آگاه:
پرده اول: سایه روشن واقعیت
...ساختمان پلاسکو در یک روز سرد زمستانی فرومیریزد و تعدادی آتشنشان زیر آوار میمانند. اخبار مختلفی در بین مردم میپیچد که دو سه نفر از زیر آوار ماندگان در طبقات زیرین ساختمان درحال سوختن و در کنار موتورخانه گرفتار شده و اعلام کرده که زندهاند. دلهره و هراس بازماندگان و افراد درگیر حادثه لحظه به لحظه افزوده میشود...
...تهران در ساعات پایانی شب در اثر زمینلرزهای میلرزد و بسیاری از مردم هراسان از خانهها بیرون میآیند و به پارکها و معابر پناه میبرند. خبری پخش میشود که ساعت چهار بامداد زلزله سنگینتری خواهد آمد و باید از تهران خارج شد. هراس و تلاش برای نجات جان و در امان ماندن از زلزله بالا میگیرد...
...نفتکش بزرگ سانچی با خدمه ایرانیاش چندین شبانهروز پیدرپی میسوزد. علت انفجار و آتشسوزی اولیه و همچنین سرنوشت خدمه آن هنوز مشخص نیست اما در شبکههای اجتماعی بسیاری برای خودشان میبرند و میدوزند و هزاران علت برای این حادثه اسفناک میسازند. از زدن کشتی ازسوی زیردریایی چین تا برخورد به مین دریایی یا خرابکاری...
...خبری از وقوع یک انفجار بزرگ در جنوب لبنان میآید. مقادیر زیادی مواد منفجره و بمبهای سنگرشکن در نقطهای فرود آمدهاند. در فضای رسانه حرفهای غیررسمی دال بر شهادت دبیرکل حزبالله لبنان میپیچد. بهت، تردید و نگرانی فضاهای خبری را پر کرده است. برخی مراجع خبری داخلی خبر از سلامتی سید حسن نصرالله میدهند اما همچنان خبر رسمی منتشر نمیشود...
...برخی کانالهای تلگرامی با استفاده از یکسری اخبار ساختگی و مخلوط کردن راست و دروغ و ارائه سندهای بیپایه و اساس بر تعداد اعضای خود میافزایند و با سرلوحه قرار دادن تشویش اذهان عمومی ذهن جامعه را از مسیر خود منحرف میکنند و در نهایت با تشویق به آشوب و تجمع سعی در برهمریختن نظم عمومی جامعه را دارد...
در مثالهایی که ذکر آن رفت گاهی در سایه سکوت رسانههای رسمی و ملی و میدانداری رسانههای غیررسمی افرادی با اغراض خاص، بهترین بهرهها را میبرند.
پرده دوم: شایعه چیست؟
از منظر جامعهشناختی، وقایع و حوادث مبهمی که اخبار و اطلاعات موثق، دقیق و درستی در مورد آن وجود ندارد، یا اطلاعات ناقص و گاهی متناقص از آن در جامعه جریان پیدا میکند، زمینه شکلگیری یک جریان خبری تخریبکننده، نادرست و غیرواقعی به نام «شایعه» را فراهم میکند. حوادث طبیعی اعم از زلزله، آتشسوزی، سیل و... چون هم هراسآور هستند و تاحدی هم غیرقابل پیشبینی، میتوانند زمینههای قدرت گرفتن شایعه را فراهم کنند. شایعه چون با انسان پیوند خورده یک پدیده اجتماعی است و در تمام جوامع انسانی با شدت و ضعف متداول است.
شایعه درواقع بیان نگرانیها و اضطراب بخشی از مردم در برابر فریب اطلاعاتی است. شایعه در ردیف پیامهایی است که برای تحریک هیجانی، ترس را فریاد میکشد. شایعه کسی را قانع نمیکند ولی چیزی را به زبان میآورد که عموم حاضرند آن را باور کنند. شایعه گرچه با شواهد پشتیبانی نمیشود بااینحال گسترش مییابد، چون مردمی که آن را میشنوند، بازگو میکنند.
حال ترویج یک شایعه چگونه تفسیر میشود؟ وجود ابهام در یک موضوع میتواند ناشی از عدم اخبار موثق در حادثه مهم باشد. این در جوامعی اتفاق میافتد که سیستم انتقال اخبار و اطلاعات دچار مشکل شده باشد و منابع اطلاعاتی و خبری رسمی اعتبار لازم را برخوردار نباشند.
پرده سوم: اعتبار منبع رسانهای
یکی از مواردی که مخاطبان وسایل ارتباط جمعی معمولا بهدنبال کشف و ارزیابی آن هستند، هویت منبع پیام و میزان درستی و اعتبار آن است. ذکر منبع پیام در خبرها و مقالهها و دیگر مطالب رسانههای دیداری و نوشتاری، علاوهبر اینکه در جلب اطمینان مخاطب موثر است، به پیام و خود رسانه نیز بهعنوان منبع پیام، اعتبار بیشتری میبخشد، ذکر منبع در خبرها تا آنجا اهمیت یافته که در برخی از کشورها که به اجرای مقررات عهدنامه بینالمللی حفظ حقوق مولف پایبندند گاه ممکن است عدم ذکر و درج منبع در خبرها، منجر به تحت تعقیب قرارگرفتن مسئولان رسانهها شود.
در زمینه اعتبار منبع (Source credibility) تحقیقات چندانی در دست نیست. اما در روانشناسی اجتماعی در مبحث «تغییر گرایش» (Attitude change) آنجا که از «متقاعدسازی، تبلیغات و تغییر گرایش» بحث میشود، به این مقوله پرداخته شده و آمده است که همه پیامهایی که بهمنظور نفوذ در گرایشهای مردم تهیه و انتشار مییابند به یک اندازه تاثیر نمیگذارند و عوامل خاصی در کار هستند که اثر آنها را افزایش میدهند یا مانع تاثیرآنها میشوند یا تاثیرات را کاهش میدهند. در بحث روانشناسی اجتماعی پیامها از سه جنبه مورد مطالعه قرارگرفتهاند:
۱) منبع پیام
۲) محتوای پیام
۳) گیرنده پیام
«منبع پیام» در این مبحث بهعنوان یکی از عوامل مهم تغییر گرایش مطرح شده و از زوایای «اعتماد به منبع»، «جاذبه منبع» و «قدرت منبع» قابل ارزیابی تشخیص داده شده است.
اعتماد به منبع: تخصص از عواملی دانسته شده که باعث افزایش اعتماد به منبع میشود، زیرا که بسیاری از افراد، اظهارنظرهای متخصصان را راحتتر میپذیرند؛ به عبارت دقیقتر پیام منبع معتبر، راحتتر نفوذ میکند وکمتر مورد انتقاد قرار میگیرد. درمورد منابع شفاهی نیز اطمینانخاطر گوینده به هنگام سخن گفتن، منبع را صالحتر و قابلاعتمادتر نشان میدهد.
جاذبه منبع: محبوبیت و جذابیت ظاهری اعتبار بیشتری به منبع میدهد، بیشترین استفاده از این خصوصیت در آگهیهای تجاری به عمل میآید، زیرا که محبوبیت منبع، باعث جلب بیشتر گیرنده پیام و تاثیر بیشتر روی مخاطب خواهد شد. نمونههای اینگونه استفاده از جذابیت منبع را نیز در استفاده از افراد معروف و محبوب نظیر ورزشکاران، هنرپیشگان، قهرمانان جنگ و... برای انتشار پیامهای خاص سیاسی، تجاری، بهداشتی و... دیدهایم. از سوی دیگر، مشابهت در گرایشها، مهارتها، و ارزشها نیز به جاذبه و اعتبار منبع کمک فراوان میکند.
قدرت منبع: نظر برخی از روانشناسان نیز بر این است که هرچه قدرت منبع بیشتر باشد، نفوذش بر گرایش گیرندگان پیام بیشتر خواهد بود.
در تحقیقی که در سال ۱۹۸۵میلادی در آمریکا پیرامون ابعاد اعتبار منبع رسانهای صورت گرفته است؛ نتایج بهدستآمده از تحقیق نشان میدهد که ۱۲موضوع درعامل اعتبار منبع جمع شدهاند. این ۱۲موضوع عبارت است از:
انصاف و اعتدال، بیغرضی، گفتن تمام ماجرا، صحت، محترم شمردن زندگی خصوصی افراد، مراقبت از طرفداران، داشتن موضوعات مربوط به بهتر شدن وضع اجتماعی، جدایی واقعیت از دیدگاهها، قابل اعتماد بودن، در ارتباط با موضوعات موردعلاقه مردم بودن، واقعی بودن و داشتن گزارشهای موثق.
البته برخی معتقد بودند که بعضی از این موضوعات باید در سه عامل نظیر انصاف، وثوق و صحت تقسیم شوند. بههرحال میزان اعتبار بهدستآمده تلویزیون، رادیو و روزنامه در این تحقیق به میزان این ۱۲مورد بستگی داشته است.
پرده چهارم: مسئلهای به نام «مرجعیت رسانهای»
مرجعیت خبری و رسانهای به گزینشگری و امکان انتخاب مخاطبین اشاره دارد؛ «بیشتر افراد به چه رسانهای مراجعه و از آن استفاده میکنند؟... بیشتر مردم چه رسانههایی را در زندگی روزانه خود انتخاب میکنند؟ چه موضوعهایی بیشتر موردعلاقه آنهاست؟ هر یک از افراد موضوعهای موردعلاقه خود را از چه رسانهای دنبال میکنند؟ آیا آنها بیشتر کاربر رسانههای جدید تحت فناوریهای نوین و اینترنت هستند یا همچنان رسانههای پیشین همانند مطبوعات، رادیو و تلویزیون نیازمندی آنها را تامین میکنند؟ ... رسانههای انتخابی آنها بیشتر در داخل کشور هستند یا در خارج کشور قرار دارند؟ مردم به چه رسانههایی یا به چه موضوعهایی در یک رسانه اعتماد دارند؟» همگی ازجمله سوالاتی است که به مرجعیت رسانهای و خبری در یک جامعه اشاره دارد.
امروزه درمورد قدرت رسانهها که بهطور روزافزون زندگی فردی و اجتماعی را فرامیگیرند، تردیدی نیست. بسیاری از نظریهپردازان، نقش رسانهها را به نحوی تعبیر کردهاند که گویا وسیلهای کاری، برای حکومت بر افکار عمومی است. اما همانطورکه مانوئل کستلز اشاره میکند، توسعه فناوریهای جدید ارتباطی از عوامل تضعیف قدرت دولتها در دوران معاصر بوده است. سه عنصر خودمختاری، تنوع و جهانیشدن، زمینههای تکثر صدا و دریافت اطلاعات بیشتر برای جامعه را ازسوی رسانهها امری امکانپذیر ساخته است.
به نظر مانوئل کستلز، با تضعیف قدرت کنترلی دولت در توزیع خبر، شرایط برای شکلگیری جنبشهای اجتماعی جدید فراهم میشود؛ او معتقد است اینترنت بهطورخاص و جامعه شبکهای بهطورعام موجب تضعیف نظام پدرسالارانه میشود، زیرا اساس نظام پدرسالارانه بر سلسلهمراتب، آمریت و تمرکزگرایی است، درحالیکه اساس نظام شبکهای بر ارتباطات تعاملی، عاملی و تمرکززدایی است. (بهرامی، ۱۳۹۱) هرچند این دیدگاهی خوشبینانه به وسایل ارتباطجمعی است، چراکه در سوی دیگر متفکران انتقادی رسانهها را ابزاری برای هدایت توده مردم به دیدگاههای مطلوب صاحبان قدرت و سرمایهداران میدانند و البته که رسانههای نوین و فناوریهای جدید را وسیلهای برای برچیدن بساط جنبشهای اجتماعی خیابانی و تکثر آرای توده ارزیابی کردهاند و میکنند.
آنچه متفکران انتقادی در این زمینه بهعنوان یکی از اساسیترین وجوه پشت پرده در کنترل رسانهها، مصرف کالاهای فرهنگی و تولیدات رسانهها -از برنامههای روایتی گرفته تا خبر- مدنظر دارند، ایدئولوژی است. «ایدئولوژی بهوضوح دربردارنده آنگونه تحریف فرهنگی است که به مشروعیت قدرت سیاسی مسلط، یاری میرساند.» مفهوم ایدئولوژی در ارتباط با مفهوم هژمونی بحث میشود و این دو در کنار هم، شرایط برای بازتولید قدرت برای گروه مسلط بر جامعه را فراهم میآورند. از نظر لویی آلتوسر؛ «ایدئولوژی مجموعهای ایستا از عقاید اعمالشده بر طبقه فرودست ازسوی طبقات حاکم نیست، بلکه روندی پویاست که پیدرپی در عمل بازتولید و بازسازی میشود.» عبارت «در عمل» یعنی آنگونه که مردم فکر میکنند، رفتار میکنند و خود و روابطشان با جامعه را میفهمند. آلتوسر با این عقیده قدیمی مخالف است که زیربنای اقتصادی جامعه کل روبنای فرهنگی را تعیین میکند. او الگوی زیربنا/ روبنا را با نظریه تعیین چندجانبه عوض میکند... اساس این نظریه، مفهوم دستگاههای ایدئولوژیک دولت است که به اعتقاد آلتوسر عبارتاند از: نهادهای اجتماعی از قبیل خانواده، نظام آموزشی، زبان، رسانههای گروهی، نظام سیاسی و... . این نهادها گرایش به رفتار و فکر کردن در شیوههای مقبول اجتماعی را در مردم به وجود میآورند و موقعیتهای اجتماعی قدرت -که با عرف عام مطابقت دارند- را طبیعی جلوه میدهند.» آنچه را مردم میاندیشند و عمل میکنند هنجارهای اجتماعی مینامند. کارکرد ایدئولوژی در این بخش از دانش اجتماعی، تضمینکننده منافع طبقه یا طبقات خاص یک جامعه است که این بایدها و نبایدها را به طرق مختلف امری طبیعی جلوه دهد.
در کنار سبک زندگی، سبک مصرف رسانهای، سواد رسانهای و میزان اوقات فراغت مخاطبان و فعالیت آنان در حوزه برخورد با رسانهها (دوگانه مخاطب فعال- منفعل) عناصر تاثیرگذار بر شکل رفتاری جامعه در مواجهه با رسانهها را تشکیل میدهند. علاوهبراین گروهها و خرده گروههای قومی، زبانی و فرهنگی نیز میتوانند بر انتخاب رسانه ازسوی مخاطبی که عضو آنهاست، تاثیرگذار باشند (تاثیرپذیری فرد بهدلیل تعلقش به گروه یا چهرهای شاخص). هرچند در زندگی مدرن امروزی فرد میتواند در یک یا چند گروه عضو باشد اما عواملی همچون اعتبار اجتماعی، رفتار فرهنگی، تقلید و همگرایی نقش ویژهای در پذیرش فعالیتهای فرهنگی فرد دارد و مجموعه این عوامل سازنده نوع واکنش مخاطبان رسانه در کنش- واکنشهای صورتگرفتهاش در مصرف کالاهای فرهنگی ازجمله تولیدات رسانهها را تشکیل میدهد.
پرده پنجم: ما و بحران اعتبار منبع
با گسترش فضای مجازی در جامعه ما و نداشتن پیوست فرهنگی برای ورود به این فضا و عدم مدیریت کارآمد، بخش زیادی از انتشار و توزیع اخبار و اطلاعات در چند سال اخیر در فضای غیررسمی و خارج از جریان رسمی اطلاعات رخ میدهد. بسیاری از رسانههای دولتی مطرح در کشور نیز برای جذب مخاطبان خود علاوه بر حضور و فعالیت در فضای رسمی بهدنبال جا بازکردن در فضای غیررسمی و اقدام در محیط مجازی نیز هستند. عدم واکنش مناسب رسانههای اصلی کشور در مواقع بحران و بروز برخی اشتباهات حرفهای نیز بستری را فراهم کرده است که میزان اعتماد به رسانههای رسمی در کشور پایین آمده است. هرچند در برخی بزنگاهها باز هم اعتماد عمومی به رسانههای دولتی و حکومتی بیشتر از بقیه رسانههاست اما روند خزنده رشد استفاده از فضای مجازی، تنوع آن و آزادی عملش در عکسالعملها و مدل ارائه اخبار و اطلاعات این هشدار را میدهد که در روزها، ماهها و سال های آینده شاهد قدرت گرفتن هرچه بیشتر و میدانداری فضای مجازی باشیم. ایجاد کمپین ها، هشتگسازی، موج بازنشر و... روزبهروز نفوذ و تاثیر عملش افزایش مییابد. بهطور قطع فیلترینگ و ممانعت هم از گسترش این ماجرا نخواهد کاست. بر همه موارد بالا باید مسائلی از قبیل کماهمیت شدن و کاهش تیراژ مجلات و روزنامهها، فقدان حرفهایگری در عرصه کار مطبوعاتی، ظهور قدر تمند رسانههای وابسته به بودجه دولتی، عدم نظارت بر فعالیت در فضای مجازی، نداشتن زیرساخت برای تولید پیامرسانهای داخلی و... را هم باید افزود.
امروز بحران اعتبار منبع شکل گرفته است و گریزی از آن نیست. باید برای آن چارهای کرد و اقدامی اندیشید. وقتی منابع خبری و مصرف رسانهای مردم مدیریت شده باشد؛ بهطور قطع نیاز به اطلاعات و اخبار در این وانفسای پیچیدگی و بمباران اطلاعات به حاشیه خواهد رفت و «فیکنیوزها» جایگزین منابع خبری رسمی میشوند. به قول دکتر گیبسن، استاد برجسته روزنامهنگاری دانشگاه تگزاس آمریکا که خطاب به دانشجویان میگوید: «شاید تابهحال دریافتهاید که افکار عمومی، دستاندرکاران رسانههای {جمعی} را معصوم نمیداند. خوانندگان، بینندگان و شنوندگان ما بهکرّات به ما بیاعتمادی میکنند. بخشی از عدم اعتماد آنها از مشاهده مکرر اشتباهات ما ناشی میشود. تا زمانی که نتوانیم تمام اغلاط و اشتباهات خود را از فرستندههای معمولی و نشریات روزانه محو کنیم، قادر به محو کامل بیاعتمادی آنان نیز نخواهیم بود ولی با کاهش هر واحد از اشتباهات، یک واحد از بیاعتمادی افکار عمومی خواهیم کاست. ما به امید این که بازده خوب سبب افزایش اعتماد میشود، اشتباهات خود را نشانه میگیریم. تعقیب این اشتباهات، همانا با بازبینی مجدد به کمک مآخذ، کتابخانه و منابع مختلف میسر میشود و ما را به هدف طلایی و دستنیافتنی نزدیک میکند: قطعهای مطلب ارتباطی بدون غلط.»