ریل‌گذاری یا لوکوموتیورانی؟

مجتبی مشهدی محمد ـ دبیر گروه فرهنگ
۴ دی ۱۴۰۳ - ۲۳:۴۳

برای ایجاد و گذر از مسیرهای ریلی، دو گروه موردنیاز است؛ گروه اول، گروهی که به عنوان طراح و ریل‌گذار است. مسیر را به‌خوبی شناسایی می‌کند، مبدأ و مقصد را درنظر می‌گیرد، به نقاط حساس و چالش‌های مسیر مسلط می‌شود، برنامه ایجاد مسیر را طراحی می‌کند، ایمنی را درنظر می‌گیرد، به تنظیم همه ملزومات و دستورالعمل‌ها می‌پردازد. ریل‌ها را به صحت و دقت در محل خود قرار می‌دهد و از عملکرد صحیح آن اطمینان حاصل می‌کند.

آگاه: گروه دوم، راهبران و مجریان پس از طراحی هستند. لوکوموتیورانانی که باید روی ریل ایجادشده به حمل‌ونقل بپردازند. به کیفیت و سرعت اجرای حمل‌ونقل دقت و رضایت مشتریان را فراهم کنند. بودجه و درآمد را به‌دقت تنظیم کنند و براساس دستورالعمل‌ها به نگهداری و اجرا بپردازند.
درصورت جابه‌جایی این دو گروه و دخالت هر یک در کار دیگری، مشکلات متعددی در حمل‌ونقل و رضایت مشتریان و مخاطبان به وجود می‌آید. امنیت به مخاطره خواهد افتاد و سیستم با تهدید مواجه خواهد شد.
در کشور ما در زمینه مدیریت فرهنگی، سخن‌های بسیاری رانده شده و رشته‌های تحصیلی با این موضوع ایجاد شده و آموزش‌های مرتبط با آن در دانشگاه‌ها ارائه می‌شود. صاحب‌نظران متعددی در این حوزه وجود دارند که به اندازه کافی و حتی بیشتر، به ارائه نقطه نظرات مربوطه پرداخته‌اند و اگر بنا باشد در این زمینه سندی تهیه شود، قطعا دانش نظری آن فراوان وجود دارد؛ بنابراین تنها لازم است اراده‌ای برای جمع‌آوری و دسته‌بندی این نظرات و سپس به سرانجام رساندن تنظیم سند موردنظر وجود داشته باشد تا از زاویه‌های مختلف، شیوه‌نامه‌ای جامع و کامل دستیاب شود.
اما در زمینه فعالیت، مسئله ابعادی دیگر پیدا می‌کند. سیاست‌گذار، موظف است به تدوین استراتژی، ریل‌گذاری، برنامه‌ریزی و تعیین محدوده و نظارت بر عملکرد صحیح بپردازد. مجریان نیز موظف‌اند به اجرای صحیح سیاست‌ها، دقت به محدوده‌ها و حمایت و اجرای برنامه‌های فرهنگی براساس بودجه‌بندی. این دو را می‌توان با طراح، ریل‌گذار، لوکوموتیوران و مجری فرآیند حمل‌ونقل مقایسه کرد.
با وجود این، اغلب سیاست‌گذاران ما پس از حضور در جایگاه خود، نیاز دارند که مروری بر وظایف آن جایگاه داشته باشند. اینکه هر جایگاهی دقیقا چه ملزوماتی دارد و باید به چه اموری مشغول شود را در ابتدا مرور کنند و سپس براساس آن به خدمت بپردازند، زیرا اشتیاق به خدمت و اصلاح امور باعث می‌شود در بسیاری از موارد، از ابتدا به امر اجرا مشغول شوند. عزل و نصب‌های جزئی، تغییرات در فعالیت‌های گذشته، اعمال نظر براساس آنچه از بیرون دیده و قضاوت کرده‌اند و سوگیری‌های ذهنی پیش از آشنایی با جزئیات و پیشینه جایگاه موردنظر، چنان ایشان را درگیر اجرای کوچک‌ترین امور می‌کند که فرصتی برای رسیدگی به امور مهم باقی نمی‌ماند و استراتژی و برنامه‌ریزی مغفول می‌ماند. درنهایت به پایان زمان کار که نزدیک می‌شوند، متوجه می‌شوند که لازم است درباره برنامه‌ریزی، استراتژی و تعیین مسیر و سیاست فکری اندیشیده شود.
دقیقا آنچه اگر جای ریل‌گذار« طراح با لوکوموتیوران » مجری تغییر کند، در سیستم حمل‌ونقل ریلی رخ خواهد داد، در این فضا نیز رخ می‌دهد. اما متاسفانه چون فضای فرهنگ و مدیریت فرهنگی، مانند فضای حمل‌ونقل، نمود عینی لحظه‌ای ندارد، نمی‌توان تبعات آن را به چشم و در همان زمان دید؛ بنابراین باید مواظب باشیم که با جابه‌جایی نقش‌های سیاست‌گذار و مجری، تبعات آن، گریبان‌گیر جامعه و مردم نشود.