آگاه: سوال این است که چه فردی و با چه خصوصیاتی میتواند این گونه به مردم خدمت کند و تایید و اعتماد را از مردم و رهبری انقلاب بگیرد؟ خوب است در این یادداشت کوتاه اندکی این خصلت شهید پرواز اردیبهشت را ریشهیابی کنیم. این ریشهیابی کمک میکند تا ما نیز ولو اندکی در این جهت حرکت کنیم.
در گام اول روشن است که این سبک از خدمت به مردم در سیره این شهید بزرگوار، جز از کسی که عاشق مردم و خدمت به آنها باشد بر نمیآید. مردی که به قول خودش سالهاست در راه خدمت به مردم، چیزی به نام اوقات فراغت نداشته است. انگیزههای دیگری که منجر به عشق و محبت شدید نشود، توان این را ندارد که فرد را این گونه به میدان بیاورد. تصور شما این است، صاحب این خاطره را که بهادری جهرمی سخنگوی دولت تعریف میکند، چه انگیزهای اینگونه کرده:
«یکبار ایشان از سفر خارجی آمده بود و در فرودگاه به استقبالشان رفتم. همان جا داشت برای فردا برنامهریزی میکرد تا جلسات را از ساعت هفت شروع کنیم. همراهانش گفتند یادمان نمیآید آخرین وعدهغذایی را رییسجمهور کِی خورده است؟ رییسجمهور گفت قرص بیاورید سردرد دارم و من گفتم شما به استراحت نیاز دارید. رییسجمهور رگباری به من گفت که فلان کارها را انجام دادهای؟ اصلا اهل استراحت نبود. ما کم میآوردیم، ولی او از نماز صبح کارش را شروع میکرد. تعطیلی برای او معنا نداشت.»
قاعدتا به میزان کاری بسیار کمتر از این نیز، همه از او راضی میشدند؛ اما سوال بعدی این است که چرا یک نفر، یک بنده خدا، یک کسی که جز رضایت خدا برایش مطرح نیست، باید عاشق خدمت به مردم باشد؟ بنابر گفته بسیاری از اطرافیان شهید رئیسی، ایشان حتی در سختترین روزهای کاری، انجام نوافل و نماز شب و مستحباتش ترک نمیشد. روشن است که این آدم باید خدمت به مردم را در راستای همین بندگی و عبودیت خود ببیند و اصلا اگر این گونه نباشد، عشق بیمعناست: «شاید هیچ امری برای تقرب به پروردگار برای من و شما و همه مدیران از خدمت به مردم بهتر نباشد.» (سخنرانی شهید رئیسی در جلسه شورای اداری استان قزوین، ۷/۲/۱۴۰۱)
او تربیت شده مکتب امام بود و خطبهخط صحیفه امام را خوانده بود، با پوست و گوشت و خونش آمیخته شده بود. همان امامی که فرموده بود: «گمان نمیکنم عبادتی بالاتر از خدمت به محرومین وجود داشته باشد.» (صحیفه امام، جلد: ۲۰، صفحه: ۳۴۲)
در نگاه بنده خدا، مردم با همه تنوع نژادی عقیدتی مذهبی سیاسی و... عیال الله محسوب میشوند: «قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ: اَلْخَلْقُ عِیَالُ اَللَّهِ فَأَحَبُّ اَلْخَلْقِ إِلَی اَللَّهِ مَنْ نَفَعَ عِیَالَ اَللَّهِ.» (الکافی، ج ۲، ص ۱۶۴)
نفع به عیال خدا (مردم) ملاک محبوبیت نزد خداست. شهید رئیسی این خط را هم به نیکی از مکتب امام آموخته بود: «باید خلق را راضی کنیم. رضای جامعه، رضای مردم و رضایت ناس، رضایت خدا را به دنبال دارد.» (سخنرانی در همایش سراسری مدیران دولت مردمی، ۷/۱/۱۴۰۲)
«نصرت خدا، نصرت بندگان خداست نصرت دین خداست. وقتی ما نصرت کردیم بندگان خدا را برای خدا، برای این که اینها «عیال اللّه» هستند. ما اگر چنانچه در جبههها هم پیروز نشویم، این جا پیروزیم. صحیفه ج ۱۹ ص ۲۰۳»
اساسا اگر این بینش و منطق نباشد با این حجم از کارشکنیها و دشمنیها مقابل فردی که در این جایگاه بخواهد بر صراط مستقیم حرکت کند، بعید است انسان بتواند بر مسیر حق باقی بماند. ما شخصیتهای متعددی در تاریخ انقلاب و تاریخ اسلام، داشتیم که شروع طوفانیای در همراهی با حق داشتند و جز اصحاب سر اهل بیت و مخلصین انقلاب اسلامی بودند، اما عاقبت به خیری نداشتند.
رهبری انقلاب در پیام خود به مناسبت شهادت ایشان به همین نکته اشاره کردند: «برای او صلاح و رضایت مردم که حاکی از رضایت الهی است بر همه چیز ترجیح داشت، از این رو آزردگیهایش از ناسپاسی و طعن برخی بدخواهان، مانع تلاش شبانه روزیش برای پیشرفت و اصلاح امور نمیشد.»
لذا در سالیانی که این شهید عزیز در سپهر سیاست جمهوری اسلامی حضور فعال داشت، هیچ نشانی از اختلافافکنی و طعنه و کاری خلاف وحدت میان مسئولین از ایشان دیده نشد؛ چرا که او خالص برای خدا و خدمت به خلق خدا شده بود. او حقا شهید خدمت بود. طوبی له و حسن مآب.
این همان تقریر نوی انقلاب اسلامی از سیاست و ارتباط آن با معنویت است که کاملا با هم ممزوج شدهاند؛ به گونهای که سیاسیترین انسانها در این فرهنگ، معنوی ترین آنها هستند چرا که رِجالٌ لاتُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لابَیعٌ عَنْ ذِکرِ اَللّه.
نظر شما