۳۱ فروردین ۱۴۰۴ - ۰۰:۰۵
کد خبر: ۱۲٬۲۷۵

نمایش «کاما» نوشته مارگارت ادسن با طراحی و کارگردانی سروش زرینی این شب‌ها در پردیس تئاتر باغ کتاب در حال اجراست. این اثر نمایشی، در مورد استاد ادبیاتی است که به سرطان مبتلاست و ساعات آخر زندگی‌اش را می‌گذراند به روی صحنه رفته است. دلیل دلبستگی کارگردان به این نمایش آشکار است: حرفه شخصی. سروش زرینی جراحی است که باتوجه‌به علاقه‌اش، فلسفه، ادبیات و هنر می‌تواند از حرفه‌اش فاصله بگیرد، نگاهی استعلایی به ابژه پزشکی بیندازد، آن را کالبدشکافی کند، به آسیب‌شناسی آن بپردازد و در نهایت با چنین اندرکنشی بین علوم‌انسانی و پزشکی به شناخت عمیق‌تری نائل آید؛ چه در مورد پزشکی و چه در حیطه علوم‌انسانی.

پیوند میان زندگی و مرگ

آگاه: بی‌جهت نیست که بسیاری از نویسندگان بزرگی که توانسته‌اند در لایه‌های عمیق احساسات و عواطف انسانی نفوذ کنند، جامه پزشکی برتن داشته‌اند و چخوف مثال اعلای این مدعاست. کاما صحنه رقابت دو شاخه از متخصصان است، البته در وضعیتی بحرانی. وضعیتی که مسئله مرگ و زندگی بیشترین نیاز را برای همدلی و تفاهم بین پزشک و بیمار ایجاب می‌کند. بیمار در ابتدا فکر می‌کند که باتوجه‌به توانش در ریشه‌شناسی لغات، موفق به شناخت بیماری و درک شرایط پیش‌رو خواهد شد و از سوی دیگر پزشکان که درک عمیق‌تری از وضعیت بحرانی بیمار دارند و روند شتابان بیماری را با دقت زیاد ثبت و ضبط می‌کنند و چشم‌انداز روشنی از شرایط روبه‌مرگ بیمار دارند، نه حوصله و نه ارزشی برای موشکافی‌های فاضلانه بیمار در خصوص کلمات و عبارات پزشکی قائل‌اند. 
ادسن چند سالی را به‌طور داوطلب در بخش سرطان بیمارستانی کار کرده و بارها شاهد اجرای مناسک راند بر بستر بیماران بوده و زرینی خود صحنه‌گردان مراسم بیمار- پزشک با حضور تیم کامل درمان بر بالین بیمار در حال احتضار بوده است. از دیدگاه این دو اندیشه‌ورز، آنچه پایه‌های آداب پزشکی مدرن را تشکیل می‌دهند، بیش از آنکه رابطه انسانی و همدلانه پزشک و بیمار باشد، گزارش و ثبت دقیق مشاهدات پزشک از شرایط بیمار است. فوکو در کتاب تولد پزشکی بالینی، باستان‌شناسی نگاه پزشکی شرح دقیق، انتقادی و مبسوطی از این روند را ارائه کرده است. سراسر نمایش به‌درستی و به‌صورت واقع‌گرایانه‌ای به اهمیت ثبت دقیق جزییات نشانه‌های روند بیماری بدون نیم‌نگاهی به شرایط بیمار به عنوان موجودی دارای احساس، عواطف و نیز موجودی شناسا (سوژه) و آگاه به هستی (دازاین) تاکید دارد. بیمار تبدیل به ابژه پزشکی شده و از سوژگی خود فاصله گرفته است.
به همین دلیل اصرار بیمار بر سوژگی در محضر پزشکان نه‌تنها راه به جایی نمی‌برد، بلکه چه بسا بر بازدهی روند درمان اخلال وارد می‌کند. در این میان فقط و فقط پرستار عامی بخش، تا حدودی می‌تواند این رابطه همدلانه را بی‌هیچ نشانه‌ای از دلسوزی با بیمار دم مرگ ایجاد کند و در مورد سخت‌ترین تصمیم بیمار یعنی کد کامل، نظر بیمار را جویا شود. این مورد شاید تنها موردی باشد که در لحظات آخر به بیمار احساس سوژگی دست می‌دهد. به نظر می‌رسد کارگردان باتوجه‌به اختیاراتش با هوشمندی وزن بیشتری به عامی‌بودن پرستار نسبت به متن اصلی داده و با این کار به کنتراست زبان مرسوم به‌شدت پیچیده و دقیق پزشکی مدرن و ناکارآمدی آن در کاستن از رنج و دردهای بیمار رو به موت، با سادگی و سهولت زبان به‌شدت ساده ولی مفاهمه‌آمیز و تسکین‌بخش دامن زده است. رگه‌هایی از چنین ستایشی از عامیانگی در نحوه اجرا نیز مشهود است. 
درست‌کردن توپ کاغذی به عنوان کاردستی تسکین‌بخش، تاکید بیشتر بر فاصله‌گذاری در نمایش با طرح سؤالاتی ساده از تماشاگران با ستایش ضمنی از سادگی راه را بر استنباط عامیانه از نمایشی ملودرام و عامه‌پسند در اجرای نمایش می‌بندد. چون عامیانگی مضمونی کارآمد در شرایطی بس پیچیده و فلسفی است و کاربرد آن در نمایش به منصه ظهور می‌رسد. آنچه بیمار را رستگار می‌کند و عبورش را از مکث میان زندگی و مرگ آسان می‌کند، نه دکلمه و بازخوانی و تفسیر اشعار جان دان، شاعر و ادیب برجسته دوران کلاسیک انگلیسی است که خوردن بستنی یخی با پرستاری است که هیچ دانشی از ادبیات و شعر و شاعری ندارد. 
با مقایسه‌ای سطحی بین متن و اجرا به نظر نگارنده می‌رسد که نمایشنامه‌ای که به دست نویسنده‌ای مشاهده‌گر مکتوب شده و توانسته جایزه پولیتزر را از آن خود کند، در اجرای سروش زرینی به لایه‌های عمیق‌تری دست یافته که تنها می‌توانسته به دست کسی پرورده شود و لایه‌بندی مشخص‌تری پیدا کند که سال‌های متمادی به‌صورت مسئولانه‌تر، آگاه‌تر و فعال‌تر با بیماران سرطانی و دم مرگ سروکله زده، بی‌خوابی‌ها و مرارت‌ها کشیده، در اتاق عمل با چاقوی جراحی تصمیمات سرنوشت‌ساز گرفته، گاه از خود ناامید شده و گاه بر خود بالیده و در مورد همه این مسائل با نگاهی انتقادی، خود، همکاران و بیمارانش را کاویده تا توانسته با ادغام نگاه از بیرون و درون به بازبینی رابطه بیمار و پزشک بپردازد و فلسفه‌ای اخلاقی از مواجهه مرگ و زندگی بیرون بکشد.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.