۲۷ فروردین ۱۴۰۴ - ۲۳:۴۸
کد خبر: ۱۲٬۲۲۱

در اواخر دولت دهم روند حوادث داخلی و بین‌المللی به‌گونه‌ای رقم خورد که طرفین اصلی درگیر در تقابل هسته‌ای، یعنی ایران و آمریکا مجبور به تغییر و تعدیل مواضع خود شدند. از یک‌سو ایران در فرآیند پیشرفت هسته‌ای به نقطه باثبات و قابل‌اتکایی رسیده بود، زیرا طی این سال‌ها به‌رغم تمامی فشارها توانسته بود دانش و صنعت هسته‌ای را کاملا در داخل کشور بومی کند، سطح غنی‌سازی اورانیوم را به ۲۰ درصد افزایش دهد و تعداد سانتریفیوژها را به عدد خیره‌کننده ۱۹ هزار برساند.

مبارزه‌ با نظام سلطه تعطیل‌پذیر نیست

آگاه: لکن فشار تحریم‌های بی‌سابقه‌ غرب به‌خصوص در عرصه فروش نفت و تبادلات بانکی، تدریجا تاثیرات منفی خود را بر اقتصاد کشور نشان می‌داد و مشکلات عدیده‌ای از جمله کاهش شدید درآمدهای دولت، بیکاری، رکود و کمبود برخی کالاها به‌ویژه دارو، شرایط نابسامانی را برای مردم و مسئولان اجرایی ایجاد کرده بود که اداره‌ امور کشور را دشوار می‌ساخت.

مبارزه‌ با نظام سلطه تعطیل‌پذیر نیست
ازسوی دیگر دولت آمریکا که با وجود نارضایتی شرکای اروپایی و آسیایی اقتصاد ایران آتش تحریم‌ها را به نهایت گدازندگی رسانده بود، رفته‌رفته در مورد کارایی این حربه دچار تردید شد، زیرا می‌دید تحریم‌های پرحجم اعمال‌شده، به‌رغم ایجاد مصائب فراوان برای ایران، خاصیت فلج‌کننده نیافته و نتوانسته مقامات جمهوری‌اسلامی را به تغییر رفتار وادارد. چنان‌که در طول این مدت و در اوج تحریم‌ها قطار صنعت‌ هسته‌ای ایران، نه‌تنها متوقف یا کند نشد بلکه با حداکثر سرعت به‌پیش می‌رفت و آشکارا از نقطه غیرقابل بازگشت عبور کرده بود. همچنین قدرت‌نمایی ایران در سطح منطقه‌ای انکارناپذیر بود و در تمامی عرصه‌های مهم از عراق و سوریه گرفته تا لبنان و فلسطین و یمن می‌شد آثار نقش‌آفرینی موثر این کنشگر ذی‌نفوذ را مشاهده کرد که مقتدرانه سد راه جبهه استکبار به رهبری آمریکا در تحقق اهدافش شده بود. لذا باراک اوباما که در آستانه پایان دوران ریاست‌جمهوری‌اش‌ خود را در اجرای اغلب سیاست‌های خاورمیانه‌ای کاخ سفید به‌ویژه در سوریه ناکام می‌دید، بسیار علاقه‌مند بود که لااقل حل‌وفصل پرونده پیچیده هسته‌ای ایران را به‌ نام خود ثبت کند. در نتیجه چاره‌ای نداشت جز آنکه با پذیرش قدرت و جایگاه ایران، حریف را به میز مذاکره فراخواند. بدین ترتیب زمینه از سرگیری مذاکرات هسته‌ای میان ایران و طرف غربی با رویکردی متفاوت فراهم و پیشنهاد گفت‌وگوی دوجانبه، به‌صورت غیرمستقیم و با میانجی‌گری پادشاه عمان به مقامات جمهوری‌اسلامی ارائه شد. رهبرانقلاب بعدها در جمع مسئولان نظام با اشاره به نحوه‌ آغاز این مذاکرات اظهار کردند:   این مذاکراتی که در واقع فراتر از مذاکرات ما با پنج به‌علاوه‌ یک است؛ مذاکره با آمریکایی‌ها است. متقاضی این مذاکرات، آمریکایی‌ها بودند. مربوط به زمان دولت دهم هم هست. قبل‌از آمدن این دولت این مذاکرات شروع شد. آنها درخواست کردند، واسطه‌ای قرار دادند و یکی از محترمین منطقه آمد این‌جا با من ملاقات کرد. گفت که رییس‌جمهور آمریکا با او تماس گرفته و از او خواهش کرده و گفته است که ما می‌خواهیم مسئله هسته‌ای را با ایران حل‌وفصل کنیم و تحریم‌ها را هم می‌خواهیم برداریم. دو نقطه اساسی در حرف او وجود داشت: یکی این‌که گفت ما ایران را به‌عنوان یک قدرت هسته‌ای خواهیم شناخت؛ دوم این‌که گفت ما تحریم‌ها را در ظرف ۶ ‌ماه به‌تدریج برمی‌داریم. بیایید بنشینید مذاکره کنید، این کار انجام بگیرد. من به آن واسطه محترم گفتم که ما به آمریکایی‌ها اطمینانی نداریم، به حرف اینها اطمینانی نیست. گفت حالا امتحان کنید؛ گفتیم خیلی خب، این دفعه هم امتحان می‌کنیم. مذاکرات این‌جوری شروع شد.۱  
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از جمله دلایل پذیرش پیشنهاد گفت‌وگوهای رودررو با آمریکا را موقعیت باثبات و قابل‌اتکای صنعت هسته‌ای ایران در آن برهه به یُمن پیشرفت‌های تحسین‌برانگیز دانشمندان ایرانی عنوان کردند. موقعیتی که بستر مناسبی را برای دستگاه دیپلماسی کشور فراهم می‌ساخت تا با ورود مقتدرانه به عرصه مذاکرات، از دستاوردهای موجود به منظور امتیازگیری از طرف مقابل بهره جوید:
منطق هماوردی جهانی ایجاب می‌کند که ما دو میدان را مورد نظر داشته باشیم. یک میدان میدان واقعیت و عمل است که این میدان میدان اصلی است. در میدان واقعیت و در میدان عمل، مسئولی که دنبال فعالیت است، دارایی‌هایی را ایجاد می‌کند... یک میدان میدان دیپلماسی و سیاست است که دارایی‌ها را در این میدان دیپلماسی و سیاست و مذاکره، تبدیل می‌کند به امتیاز برای کشور، تبدیل می‌کند به منفعت ملی. اگر در آن میدان اول دست انسان خالی باشد، در میدان دوم کاری از انسان ساخته نیست؛ باید در میدان اول‌ـ یعنی میدان عمل، میدان واقعیت، روی زمین‌ـ دستاورد داشته باشد، دارایی داشته باشد. 
ما آن روزی که وارد این مذاکرات شدیم، دستاورد قابل‌قبول و مهمی داشتیم؛ احساس کردیم با دست قوی داریم وارد می‌شویم. دستاورد آن روز ما از جمله این بود که ما توانسته بودیم درحالی‌که همه قدرت‌های هسته‌ای دنیا امتناع کردند که به ما سوخت ۲۰ درصد را برای مرکز [تحقیقاتی‌] تهران بدهندـ که احتیاج به داروهای هسته‌ای داشتیم‌ـ ما خودمان توانستیم در شرایط تحریم، سوخت ۲۰ درصد را تولید کنیم، [بعد] این سوخت را تبدیل کنیم به صفحه سوخت و از آن استفاده کنیم. طرف مقابل مات شد! این یکی از دستاوردهای ما بود. ما با این روحیه وارد مذاکره شدیم. راهبرد ایستادگی و تاب‌آوری در مقابل فشارها جواب داد. به این نتیجه رسیدند که تحریم دیگر اثر مطلوب آنها را ندارد. دنبال راه دیگری بودند. فهمیدند ما بدون وابستگی می‌توانیم به فناوری پیشرفته دست پیدا کنیم؛ ما هم با این منطق، توکل کردیم و وارد مذاکره شدیم.۲
بر همین مبنا ایشان تاکتیک موسوم به «نرمش قهرمانانه» را در مواجهه با جبهه استکبار در موضوع خاص پرونده‌ هسته‌ای ایران اتخاذ کردند. تاکتیکی که به معنای نشان‌دادن انعطاف و نرمش هوشمندانه، آگاهانه و به‌هنگام در برابر حریف و اعطای امتیاز برای کسب امتیازات بیشتر در ادامه رقابت و نهایتا نیل به مقصود در عین پایبندی به خطوط قرمز و حفظ رابطه تقابلی با دشمن بود. معظم‌له در تبیین ماهیت نرمش قهرمانانه اظهار کردند:
* ما مخالف حرکت‌های صحیح و منطقی دیپلماسی نیستیم؛ چه در عالم دیپلماسی، چه در عالم سیاست‌های داخلی. بنده معتقد به همان چیزی هستم که سال‌ها پیش اسم‌گذاری شد «نرمش قهرمانانه»؛ نرمش در یک جاهایی بسیار لازم است، بسیار خوب است؛ عیبی ندارد. اما این کشتی‌گیری که دارد با حریف خودش کشتی می‌گیرد و یک جاهایی به دلیل فنی نرمشی نشان می‌دهد، فراموش نکند که طرفش کیست؛ فراموش نکند که مشغول چه کاری است؛ این شرط اصلی است؛ بفهمند که دارند چه‌کار می‌کنند، بدانند که با چه کسی مواجهند، با چه کسی طرفند، آماج حمله طرف آنها کجای مسئله است؛ این را توجه داشته باشند.۳ 
* نرمش و انعطاف و مانور هنرمندانه و قهرمانانه در همه عرصه‌های سیاسی، یک کار مطلوب و مورد قبولی است، لکن این مانور هنرمندانه نبایستی به‌معنای عبور از خطوط قرمز، یا برگشتن از راهبردهای اساسی، یا عدم‌توجه به آرمان‌ها باشد؛ اینها را باید رعایت کرد.۴
*  نرمش قهرمانانه به‌معنای مانور هنرمندانه برای دست‌یافتن به مقصود است؛ به‌معنای این است که سالک راه خدا به سمت آرمان‌های گوناگون و متنوع اسلامی که حرکت می‌کند، به هر شکلی و به هر نحوی هست، باید از شیوه‌های متنوع استفاده کند برای رسیدن به مقصود.۵ 
با این حال رهبرانقلاب به‌دلیل سابقه طولانی استکبار جهانی در فریبکاری، دروغگویی، نقض پیمان و نادیده‌انگاشتن تعهدات، به صدق نیت و گفتار طرف آمریکایی بسیار بدبین بودند و در مورد این که بتوان با ابرقدرت مستکبر نظام بین‌الملل به توافقی برابر و منصفانه دست یافت که تامین‌کننده منافع ملی کشور باشد، عمیقا تردید داشتند:
* من هیچ‌وقت نسبت به مذاکره با آمریکا خوش‌بین نبودم. نه از باب یک توهم بلکه از باب تجربه؛ تجربه کردیم. حالا اگر یک روزی، شماها ان‌شاءالله در جریان حوادث و جزییات و یادداشت‌ها و نوشته‌های این روزها قرار بگیرید، خواهید دید که این تجربه ما از کجا حاصل‌شده؛ تجربه کردیم.۶   
* از اول نگاه ما به مذاکره‌کنندگان و طرف آمریکایی نگاه شک‌آلود بود. طبق تجربه‌هایی که داشتیم، به اینها اطمینان نداشتیم، [لذا] از اول با ملاحظه وارد شدیم. نظرمان هم این بود که اگر چنان‌چه اینها سرِ حرف خودشان ایستادند که خب اشکالی ندارد؛ ما حاضر بودیم هزینه هم بدهیم، یعنی ما عقیده نداریم که در یک مذاکره هیچ هزینه‌ای نباید داد، هیچ عقب‌گردی نسبت به بخشی از موضوعات نباید کرد؛ نه، به‌قدر صحیح و منطقی و عقلایی حاضر به هزینه‌دادن هم بودیم؛ منتها ما دنبال توافق خوب بودیم.۷
پس‌از روی‌کار آمدن دولت یازدهم و تغییر آرایش سیاسی کشور، فشار و اصرار مسئولان اجرایی برای انجام مذاکرات مستقیم دوجانبه با آمریکا برای خاتمه‌دادن به کشمکش دیرپای هسته‌ای افزایش یافت. همچنین طی این‌مدت بر اثر فرافکنیِ علت ناکارآمدی اقتصاد کشور، ارائه برخی تحلیل‌های نادرست و هدایت غلط افکار عمومی، تدریجا این باور فراگیر در بخش قابل‌توجهی از آحاد جامعه شکل گرفت که کلید گشایش قفل تمامی مشکلات کشور مذاکره با آمریکا است و لذا سرنوشت دولت و ملت به‌صورت عجیب و کاذبی به نتیجه مذاکرات هسته‌ای ایران با غرب گره‌خورده بود. در این شرایط رهبرانقلاب به‌رغم بدبینی و بی‌اعتمادی مستدل خود به آمریکا، برمبنای منطق روشنی با آغاز مذاکرات رودررو و البته منحصرا در موضوع هسته‌ای موافقت کرد:
* موافقت با این مذاکرات برای شکستن فضای خصمانه جبهه استکبار بر ضد ایران بود و این مذاکرات باید ادامه یابد... هدف آنها این است که با این بهانه، فضای بین‌المللی را بر ضد ایران حفظ کنند و بر همین اساس بود که با طراحی جدید دولت برای مذاکره درخصوص موضوع هسته‌ای موافقت شد، تا این جو جهانی شکسته و ابتکار عمل از طرف‌مقابل گرفته شود و حقیقت نیز برای افکار عمومی دنیا مشخص شود.۸    
* مذاکره در موضوعات خاص اشکالی ندارد؛ منتها گفتم من اعتماد ندارم، خوشبین نیستم به مذاکره، لکن می‌خواهند مذاکره کنند، بکنند؛ ما هم به اذن‌الله ضرری نمی‌کنیم. یک تجربه‌ای در اختیار ملت ایران است... این تجربه ظرفیت فکری ملت ما را بالا خواهد برد.۹
از فحوای کلام رهبر چنین استنباط می‌شود که تاکتیک نرمش قهرمانانه در موضوع پرونده هسته‌ای ایران متکی بر یک منطق دووجهی برای عرصه بین‌المللی و عرصه داخل کشور است. در عرصه بین‌المللی هدف از اتخاذ سیاست نرمش تاکتیکی در برابر ابرقدرت‌های مستکبر این بود که جمهوری‌اسلامی حقانیت مدعای خود را درخصوص صلح‌آمیز بودن فعالیت‌های هسته‌ای‌اش برای افکار عمومی جهان به اثبات رساند و فضای سنگین ایران‌هراسی را که بر اثر دروغ‌پردازی‌ها و بازنمایی‌های مغرضانه دستگاه رسانه‌ای و تبلیغاتی استکبار ایجادشده بود، تا حد زیادی تلطیف کند تا بدین ترتیب جامعه جهانی بتواند در مورد صدق گفتار و نیات طرفین این رویارویی قضاوتی منصفانه داشته باشد.
در عرصه داخلی می‌توان گفت پذیرش مذاکرات مستقیم با آمریکا علاوه‌بر تلاش برای رفع تحریم‌ها و ایجاد گشایش در وضع معیشت جامعه، به‌منظور ارتقای ظرفیت فکری ملت ایران در تحلیل مسائل سیاسی صورت گرفت. باید توجه داشت که پس از گذشت چهاردهه از عمر انقلاب‌اسلامی ایران، به‌دلیل فشارهای سخت و نرم دشمن و القائات جریان غربگرای داخل کشور، هم‌اینک شبهات و تردیدهایی در خصوص صحت آرمان‌های انقلاب، به‌ویژه آرمان استکبارستیزی و امکان‌پذیری پیگیری آنها در نظام‌جهانیِ کنونی در ذهن برخی از مسئولین، نخبگان و آحاد مردم شکل‌گرفته است. مسئولان و نخبگان غربگرا و نیز بخشی از جوانان نسل جدید که سابقه چندانی از دخالت‌ها و جنایات استکبار در حافظه تاریخی آنها ثبت نشده، ضمن بی‌ثمر و پرهزینه‌انگاشتن استکبارستیزی و آمریکاستیزی، تنها گزینه کشور برای برون‌رفت از انبوه مشکلات موجود و حرکت در مسیر پیشرفت را دست‌کشیدن از دشمنی،‌ کنار گذاشتن رویکرد تقابلی و عادی‌سازی تعاملات با جهان غرب به رهبری آمریکا می‌دانند. لذا بقا و استمرار آرمان استکبارستیزی در یکی از سرنوشت‌سازترین مقاطع حیات انقلاب‌اسلامی مستلزم آن بود که ملت ایران بار دیگر در یک میدان آزمون بزرگ رفتار استکبار جهانی را محک بزند و با مقایسه داده‌ها و ستانده‌های خود در معامله با غرب بر سر موضوع هسته‌ای، میزان تامین منافع ملی کشور از رهگذر ارتباط و تعامل با ابرقدرت‌ها را به صورت ملموس بسنجد. این تجربه‌اندوزی و ارتقای ظرفیت فکری ملت و مسئولان می‌توانست نقش بسیار تعیین‌کننده‌ای در ترسیم افق آینده انقلاب‌اسلامی داشته باشد.
بدین ترتیب دستگاه دیپلماسی جمهوری‌اسلامی ایران طی چندماه، مذاکرات بسیار سخت، فشرده و نفس‌گیری را با طرف مقابل به‌صورت چندجانبه (در قالب سازوکار ۱+۵) و دوجانبه (با مقامات آمریکایی) انجام داد که پس از مجادلات و چانه‌زنی‌های فراوان به امضای یک تفاهم‌نامه‌ مقدماتی موسوم به تفاهم هسته‌ای لوزان در تاریخ ۱۳ فروردین ۱۳۹۴ (۳ آوریل ۲۰۱۵) و نهایتا انعقاد توافق جامع هسته‌ای وین، باعنوان برنامه جامع اقدام مشترک۱۰ (برجام) در تاریخ ۲۳ تیر ۱۳۹۴ (۱۴ ژوئیه ۲۰۱۵) منجر شد، تا ظاهرا پرونده هسته‌ای ایران پس از سال‌ها کشمکش مداوم با قدرت‌های غربی مختومه شود. به‌موجب برجام ایران تغییرات، عقب‌گردها، محدودیت‌ها و نظارت‌های گسترده‌ای را درخصوص برنامه هسته‌ای خود پذیرفت و در ازای آن آمریکا و همپیمانانش متعهد به برچیدن تحریم‌های اعمال‌شده مرتبط با موضوع هسته‌ای شدند.
مذاکرات هسته‌ای میان ایران و غرب با تمامی ضعف‌ها و قوت‌هایش به سرانجام رسید و این‌که آیا توافق با جبهه استکبار بر سر یک موضوع می‌تواند تامین‌کننده منافع کشور باشد و آیا طرف مقابل به تعهدات خود در برجام پایبند خواهد بود یا خیر، نیازمند گذر زمان بود و مشاهده روند حوادث آتی یقینا می‌توانست ظرفیت فکری ملت ایران را ارتقا دهد. لکن مهم‌تر از نفس این توافق، برنامه گسترده‌ای بود که آمریکایی‌ها با سوءاستفاده از فضای پسابرجام، به‌منظور نفوذ در مختصات فکری و محاسباتی ایرانیان قصد اجرای آن را داشتند. آنها می‌خواستند «برجام» در عرصه سیاسی ایران از «رخداد» به «روند» تبدیل شود. یعنی رهبران جمهوری‌اسلامی بدین باور برسند که نه فقط در مورد فعالیت‌های هسته‌ای بلکه در سایر مواردِ اختلافی با غرب، ازجمله توان دفاعی و موشکی کشور، نقش‌آفرینیِ منطقه‌ای ایران و موضوعات حقوق‌بشری نیز تنها گزینه پیش‌رو همانا تکرار الگوی برجام و نشستن پای میز مذاکره با ابرقدرت‌ها و اعطای امتیاز و عقب‌نشینی از مواضع است. غایت مطلوب چنین برنامه‌ای این بود که جمهوری‌اسلامی ایران با ارتقای سیاست نرمش قهرمانانه از یک تاکتیک خاص و مقطعی به یک راهبرد دائمی، رویکرد وادادگی مستمر در برابر نظام سلطه را سرلوحه سیاست خارجی خود قرار دهد و به‌تدریج از پیگیری آرمان‌های انقلابی به‌ویژه استکبارستیزی چشم بپوشد، تا در نهایت با ایدئولوژی‌زدایی و انقلاب‌زدایی از عرصه سیاسی آن، به‌رغم حفظ ظاهر انقلابی، عملا خط‌مشی یک نظام سیاسی سکولار مانند ترکیه را اتخاذ کند. رهبرانقلاب در تبیین طراحی جدید دشمن در پسابرجام اظهار کردند:
در این مقطع زمانی، سیاست‌های استکبار و به‌خصوص و به‌طور خاص سیاست‌های آمریکا اقتضا می‌کند که یک تفکری تزریق بشود در میان ملت ما؛ اول در میان نخبگان جامعه و بعد از آن به‌تدریج به افکارعمومی منتقل بشود. آن سیاستی که موردنظر آنها است این است که وانمود کنند ملت ایران، بر سر یک دوراهی قرار دارد و چاره‌ای ندارد جز اینکه یکی از این دوراه را انتخاب کند. آن دوراهی عبارت است از این‌که یا باید با آمریکا کنار بیایند، یا باید به‌طور دائم فشارهای آمریکا و مشکلات ناشی از آن را تحمل کنند. شما وقتی در مقابل دشمن، درحالی‌که می‌توانید ایستادگی کنید، عقب‌نشینی کردید، دشمن جلو می‌آیدـ‌ دشمن متوقف نمی‌شود...‌ـ و کم‌کم کار را به اینجا می‌رسانند که این‌که شما می‌گویید دولت جمهوری‌اسلامی، مجلس شورای اسلامی و قوه قضائیه باید برطبق احکام اسلام و شریعت اسلامی باشد، اینها برخلاف آزادی است و لیبرالیسم اینها را قبول ندارد؛ کم‌کم به این‌جاها می‌رسد. اگر عقب‌نشینی کردیم، عقب‌نشینی به این نقطه‌ها منتهی خواهد شد که [بگویند] شورای نگهبان چه نقشی در جامعه دارد و چرا باید شورای نگهبان به‌خاطر مخالفت با شرع، قوانین را بردارد؟ این همان‌چیزی است که بنده بارها عرض کرده‌ام که این، تغییر سیرت جمهوری‌اسلامی است. ممکن است صورت جمهوری‌اسلامی محفوظ بماند اما از محتوای خود به‌کلی تهی بشود؛ دشمن این را می‌خواهد. بنابر این تحلیل دشمن‌خواسته و بنابر این تحلیلی که آنها دارند در اذهان نخبگان و افکار عمومی ملت تزریق می‌کنند، اگر جمهوری‌اسلامی و ملت ایران می‌خواهد از شر آمریکا راحت بشود، باید از محتوای جمهوری‌اسلامی دست بردارد، از اسلام دست بردارد، از مفاهیم اسلامی دست بردارد، از امنیت خود دست بردارد.۱۱
متاسفانه در داخل کشور نیز جریان غربگرا به بهانه توفیق ظاهری مذاکرات هسته‌ای، همسو با دشمن بر لزوم دست کشیدن از استکبارستیزی و عادی‌سازی مناسبات با ابرقدرت‌ها پافشاری می‌کرد و آشکارا دولت و ملت را به عبور از آرمان‌های انقلاب‌اسلامی فرا می‌خواند. برای مثال یک تحلیلگر سیاسی در اظهارات خود ضمن نفی آرمان ضدیت با استکبار آمریکا و رژیم صهیونیستی، چنین می‌گفت: «امروز که این توافق صورت گرفته میتوانیم روابط با آمریکا را به نقطه صفر برسانیم به شرطی که دیگر شعارهای ضدآمریکایی داده نشود؛ به‌شرطی که مسئله‌ اسرائیل به محاق فرو رود و در موردش بحثی صورت نگیرد. چون همه میدانند این آپاندیس غرب در منطقه است و اینطور نیست که درگیری با اسرائیل، فقط به اسرائیل محدود شود و تنش با تلآویو منازعه با کل جهان غرب تلقی میشود» (نقیب‌زاده، ۱۳۹۴). همچنین تحلیلگر دیگری مدعی بود: «هیچ حرکتی به‌اندازه آمریکاستیزی تیشه به ریشه منافع ملی ایران نزده است» (زیباکلام، ۱۳۹۴).
در مقابلِ جوسازی‌های سنگین داخلی و خارجی، رهبرانقلاب‌اسلامی هوشیارانه کوشید تا با روشنگری و تبیین اهداف پنهان جبهه استکبار از مذاکرات هسته‌ای و نیز اعلام صریح مواضع کلان جمهوری‌اسلامی ایران در دوران پسابرجام، شبهاتِ رخنه‌کرده در افکار عمومی را بزداید و انقلاب‌اسلامی را در یکی از حساس‌ترین مقاطع حیات خود از ورطه انحراف برهاند. به‌زعم ایشان مذاکرات هسته‌ای، نه مقصود نهایی دشمن بلکه بهانه و ابزاری برای نفوذ خاموش به داخل کشور و سپس تغییر تدریجی رفتارها و ترجیحات انقلابی دولت و ملت ایران و نهایتا استحاله نظام جمهوری‌اسلامی بود و لذا علی‌رغم برخی ظاهرسازی‌های فریبکارانه ابرقدرت‌ها مبنی بر تمایل آنان به دوستی و تعامل با ایران، جریان خصومت‌ها و فشارها پس از برجام نیز همچنان تداوم خواهد یافت:‌
* مسئله هسته‌ای و دعوای استکبارـ که اصلش آمریکا است و آن بت بزرگ آمریکا است، بقیه دولتهای غربی‌ای هم که در این زمینه وارد شدند، آن بتهای حاشیه‌ای و دوروبری هستندـ با ما در قضیه هسته‌ای، فقط قضیه هسته‌ای نبود، و الّا میتوان سوگند یاد کرد که اینها میدانند که جمهوری‌اسلامی دنبال بمب هسته‌ای نیست؛ این را میشود قسم خورد؛ مسئله، مسئله دیگری است. این جزئی از یک حرکت عمومی است برای زیر فشار قراردادن ملت ایران، برای متوقف‌کردن حرکت انقلابی ملت ایران به‌سوی اهدافش، برای متوقف کردن گستره نفوذ روزافزون نظام جمهوری‌اسلامی در منطقه و در جهان... هدف اینها این است که به ملتها تفهیم کنند که جمهوری‌اسلامی ایران هم نتوانست براساس دین، یک نظامی را بر پا کند و ادامه بدهد و اداره کند؛ میخواهند این را نشان بدهند و هدف این است؛ این را باید همه متوجه باشند؛ مسئولین هم باید متوجه باشند، آحاد مردم ما هم توجه داشته باشند.۱۲
* صاحب‌نظران سیاسی عالَم و افکارعمومی بسیاری از ملت‌ها، به‌وضوح تشخیص می‌دهند که عامل این خصومت تمام‌نشدنی، ماهیت و هویت جمهوری‌اسلامی ایران است که برخاسته از انقلاب‌اسلامی است. ایستادگی بر مواضع بر حق اسلامی در مخالفت با نظام سلطه و استکبار، ایستادگی در برابر زیاده‌طلبی و دست‌اندازی به ملت‌های ضعیف، افشای حمایت آمریکا از دیکتاتوری‌های قرون وسطایی و سرکوب ملت‌های مستقل، دفاع بی‌وقفه از ملت فلسطین و گروه‌های مقاومت میهنی، فریاد منطقی و دنیاپسند بر سر رژیم غاصب صهیونیست، قلم‌های عمده‌ای را تشکیل می‌دهند که دشمنی رژیم ایالات‌متحده آمریکا را بر ضد جمهوری‌اسلامی، برای آنان اجتناب‌ناپذیر کرده است؛ و این دشمنی تا هنگامی که جمهوری‌اسلامی با قدرت درونی و پایدار خود، آنان را مأیوس کند ادامه خواهد داشت.۱۳
رهبرانقلاب بر مبنای همین منطق روشن یعنی تداوم خوی استکباری آمریکا و وجود چالش بنیادینِ هویتی و ایدئولوژیک میان انقلاب‌اسلامی با جبهه استکبار، بر تمامی تحلیل‌های ناصوابی که انعقاد توافقنامه هسته‌ای مشروط با کشورهای غربی را آغازی بر پایان انقلابی‌گری و استکبارستیزی جمهوری‌اسلامی ایران پنداشته بودند، خط بطلان کشیدند و صراحتا بر استمرار راهبرد استکبارستیزی و اتخاذ موضع خصمانه در برابر دولت ایالات‌متحده آمریکا به‌عنوان بزرگ‌ترین مستکبر نظام جهانی تاکید ورزیدند و نشان دادند که سیاست نرمش قهرمانانه در موضوع هسته‌ای صرفا ماهیت تاکتیکی و مقطعی داشته و توافقاتی مانند برجام هرگز نمی‌تواند تغییری در راهبردهای کلان و اصولیِ انقلاب‌اسلامی ایجاد کند:
* با این مذاکرات و با متنی که تهیه‌شده است، در هرصورت سیاست ما در مقابل دولت مستکبر آمریکا هیچ تغییری نخواهد کرد. همان‌طور که بارها تکرار کردیم، ما با آمریکا در مورد مسائل گوناگون جهانی و منطقه‌ای مذاکره‌ای نداریم؛ در مورد مسائل دوجانبه مذاکره‌ای نداریم؛ گاهی در موارد استثنایی مثل این مورد هسته‌ای، بر اساس مصلحت، مذاکره کرده‌ایم؛ این مورد هم فقط نبوده است، قبل از این هم مواردی بوده است که من در سخنرانی‌های عمومی قبلی به آنها اشاره کرده‌ام. سیاست‌های آمریکا در منطقه با سیاست‌های جمهوری‌اسلامی ۱۸۰ درجه اختلاف دارد. آمریکایی‌ها حزب‌الله را و مقاومت لبنان راـ که فداکارترین نیروهای دفاع ملی در یک کشورندـ متهم به تروریسم می‌کنند، از این بی‌انصافی بالاتر نمی‌شود. آن‌وقت در مقابل، دولت تروریست صهیونیستیِ کودک‌کُش را موردحمایت خودشان قرار می‌دهند، با یک‌چنین سیاستی چگونه می‌شود معامله کرد، چگونه می‌شود مذاکره کرد، چگونه می‌شود به توافق رسید؟۱۴
* سؤال کردند تکلیف مبارزه با استکبار پس از مذاکرات چیست؟ خب، مگر مبارزه با استکبار تعطیل‌پذیر است؟ مبارزه‌ با استکبار، مبارزه با نظام سلطه تعطیل‌پذیر نیست. مبارزه با استکبار که تمام نمی‌شود، تکلیفش کاملاً روشن است و خودتان را آماده کنید برای ادامه مبارزه‌ با استکبار.۱۵ 

برهه عبرت‌آموزی از تجربه اعتماد به استکبار
همان‌گونه که رهبرانقلاب به روشنی پیش‌بینی می‌کردند، غیرقابل‌اعتماد بودن جریان استکبار در خلال مذاکرات هسته‌ای به اثبات رسید و مشاهده رفتارهای آشکار و کتمان‌ناپذیرِ آنان، ظرفیت فکری ملت ایران را در تحلیل حوادث سیاسی ارتقاء بخشید و نادرست‌بودن استدلال‌ها و پندار خام برخی از سیاسیون و روشنفکران غربگرا را که ساده‌لوحانه دل به حمایت غرب برای گره‌گشایی از مشکلات کشور بسته بودند، مُبرهن ساخت. شاید اگر آمریکا و هم‌پیمانان اروپایی‌اش بر سر تعهدات برجامی خود می‌ماندند و گشایشی ظاهری در وضعیت معیشتی مردم ایران پدید می‌آوردند، توجیه تداوم راهبرد استکبارستیزی برای معتقدان به گفتمان انقلاب‌اسلامی دشوار می‌شد. لکن ملت ایران به چشم خود دیدند که پس از انجام تمامی تعهدات هسته‌ای کشور و تایید آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، فرایند خُلف‌وعده از سوی دولت اوباما که خود معمار برجام بود، آغاز شد و تحریم‌هایی که قرار بود «بالمرّه» لغو شود، تشدید گردید تا اینکه پس از روی‌کار آمدن دولت ترامپ، آمریکا با خروج از برجام، نقض تمامی تعهداتش و آغاز سیاست فشار حداکثری بر ایران، ذات استکبارگر خود را بدون نقاب‌های فریبنده دیپلماتیک به رخ کشید. 
شرکای اروپایی آمریکا نیز به‌رغم لفاظی‌های ابتدایی‌شان و تاکید بر تداوم برجام منهای آمریکا، در عمل نشان دادند که هیچ توان و شاید تمایلی برای حرکت برخلاف مواضع کاخ سفید ندارند و جز اتلاف‌وقت چیزی عاید ملت ایران نکردند و سازوکارهای ابداعی‌شان مانند «اینستکس» چنان‌که انتظار می‌رفت، هرگز نتوانست جبران‌کننده تحریم‌های گسترده آمریکا باشد. رهبرانقلاب در واکنش به خُلف‌وعده‌های عبرت‌آموز اروپایی‌ها چنین موضع گرفت:
* بعد از خروج آمریکا از برجام که این سه دولت مدام حرف می‌زدند، مدام یاوه‌گویی می‌کردند، بنده همان‌روز هم گفتم من به اینها اعتمادی ندارم، اینها کاری نخواهند کرد، در خدمت آمریکا خواهند بود؛ امروز کاملا واضح‌شده است، بعد از گذشت حدود یک‌سال معلوم شده است که اینها به‌معنای واقعی کلمه، پادو آمریکا هستند. اینها مذاکره هم که می‌کنند، مذاکره‌شان آمیخته‌ با دغل و فریب‌کاری است؛ این کسانی که پشت میز مذاکره ظاهر می‌شوند، آن جنتلمن‌های پشت میز مذاکره، همان تروریست‌های فرودگاه بغداد هستند، اینها همان‌ها هستند؛ تفاوتی نمی‌کنند؛ لباس عوض می‌کنند؛ این دست چدنی‌ است که پوشش مخملی و دستکش مخملی را بیرون می‌آورد و خودش را نشان می‌دهد، و الّا باطن همان باطن است؛ هیچ تفاوتی ندارد. اینها نمی‌توانند کسانی باشند که انسان به اینها اطمینان پیدا کند.۱۶
* در قضیه برجام، وظیفه اروپایی‌ها چه بود؟ خب یک قرارداد هفت‌جانبه‌ای بسته شده بود- شش کشور و ایران این طرف؛ هفت کشور- یک طرف که آمریکا است خارج شد؛ وظیفه طرف‌های دیگر چه بود؟ وظیفه اروپایی‌ها این بود که می‌ایستادند در مقابل آمریکا، می‌گفتند ما به تعهد خودمان پایبندیم؛ تعهد آنها این بود که تحریم‌ها به‌طور کلی برداشته بشود؛ باید محکم می‌ایستادند. با بهانه‌های مختلف نایستادند. علاوه‌بر این‌که در مقابل آمریکا نایستادند، خودشان هم در عین این‌که مدام به ما تاکید کردند و می‌کنند که «نبادا از برجام خارج بشوید»، عملا از برجام خارج شده‌اند؛ یعنی حتی تحریم‌های جدیدی را علیه ایران به‌وجود آورده‌اند. این رفتار اروپایی‌ها است؛ از اینها می‌شود توقع داشت؟ این کانال مالی‌ای هم که اخیرا مدام گفته می‌شود یک کانال مالی درست کرده‌اند، این به شوخی شبیه‌تر است؛ البته شوخی تلخی است. این هیچ معنی‌ای ندارد؛ آن چیزی که وظیفه آنها است، با آن‌چه آنها دارند مطرح می‌کنند، زمین تا آسمان فرق می‌کند. در آخرین مسئله‌ بین‌المللی ما، باز اروپایی‌ها مثل گذشته از پشت خنجر زدند و به ما خیانت کردند. از اینها توقع نمی‌شود داشت؛ هیچ توقعی نمی‌شود داشت.۱۷
بدین ترتیب پس از ماه‌ها مذاکره‌ فشرده و صرف هزینه‌های گزاف از یک‌سو و محدودکردن داوطلبانه‌ بسیاری از فعالیت‌های هسته‌ای از سوی‌دیگر، دستاورد کشور از تعامل با مستکبران عالم و گره‌زدنِ معیشت مردم به اقدامات آنان، به‌قول یکی از مسئولان برجسته‌ اقتصادی «تقریبا هیچ» بود. مشاهده این وضعیت منجر به سرخوردگی شدید و انفعال مسئولان و نخبگانی شد که به‌رغم تاکیدات فراوان ولی فقیه، مبنی‌بر اتکا بر توان داخلی برای حل مشکلات کشور و پرهیز از اعتماد به ابرقدرت‌ها، همواره چشم امید به آن‌سوی مرزها داشتند. افکار عمومی نیز که دیگر جَوسازی‌های رسانه‌ای نمی‌توانست آنها را از درک واقعیات میدانی بازدارد، با قطع امید از همکاری و خوش‌عهدیِ دولت‌های غربی، مقامات کشور را به اتخاذ موضع قاطع و شجاعانه در برابر زیاده‌خواهی‌ها فرامی‌خواندند. سرانجام مسئولان اجرایی کشور برای واداشتن طرف‌مقابل به انجام تعهدات برجامی، تصمیم به اقدام متقابل گرفتند و چند گام‌– هرچند لرزان و نه‌چندان مستحکم‌– به عقب برداشتند و حجم تعهدات برجامی خود را فروکاستند که البته همین اقدام نیز با واکنش گستاخانه مستکبران غربی روبه‌رو شد. رهبرانقلاب در این‌باره اظهار داشت: اروپا ۱۱ تعهد در قبال ما دارد و به این ۱۱ تعهد عمل نکرده؛ ما چه؟ ما به آن تعهداتی که در برجام بود و به چیزی بالاتر از آن عمل کردیم، حالا که شروع کردیم در مقابل آنها تعهداتمان را کاهش بدهیم، آنها طلبکارانه جلو می‌آیند که «عجب! چرا شما تعهدتان را کاهش می‌دهید؟»؛ خب پُرروها! شما ۱۱ تعهد داشتید، هیچ عمل نکردید؛ چرا از ما می‌خواهید که ما به تعهداتمان پابند باشیم؛ حالا ما تازه شروع کرده‌ایم به کم‌کردن تعهدات و این فرآیند قطعا ادامه خواهد یافت.۱۸در مجموع می‌توان گفت عرصه کشمکش هسته‌ای ایران یکی از برجسته‌ترین عرصه‌های رویارویی انقلاب‌اسلامی با مجموعه عظیم استکبارجهانی، در دوران پس از رحلت حضرت امام خمینی (ره) بود و تجربیات تلخ‌وشیرینِ قبل و پس از برجام این حقیقت را به همگان اثبات کرد که ایستادن بر مواضع ضداستکباری، نهراسیدن از هیبت دروغین ابرقدرت‌ها و مقاومت صبورانه، یگانه راه غلبه مستضعفان عالم بر مستکبران سلطه‌گر است و هرگونه ضعف و وادادگی و اعتماد ساده‌لوحانه، تنها مجال سلطه‌گری و استضعاف بیشتر را فراهم خواهد ساخت. 
پی‌نوشت:
۱ . بیانات رهبر  انقلاب‌اسلامی در دیدار مسئولان نظام، ۲/۴/۱۳۹۴
۲ . همان
۳ . بیانات رهبر  انقلاب‌اسلامی در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب‌اسلامی، ۲۶/۶/۱۳۹۲
۴ . بیانات رهبر  انقلاب‌اسلامی در دیدار رییس و اعضای مجلس خبرگان رهبری، ۱۴/۶/۱۳۹۲
۵ . بیانات رهبر  انقلاب‌اسلامی در دیدار فرماندهان بسیج سراسر کشور، ۲۹/۸/۱۳۹۲
۶ . بیانات رهبر  انقلاب‌اسلامی در دیدار مداحان اهل‌بیت (ع)، ۲۰/۱/۱۳۹۴
۷ . بیانات رهبر  انقلاب‌اسلامی در دیدار مسئولان نظام، ۲/۴/۱۳۹۴
۸ . بیانات رهبر  انقلاب‌اسلامی در دیدار مدیران، متخصصان و کارشناسان سازمان انرژی اتمی، ۲۰/۱/۱۳۹۳
۹ . بیانات رهبر  انقلاب‌اسلامی در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان، ۱۲/۸/۱۳۹۲
۱۰ . Joint Comprehensive Plan of Action 
۱۱ . بیانات رهبر  انقلاب‌اسلامی در اجتماع زائران و مجاوران حرم رضوی، ۱/۱/۱۳۹۵
۱۲ . بیانات رهبر  انقلاب‌اسلامی در دیدار دست‌اندرکاران برگزاری انتخابات،‌ ۳۰/۱۰/۱۳۹۴
۱۳ . نامه رهبر  انقلاب به رییس‌جمهور درباره الزامات اجرای برجام، ۲۹/۷/۱۳۹۴
۱۴ . بیانات رهبر  انقلاب‌اسلامی در خطبه‌های نماز عید فطر، ۲۷/۴/۱۳۹۴
۱۵ . بیانات رهبر  انقلاب‌اسلامی در دیدار جمعی از دانشجویان، ۲۰/۴/۱۳۹۴
۱۶ . بیانات رهبر  انقلاب‌اسلامی در خطبه‌های نماز جمعه تهران، ۲۷/۱۰/۱۳۹۸
۱۷ . بیانات رهبر  انقلاب‌اسلامی در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی، ۱/۱/۱۳۹۸
۱۸ . بیانات رهبر  انقلاب‌اسلامی در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور، ۲۵/۴/۱۳۹۸.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.