مذاکره‌کنندگان ایرانی و آمریکایی نخستین دور از گفت‌وگوهای غیرمستقیم خود را در مسقط، پایتخت عمان، با میانجی‌گری دولت این کشور به پایان رساندند. این نشست غیرمستقیم دیپلماتیک نخستین مذاکره رسمی میان دو کشور از زمان بازگشت دونالد ترامپ به کاخ‌سفید در ژانویه سال جاری میلادی است. نمایندگان ایران و آمریکا در سالن‌هایی جداگانه اما در یک ساختمان گرد هم آمدند و وزیر امورخارجه عمان، بین این اتاق‌ها برای تبادل ایده‌های مکتوب در رفت‌وآمد بود.

تجربه‌ای به نام برجام

آگاه: در مجموع، به گفته عباس عراقچی، وزیر امورخارجه و مذاکره‌کننده ارشد ایران، چهارنوبت تبادل‌پیام میان دوطرف طی دوساعت‌ونیم صورت گرفت و طرفین از کلیات راضی بودند. استیو ویتکاف، نماینده آمریکا در مذاکرات غیرمستقیم مسقط نیز در مصاحبه با یک رسانه آمریکایی، فضای حاکم بر مذاکرات مسقط را مثبت ارزیابی کرد.
قرار است دور بعدی مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا، شنبه آینده در مسقط پایتخت عمان برگزار شود.
اما فارغ از فضای کلی حاکم بر دور نخست مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در مسقط و استمرار این روند، نکته حائز اهمیت آن است که ما در داخل، سنگر را واگذار نکنیم؛ به‌این‌معنا که توقعات و انتظارات را از نتیجه مذاکرات بالا نبریم و اینگونه نباشد که دولت‌مردان محترم همه کارهای خود را رها کنند و همه‌چیز را به مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا گره بزنند. ما متاسفانه در دهه ۹۰ با این معضل مواجه بودیم و شاهد بودیم که دولت‌مردان وقت همه امورات کشور را معطل برجام کرده بودند. نباید آن اشتباه مجددا تکرار شود.

هیاهو برای هیچ!
در دوره برجام، ثابت شد که آن همه هیاهوی وسیع برای آمدورفت هیئت‌های خارجی هیچ گره‌ای از کار مردم باز نکرد و هیچ بانکی به‌رغم آن همه امتیازات مندرج در برجام، حاضر به همکاری با ما نشد و در نتیجه ما یک‌طرفه امتیاز دادیم و خسارت خریدیم. در دوره برجام، واردات اقلام مصرفی و حتی کشاورزی، کمر تولیدکننده ایرانی را شکست‌، جمعیت انبوهی را بیکار و سرمایه‌گذاری‌ها فراوانی را با ورشکستگی مواجه کرد. شهرک‌های صنعتی به‌حال تعطیل و نیمه‌تعطیل روزگار گذراندند.
روند نزولی سرمایه‌گذاری در کشور در سال ۱۳۹۵ که به اصطلاح اولین سال اجرای برجام و لغو تحریم‌ها بود هم متوقف نشد؛ امری که نشانگر بی‌فایده‌بودن برجام در زمینه سرمایه‌گذاری در کشور بوده است.
در عصر برجام، رییس‌جمهور وقت و اعضای کابینه او، بارها امور اساسی کشور و حتی آب‌خوردن مردم را به برجام گره زدند. برای نمونه، شخص اول دولت در خرداد سال ۹۴ با اشاره به مذاکرات هسته‌ای گفت: تحریم‌های ظالمانه باید ازبین برود تا سرمایه بیاید و مشکل محیط‌زیست، اشتغال، صنعت و آب‌خوردن مردم حل شود؛ منابع آبی زیاد شده و بانک‌ها احیا شوند؛ اظهارات دیگری چون سال ۹۴ با توافق هسته‌ای بذر اقتصاد ایران به ثمر می‌نشیند، اکنون کشور از بیکاری رنج می‌برد، جوانان مشکل عدم استطاعت‌مالی برای ازدواج دارند و دولت وظیفه دارد این مشکلات را برطرف کند و امیدوارم با لغو تحریم‌ها این مشکلات برطرف شده و کارهای عمرانی نیز با سرعت بیشتری انجام شود. باید تحریم‌ها برداشته شود تا پروژه‌های عمرانی را تکمیل کنیم و… تنها بخشی از وعده‌های دولت‌مردان وقت درباره نتایج توافق هسته‌ای (برجام) بود.
در همان‌زمان حصول برجام، دست‌اندرکاران امر درخصوص میزان تاثیرگذاری سفرهای هیات‌های تجاری کشورهای مختلف اروپایی به ایران می‌گفتند که تا این لحظه همه رفت‌وآمدهای دولت یازدهم در پسابرجام با اروپایی‌ها خروجی نزدیک به صفر داشته است. در دوره برجام چند ده هیئت خارجی از اروپا به اسم سرمایه‌گذاری وارد ایران شدند و ادعا کردند که می‌خواهند با ایران کار کنند، اما آنچنان پروژه مشهودی را با ایران جلو نبردند. در حوزه‌هایی که ما نیازمند سرمایه‌گذاری هستیم ازجمله صنایع پیشرو که برای توسعه اشتغال نیاز به سرمایه‌گذاری دارند، اتفاق خاصی در عصر برجام نیفتاد. در دوره برجام، رفت‌وآمدها با اروپایی‌ها خروجی نداشت و کسب‌وکار ما با کشورهای دیگر همچنان دچار همان گره‌هایی ماند که در دوران قبل از برجام هم وجود داشت.

عایدی مردم از برجام چه بود؟
مردم نیز احساس می‌کردند که توافق برجام هیچ‌تاثیری بر زندگی آنها نداشته است. در زمان برجام، سیاست‌های دولت در حوزه اقتصاد به جز واردات چند هواپیما و میلیاردها دلار جنس قاچاق به کشور، عاید دیگری برای مردم نداشت.
در همان زمان برجام، عده‌ای از طرفداران دولت وقت معتقد بودند که دولت به‌علت فشارهای خارجی و تحریم‌ها نتوانسته مشکلات کشور را حل کند؛ حال آنکه در برجام دست دولت کاملا باز گذاشته شد تا اگر ادعای دولت‌مردان مبنی بر اینکه حل مشکلات مردم در گرو مذاکره با آمریکا، درست است، برجام را امضا کنند و حتی در مواردی از خطوط‌قرمز نظام هم عبور کردند. اما چرا نتوانستند و مشکلات کشور را حل نکردند؟!
کمتر از یک‌سال از انعقاد برجام نگذشته بود که همگان متوجه شدند در تنور برجام هیچ نانی پخته‌نشده است و آن همه بزرگنمایی و تعریف و تمجیدهای اغراق‌آمیز درباره آن بی‌نتیجه باقی ماند. تحریم‌ها برداشته نشد، دارایی‌های بلوکه‌شده به کشور بازنگشت، روابط بانکی کماکان مسدود ماند، زمینه‌ای برای تجارت‌ و ‌تبادل پول‌وکالا پدید نیامد و در مقابلِ امتیازات نقدی فراوانی که دادیم، غیر از وعده‌های نسیه که آنهم یکی بعداز دیگری ازسوی حریف پس‌گرفته شد، چیزی عاید کشور نشد؛ دولت وقت نیز به‌علت اعتماد بی‌دلیل به حریف، وعده‌هایی به مردم داد که تقریبا هیچ‌یک از آنها تحقق نیافت.
در عصر برجام، رییس‌جمهور وقت از بارش ابر برجام بر سرزمین ما سخن می‌گفت، اما همان زمان بدهی دولت یازدهم به بانک‌ها با افزایشی در حدود ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار میلیارد تومان، به رقم نجومی ۷۰۰ هزار میلیارد تومان (در آن مقطع زمانی) رسیده بود! همچنین براساس آمار گمرک، حجم تجارت خارجی کشور از رکورد ۱۰۵.۸ میلیارد دلار دولت دهم در سال ۱۳۹۰ به ۸۷.۶ میلیارد دلار در سال ۱۳۹۵ کاهش یافته بود.
در دوره برجام، شرکت‌های اروپایی، رسانه‌های غربی و مقامات غربی بارها به این موضوع اذعان کردند که بانک‌های بین‌المللی از بیم نقض تحریم‌های آمریکا از انجام تراکنش‌های بانکی مربوط به ایران امتناع می‌کنند.
پس از توافق‌های اولیه ژنو و لوزان بین ایران و طرف‌های غربی و آمریکایی، منتقدان مطرح می‌کردند ساختار تحریم‌ها نه‌آنطور که رییس‌جمهور وقت مدعی‌شده ترک خورده، بلکه اساسا لغو یک‌روزه همه تحریم‌ها توسط آمریکا، یک وعده سر خرمن، مبهم و فاقد ضمانت‌اجرایی است؛ اما دولت‌مردان وقت بی‌اعتنا به این انتقادهای کارشناسی با صدای بلند اعلام می‌کردند که ما هیچ توافقی را امضا نخواهیم کرد، مگر آنکه در اولین روز اجرای توافق، تمامی تحریم‌های اقتصادی همان روز لغو شود. حال آنکه تجربه نشان داد، اینگونه نیست و تحریم‌ها لغو نشدند.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.