آگاه: استاد شفیعی کدکنی، شاعر و استاد ادبیات کشورمان شعری دارد که در بخشی از آن گفته: «آنچنان بر ما به نان و آب اینجا تنگسالی گشت، که کسی در فکر آوازی نخواهد بود، وقتی آوازی نباشد. شوق پروازی نخواهد بود.» این بخش از شعر علاوهبر اینکه گویای وضعیت فعلی همه ما در این روزگار است، بیش از آن گویای وضعیت مردم فلسطین در طول این یکسال و اندی است. اینکه مردم آنقدر درگیر جنگ، خاک، خون و ازدستدادن بودند که دیگر کسی به فکر آواز، فیلم و کتاب نبود. چیزی که در بازنمایی رسانهها هم کمتر به آن اشاره میشد، چون چهره جنگ از هر چهره دیگری دیدنیتر بود، پس چه نیاز به آواز و کتاب و فیلم.!
امروز ۲۹دی در تقویم کشورمان روز «غزه نماد مقاومت فلسطین» نامگذاری شده است. ایده نامگذاری چنین روزی در سال۱۳۸۸ ازسوی مجلس شورای اسلامی تصویب شد و به تایید شورای نگهبان رسید تا ازسوی رییسجمهور وقت برای اجرا ابلاغ شود. فلسفه نامگذاری یک روز در تقویم مناسبتی کشورمان بهنام روز غزه، برای تجلیل از مقاومت جانانه ساکنان این نوار باریکه در فلسطین اشغالی است که در جنگ ۲۲روزه در سال۱۳۷۸ مقاومت بینظیری از خود در برابر اشغالگران نشان دادند. بنابر این، روز ۲۹دی، مصادف با «روز غزه» است؛ روزی که میتواند فرصتی برای بازگویی مظلومیت مردم نوار غزه در جنگ ۲۲روزه در سال۱۳۷۸ و آگاهیبخشی بیشتر به افکار عمومی جهان نسبتبه عمق وحشیگری و کودککشی رژیم غاصب صهیونیستی باشد. اما نکتهای که در مورد فلسطین و نوارغزه کمتر به آن در طول بیش از یکسال گذشته پرداخته شده است، وضعیت فرهنگی آن است؛ به بیان دیگر، آنقدر فضای اخبار در طول این ۴۰۰ و خردهای روز حول فضای جنگ بود که هر چیز دیگری جز جنگ، ارزش پرداختن نداشت.
سینما در فلسطین تخریب شده اما نمرده
حمله صهیونیستها منجر به تعطیلی تمام سینماهای غزه در انتفاضه اول فلسطین در سال۱۹۸۷ میلادی شد. انتفاضه اول (انتفاضه سنگ) از ۸دسامبر ۱۹۸۷ آغاز شد و تا ۱۹۹۳ ادامه یافت. پس از انتفاضه اول، برخی سالنهای سینما مرمت و بازگشایی شدند اما چندی بعد و در سال۱۹۹۶ در میان موج جدیدی از تنشهای سیاسی تعطیل شدند. از آن زمان، سینماهای غزه به حالت عادی بازنگشتند و مردم مجبور شدند از تماشای فیلمهای تلویزیونی در خانههایشان لذت ببرند. یعنی آخرین نمایش رسمی فیلمها در یک سینما در غزه مربوط به ۲۷سال پیش بوده است.
قدیمیترین سینمای غزه، سینما «سامر» است که در سال۱۹۴۴ ازسوی «حاج رشاد الشوا» افتتاح شد اما عمر زیادی نکرد در دهه ۱۹۶۰ میلادی تعطیل شد. بااینحال بسیاری از هنرمندان مطرح مصری و لبنانی در آن زمان ازجمله عادل امام، اسماعیل یاسین و جرج وسوف برای شرکت در جشنوارهها در این سینما حضور یافتهاند؛ البته نیمقرن بعد و در سال۲۰۱۷ سینما «سامر» بهصورت نمادین و طی یک سانس، به پخش فیلم اقدام کرد.
در دهه۱۹۶۰، حدود ۱۰سینمای دیگر در غزه ساخته شد، ازجمله النصر، النهضه، عامر، الشاطی، السلام، الجلاء، صابرین، الحریه و رفح که از بسیاری از آنها امروز چیزی نمانده است.
به گفته «مروة عوف» روزنامهنگار فلسطینی مستقر در غزه، بسیاری از فیلمهای وسترن، عربی و آسیایی تحت نظارت مصر در سینماهای غزه به نمایش درآمدند که با اشغال فلسطین ازسوی رژیم صهیونیستی این روند در سال۱۹۶۷ پایان یافت؛ در این مدت و تا زمان انتفاضه اول، علاوهبر فیلمهای جهان عرب، میتوان به فیلمهای هندی «شعله»، «آمر اکبر آنتونی»، فیلمهای «بروسلی» و همچنین فیلم آلمانی «۲۱ساعت در مونیخ» اشاره کرد که در سینماهای غزه به نمایش درآمدند.
تعطیلی سینماها در نوار غزه همچنین منجر به مهاجرت استعدادهای هنری و فیلمسازان به خارج از فلسطین شد. ازجمله مهمترین دلایل بسته شدن سینماها در نوار غزه را میتوان درگیریهای حزبی، اشغالگری صهیونیستها، اعمال مقررات منع آمدوشد در نوار غزه و همچنین هدف قراردادن چندینبار سینماها ازسوی هواپیماهای رژیم صهیونیستی دانست. روند تعطیلی سینماهای غزه ادامه یافت و بستهبودن آنها بسیاری از ساکنان غزه را مجبور به یافتن راههای دیگری برای تماشا و نمایش فیلمها کرد که منجر به برپایی سینماهای خیابانی موقت با ویدئوپروژکتورهای خانگی و نمایش فیلمهای کافهای شد.
حدود چهارسال پیش با حمایت مالی اتحادیه اروپا، یک اتوبوس به تجهیزات سینمایی مجهز شد؛ اتوبوسی که میتواند تا ۵۰تماشاچی را در خود جای دهد و تجربه ورود به سینما را تداعی کند.
ایده «اتوبوس سینما» که همان سینما سیار است، در مارس ۲۰۲۰، پس از جمعآوری کمکهای مالی از اتحادیه اروپا ازسوی «انجمن نجات آینده جوانان» شکل گرفت. این اتوبوس دارای سیستم امنیتی با درهای اضطراری، تجهیزات آتشنشانی و تهویه مطبوع است و از انرژی خورشیدی برای راهاندازی پروژکتورها استفاده میکند. همچنین برای حضور معلولان ویلچرنشین مناسبسازی شده است. این ایده، امکان نمایش فیلم روی بدنه خود را هم دارد؛ این قابلیت زمانی استفاده میشود که جمعیت متقاضی تماشای فیلم بیش از ۵۰نفر باشد و نتوان آنها را داخل اتوبوس جانمایی کرد؛ بنابراین در زمان تاریکی هوا، میتوان فیلم را در فضای باز برای جمعیتهای ۱۰۰نفر و بیشتر هم نمایش داد. از چهارسال پیش تاکنون، تغییری در خصوص وضعیت سینماها در فلسطین اتفاق نیفتاده ولی امیدواریم که با اعلام آتشبس که بهتازگی محقق شده، فضای فرهنگی و هنری فلسطین به وضعیت عادی برگردد و سینماها دوباره جان بگیرند.
سینماگرانی که از کارکردن درباره فلسطین ناامید نشدند
در تمام این روزهایی که جنگ بود، کمتر خبری درباره تخریب سینماها، کتابخانهها و... منتشر میشد. کسی نمیدانست چندنفر که سودای فیلمساز یا نویسنده یا موزیسین شدن داشتند در طول این روزهای جنگ کشته شدند یا اگر هم زنده ماندند ناامید شدند و البته این اتفاق برای فلسطینیهای اهل مقاومت همیشه وجود داشته است. آنها میدانند اگر قرار است درباره فلسطین چیزی بنویسی یا بسازی باید بیرون از آنجا باشی. مثل خیلی از فیلمسازان و نویسندگان معروف فلسطینی که در طول این سالها از فلسطین رفتند اما همچنان هستند ولی با آثارشان. هانی ابواسد، کارگردان فیلم «اینک بهشت» و تنها فیلمساز فلسطینی که نامزد اسکار شده، فلسطینی است اما در سرزمینهای به دنیا آمده و در هلند تحصیل کرده است. او تا همین اواخر در هلند زندگی و کار میکرد.
ابواسد میگوید: ما یک دولت نیستیم. مشکل داریم. برای حقوق برابر و شهروندی برابر و کلا برای حقوق خود مبارزه میکنیم. او وقتی پس از حدود ۳۰سال زندگی در هلند به ناصره بازگشت، گفت: واقعا حس میکنم برای هدایت سینمای فلسطین به یک جای بهتر شرایط مساعد است.
در سال۲۰۰۵ «اینک بهشت» ابواسد به فهرست پنج نامزد نهایی بخش بهترین فیلم خارجیزبان راه پیدا کرد. این فیلم داستان دو جوان فلسطینی است که تصمیم به انجام یک عملیات انتحاری میگیرند. «اینک بهشت» همان سال نامزد جایزه گلدنگلوب هم شد و پخش آن در سطح بینالمللی مورد استقبال قرار گرفت.
در سال۲۰۰۸ «نمک دریا» به کارگردانی آناماری جاسر در جشنواره فیلم دوبی جایزه بهترین فیلمنامه را برد و بهدنبال آن تنها سینمای اردوگاه پناهندگان جنین پس از مدتها باز شد. اکنون دهها جشنواره فیلم از شیکاگو گرفته تا لندن و ملبورن به سینمای فلسطین اختصاص دارد، هرچند فلسطین هنوز مدارس سینمایی ندارد و بیشتر فلسطینیها در خارج درس میخوانند.
سیستم توزیع فیلمهای فلسطینی همچنان نواقص بسیار دارد. انگار که صنعت سینمای فلسطین مانند خود مردم این کشور در تبعید هستند. الیا سلیمان، کارگردان فیلم «وقایعنگاری ناپدید شدن» که اکنون در فرانسه زندگی میکند، میگوید: ما در عصر مهاجرت متقاطع زندگی میکنیم و به نظرم ضروری است ایده سینما - سینمای ملی - را بر مبنای جغرافیا نگذاریم. او که در ناصره به دنیا آمده بسیاری از فیلمهای خود را با همکاری سرمایهگذاران اروپایی میسازد. او اعتقاد دارد هنر فلسطینی چیزی فراسوی سیاست فلسطینی است.
چهار دوره تاریخی سینمای فلسطین
علی روحانی، عضو هیاتعلمی دانشگاه هنر تهران در یک دستهبندی سینمای فلسطین را به چهار دوره تاریخی تقسیم کرده است: دوره اول سینمای فلسطین که پیش از اشغال شروع میشود، تا حدود سال۱۹۳۰ ادامه دارد. این دوره، سینما ابتدایی و خام بود و بحرانهای زیادی داشت. فردی به نام ابراهیم سرحان برای اولینبار دوربینی خرید و مستندی از ورود ولیعهد عربستان به فلسطین برای زیارت مسجدالاقصی ساخت. بعدها او با شخص دیگری یک شرکت سینمایی تاسیس کرد اما سینمای فلسطین در آن دوره شکست خورد. این وضعیت تا سال۱۹۴۸ ادامه داشت که سینما در فلسطین عملا از بین رفت. دوره دوم سینمای فلسطین، دورهای است که سینمای فلسطین در کشورهای عربی دنبال میشود؛ فیلمهایی که عمدتا در مصر یا سوریه ساخته میشدند و دارای مضامین ملیگرایانه بودند. این دوره تحتتاثیر پانعربیسم جمال عبدالناصر بود. اما دوره سوم، دوره اصلی سینمای فلسطین است. در این دوره، اعضای سازمان آزادیبخش فلسطین، گروهی فیلمساز تشکیل دادند. این گروه شامل افرادی مانند صلاف جدالله، هانی جوهریه و مصطفی ابوعلی بود. آنها با یک دوربین ساده شروع به ساخت فیلم کردند. در این دوره، فلسطینیها از سینما بهعنوان ابزاری سیاسی و مبارزاتی استفاده میکردند. از معروفترین واکنشها به این تلاشها، واکنش ژان لوک گدار بود که به اردوگاههای فلسطینی رفت و با این گروه آشنا شد و یک عدد دوربین آریفلکس به آنها هدیه داد. این دوربین به ابزاری مهم برای ادامه کار آنها تبدیل شد. اما دوره سوم سینمای فلسطین با اتفاقهای ناگواری پایان یافت. هانی جوهریه، یکی از اعضای اصلی گروه، در بمباران هوایی کشته شد. در جریان اشغال جنوب لبنان، بایگانی بزرگی از فیلمهای فلسطینی ناپدید شد که سندی از هویت و زندگی مردم فلسطین بود و گمان میرود ازسوی اسراییل به سرقت رفته باشد. این بایگانی شامل فیلمهایی بود که زندگی فلسطینیها را از دهه ۶۰ تا ۷۰ مستند کرده بود. این دوره که بهعنوان «دوره سوم سینمای فلسطین» شناخته میشود، نشاندهنده استفاده از مستندهای انقلابی بهعنوان سلاح مبارزاتی است. دوره سوم تا اوایل دهه۱۹۸۰، یعنی تا حمله اسراییل برای اشغال جنوب لبنان، عملا ادامه داشت. اما با کشتهشدن هانی جوهریه، ازبینرفتن بایگانی و پراکندگی فلسطینیان از جنوب لبنان، عملا این دوره به پایان رسید.
در دوره چهارم اما جامعه فلسطین تغییر کرد. شما با جامعه فلسطینی مواجهاید که نسل جدیدی از سینماگران به میدان آمدهاند. این نسل به بچههای فلسطینی برمیگردد که یا در سرزمینهای اشغالی درس خوانده یا مهاجرت کردهاند. درواقع این اتفاق در این دو فضا رخ داده است. دوره چهارم از اواخر دهه۹۰ و اوایل دهه جدید شروع میشود، بهطور مثال فیلم «عروسی در جلیله» (۱۹۸۷ - میشل خلیفه) آغازگر این دوره است. خلیفه فلسطینی بود که در فرانسه دستیاری میکرد. او به کشورش بازگشت. ایلیا سلیمان نیز به کشورش برگشت. میشل خلیفه یک مسیر جدید را در سینمای فلسطین ایجاد کرد. جالب این است که در فیلمهای امروز فلسطین، شما پلانهای درگیری مستقیم را نمیبینید. این فیلمها نمایشی از یک مقاومت فرهنگیاند.
با نگاهی به این چهار دوره تاریخی میبینیم که سینمای فلسطین در طول این سالها بهسمت خنثیشدن و نیهیلیسم پیش رفته است. یعنی ما یک سینمای انقلابی و مبارز داریم که بهمرور و با شکستهایی که متحمل میشود، به راهی در مبارزه و عملیات استشهادی نمیرسد و شبیه به سینمای هنری منفعل اروپا میشود. دوره اول و دوم خیلی جدی نیست و بیشتر ارزش تاریخی دارند. در دوره سوم، «مبارزان» فیلم میسازند و در دوره چهارم، «هنرمندان». مثل ایلیا سلیمان و هانی ابواسعد که مبارز نیستند. آنها حتی با خاطرات خانوادههایشان فیلم میسازند.
جای خالی آثار فلسطینی در سینما و تلویزیون ایران
اما یکی از نکات مهمی که درباره آثار سینمای فلسطین وجود دارد این است که چرا ایران که در تمام این سالها رفتار و روابط همدلانه با مردمان مظلوم فلسطین داشته دست به نمایش فیلمهایی که وضعیت مردم فلسطین را نشان میدهند، نزده است. علاوهبراین، کمتر فیلمساز ایرانی سراغ ساخت فیلم درباره این مردمان مظلوم میرود درحالیکه نمایش فیلم یکی از بلندترین و تاثیرگذارترین صداها در جهانی است که کسی دوست ندارد، چیزی بشنود.
شاید تنها فیلمی که میتوانیم بهعنوان نماینده در این حوزه نام ببریم، فیلم «بازمانده» که سال۱۳۷۳ ازسوی سیفالله داد ساخت، باشد. اما با گذشت ۳۰سال از ساخت این فیلم، دیگر کمتر کسی سراغ سوژه فلسطین و مردمان فلسطینی رفته است. پیشنهاد میشود در ایام مناسبتی مثل روز غزه سینماها و صداوسیما آثار سینماگران فلسطینی که زندگی این مردمان مقاوم و امیدوار را نشان میدهد، نمایش دهند تا به این ترتیب، تعداد بیشتری از ایرانیان با مردمان این سرزمین همدلی کنند.
نظر شما