دعوت کرده بود.
در مهمترین تحول، در دوران ریاستجمهوری احمدینژاد و بوش، ایران و آمریکا در تیر۱۳۸۷ سهبار درمورد بحران عراق پای میز مذاکره نشستند. در این مذاکرات، حسن کاظمیقمی، سفیر وقت ایران در بغداد با طرف آمریکایی بهرهبری رایان کراکر، سفیر آمریکا در عراق درباره ثبات در عراق گفتوگو کردند. مذاکرات تهران-واشنگتن در بغداد نتایج ملموس و مثبتی را در پی نداشت و آمریکاییها نهایتا عراق را با بحران بزرگی بهنام داعش مشغول کردند.
مذاکره جلیلی و معاون وزیر خارجه آمریکا
با پیروزی باراک اوباما در انتخابات آمریکا و پیش از آغازبهکار رسمی دولت وی، اخباری مبنی بر مذاکرات ویلیام پری، نماینده اوباما و مجتبی ثمره هاشمی، مشاور ارشد محمود احمدینژاد منتشر شد. رییسجمهور ایران نیز در مقاطع مختلف از تغییر ادبیات اوباما استقبال کرد. اما مهمترین اظهارات احمدینژاد در طول سفر به مجمع سازمان ملل متحد انجام شد که در آن سعی کرد لحن نرمتری را در مقابل آمریکاییها در پیش بگیرد.
احمدینژاد در سخنانی، ایران را برای آمریکا یک فرصت دانست و در جایی دیگر با حمایت از شعار تغییر اوباما اعلام کرد: «در صورت تحقق این تغییر ملاقات ایران و آمریکا در هر زمان و در هر مکانی میتواند رخ دهد.» از سوی دیگر، باراک اوباما در مبارزات انتخاباتی خود بر گفتوگوی بدون پیششرط با جمهوری اسلامی ایران تاکید کرده بود.
با این حال، اندکی پس از آغازبهکار دولت دهم، سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی و ویلیام برنز، معاون وزیر امورخارجه در حاشیه مذاکرات ایران و گروه ۱+۵ در ژنو، بهصورت دوجانبه گفتوگو کردند. محور این مذاکره که نهم مهر۸۸ انجام شد، پرونده هستهای ایران بود. ملاقات مقامات دو کشور در این سطح، از فروردین سال۵۹ که روابط رسمی میان دو کشور قطع شد، بیسابقه بوده است. نتیجه آنکه مذاکرات ایران و آمریکا بهخلاف آنچه بسیاری میپندارند، با سیاستهای دوگانه این کشور نتیجهای دربرنداشت.
برجام، سند روشن بدعهدی غربیها
سرانجام تیر سال۹۵ برنامه جامع اقدام مشترک یا برجام در راستای توافق جامع بر سر برنامه هستهای ایران و بهدنبال تفاهم هستهای لوزان، بین ایران و گروه ۱+۵ (شامل چین، فرانسه، روسیه، انگلستان، آمریکا و آلمان) منعقد شد. مذاکرات رسمی برای طرح جامع اقدام مشترک درباره برنامه اتمی ایران با پذیرفتن توافق موقت ژنو بهروی برنامه هستهای ایران از نوامبر ۲۰۱۳ شروع شد و بهمدت ۲۰ماه ادامه داشت و در آوریل ۲۰۱۵ تفاهم هستهای لوزان شکل گرفت.
بر اساس این توافق مقرر شد، ایران ذخایر اورانیوم غنیشده خود را پاکسازی کند و ذخیرهسازی اورانیوم با غنای کم را تا ۹۸درصد قطع کند؛ همچنین ایران موظف شد تعداد سانتریفیوژهای خود را تا حدود دوسوم و حداقل بهمدت ۱۵سال کاهش دهد. ایران از طرف مقابل خواسته بود به تحریمهای شورای امنیت، اتحادیه اروپا و ایالاتمتحده (تحریمهای ثانویه) علیه ایران پایان دهند.
اما درحالیکه ایران در زمان تعیینشده به همه تعهدات خود عمل کرد آمریکا و غربیها زیر بار عمل به تعهدات خود نرفتند و حاضر به تعلیق کامل تحریمها علیه ایران نشد. حتی کار به جایی رسید که ولیالله سیف، رییس کل بانک مرکزی در سال۹۵ و در مصاحبه با تلویزیون بلومبرگ اعلام کرد: برجام تاکنون «تقریبا هیچ» دستاورد اقتصادی برای ایران نداشته است.
در نهایت نیز دونالد ترامپ در ۱۸اردیبهشت ۹۷ با زیرپاگذاشتن برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ سازمان ملل متحد، از برجام خارج شد و اعلام کرد که به هیچ توافقی در این زمینه پایبند نیست و تحریمهای بسیار شدیدی را نسبتبه قبل از برجام، علیه ایران اعمال خواهد کرد.
بر غرب قانون جنگل حاکم است
حسین کنعانیمقدم، کارشناس مسائل سیاست خارجی با اشاره به بدعهدی غربیها در قبال ایران، گفت: شما وقتی برای به امانت گذاشتن مالتان به فرد بسیار قدرتمندی برخورد میکنید که این فرد به هیچیک از اصول اخلاقی پایبند نیست و بدعهدی همواره در سابقه او وجود دارد، تحت هیچ شرایطی مال را به او امانت نمیدهید.
وی تاکید میکند: در مذاکرات و گفتوگوها هم طرف مقابل ما یعنی اروپا چنین خصایصی دارند و هیچ تعهدی به امضاهایی که در توافقات بینالمللی میکنند، ندارند، حتی در مقابل نظام بینالملل هم برای آنها قانون جنگل حاکم است، یعنی هر کس قویتر است، بر نظام بینالملل حاکمیت دارد.
البته همانطورکه در ابتدای گزارش اشاره کرد، ایران وارد مذاکره نشده اما درحال گفتوگو با طرف غربی است؛ گفتوگویی که به اعتقاد یک پژوهشگر ارشد بینالملل بهسمت گفتوگو برای گفتوگو میرود! رحمان قهرمانپور میگوید: «فضای مذاکرات جمعه نهم آذر بین هیاتهای سه کشور اروپایی و ایران آنچنان مثبت و امیدبخش نبوده است؛ اظهاراتی که بعد از مذاکرات صورت گرفت، این مسئله را تقریبا نشان میدهد. مهمتر از همه اینکه زمان مشخصی برای دور بعدی مذاکرات تعیین نشد و آقای غریبآبادی، معاون حقوقی و بینالمللی وزیر امورخارجه، صرفا به این جمله بسنده کرد که مذاکرات ادامه خواهد داشت.»
چنین بحثی بیانگر آن است که اختلافات میان دو طرف همچنان زیاد است که البته مسئله عجیبی نیست.
وزیر خارجه کشورمان نیز پیش از برگزاری جلسه روز جمعه، آن را به طوفان فکری بین دو طرف ایرانی و اروپایی تشبیه کرده بود. یک مقام اروپایی هم گفته بود اروپاییها مسئله جنگ اوکراین را در اولویت قرار داده و گفتهاند که بسیاری از مسائل به موضع ایران در این جنگ بستگی دارد.
درمجموع اینگونه به نظر میرسد که این دور از مذاکرات آنگونه که انتظار میرفت، مثبت نبوده است که البته جای تعجب ندارد، زیرا فضای موجود در روابط ایران و اروپا فضای خوشایندی نیست.
یعنی اگر نتیجه مذاکرات مثبت میشد، بیشتر باید تعجب میکردیم؛ درنتیجه باید منتظر دور بعدی مذاکرات باشیم. بههرحال، تجربه نشان داده است خواست و تمایل غربیها برای نزدیک شدن به ما هیچ دستاوردی بههمراه نداشته و در همه موارد آنها بودند که زیر توافقات زدهاند،؛ از این رو انتظار میرود دولت مراقب تله غربیها باشد.