آگاه: او در حوزه مطالعات اکوسیستم و نسبت آن با بهرهوری دارای تجربیات و دانش گرانقدری است. آنچه در ادامه میآید تحلیل موضوع بهره وری است:
لطفا درباره رویکرد اکوسیستمی بهرهوری توضیح دهید و الزامات دستیابی به آن را بیان کنید.
در پاسخ به سوال شما درباره رویکرد بهرهوری اکوسیستمی و الزامات دستیابی به آن، باید گفت که این رویکرد دارای ویژگیهای خاصی است که درک آنها برای عمل ضروری است: بهرهوری مقولهای است چندبعدی و وابسته به عوامل متعدد، نهصرفا یک پارامتر واحد. خروجی آن حاصل کنش مشارکتی و چندجانبه بازیگران مختلف است. از طرف دیگر این پدیده به دلیل ابعاد گوناگون و پیچیدگیهایش، با ابزارهای تحلیلی متعارف قابل تحلیل نیست. نمیتوان روابط علتومعلولی را بهسادگی در آن تبیین کرد. بنابراین بهبود بهرهوری در سطح کلان کشور نیز صرفا با جمعآوری و تقویت جداگانه بهرهوری هر بخش محقق نمیشود؛ زیرا بهرهوری هر بخش ذاتا به بخشهای دیگر وابسته است. این موضوع ما را به ضرورت نگاه اکوسیستمی رهنمون میسازد. نگاه اکوسیستمی به معنای مجموعهای از بازیگران است که با اهداف گاه متعارض، ناگزیر از تعامل با یکدیگرند. ما در رویکرد اکوسیستمی به دنبال شناسایی بازیگران فعال در فضای بهرهوری کشور هستیم. این بازیگران متعدد با اهداف گهگاه متضاد، باید کنار هم جمع شوند تا بتوانند به راهحلهای پایدار دست یابند. روشهای تحلیلی متعارف، راهحلهای موقتی ارائه میدهند و منجر به الگوی رفتاری دچار شونده و تثبیتشده در دل بازیگران نمیشوند. لذا برای دستیابی به پایداری، نیازمند این نگاه جامع و تعاملی هستیم.
چرا سازمان ملی بهرهوری باید در جهت دستیابی به این رویکرد حرکت کند و نسبت این رویکرد با قابلیتهای سازمان در شرایط امروز کشور چیست؟
سازمان ملی بهرهوری، باتوجهبه محدودیتهای قانونی و ابزارهای رسمی خود برای اعمالنظر مستقیم، ناگزیر است به سمت روشهای تسهیلگری و اکوسیستمی حرکت کند. این محدودیت که در نگاه اول یک ضعف به نظر میرسد، در واقع یک فرصت و نقطه قوت است؛ زیرا رویکرد اکوسیستمی میتواند بهرهوری پایدارتری را ایجاد کند.
برای مثال همایشی که در حال برگزاری است. بازیگران مختلفی را نهتنها به عنوان مخاطب، بلکه در بخشهای مختلف اجرا و پیادهسازی برنامهها درگیر کرده و از لحاظ جغرافیایی نیز محدود به تهران نیست. مسئله بهرهوری صرفا مسئله سازمان ملی بهرهوری نیست؛ بلکه مسئله کل کشور است. سازمان نباید خود را متولی اصلی بهرهوری و سایر بخشها را مشتریان خود بداند. بلکه وظیفه اصلی سازمان ملی بهرهوری، توانمندسازی شرکتها و آحاد جامعه است تا بتوانند بهرهوری را در درون خود ارتقا دهند. این به معنای ایجاد قابلیت بهرهوری در دیگران است. سازمان باید امکانات، ابزارها، آموزشها، راهنماها و تخصصهای لازم را در اختیار جامعه و شرکتها قرار دهد تا خودشان بتوانند در افزایش بهرهوری منابعشان نقشآفرین باشند.
در مورد نقش سازمان بهرهوری در این اکوسیستم بیشتر توضیح دهید.
نقش سازمان در این اکوسیستم، مشابه یک تنظیمکننده یا ارکستراتور است؛ یعنی شناسایی نقاطی در این ماشین بزرگ (اکوسیستم بهرهوری کشور) که نیاز به تقویت دارند و سپس تقویت آنها تا کل سیستم بتواند بهخوبی حرکت کند. این یعنی سازمان باید امکانات، ابزارها، آموزشها و تخصصهای لازم را فراهم کند تا آحاد جامعه و شرکتها خود بتوانند بهرهور باشند. سازمان نقش یک «ارکستراتور» را ایفا میکند؛ به این معنا که جایگاههایی را که نیاز به تقویت دارند، شناسایی و پشتیبانی میکند تا کل سیستم بهخوبی حرکت کند.
سازمان ملی بهرهوری در رویکرد جدید خود، نقش تسهیلگر و واسطه را ایفا میکند. این نقش به معنای کمککنندگی و ایجاد ارتباط بین بازیگران مختلف است، نه دخالت مستقیم در تمام جنبهها. این نگاه اکوسیستمی با هدف دستیابی به رفتار و نتایج پایدار در حوزه بهرهوری در پیش گرفته شده است. برای ریشهکنکردن نیازهای مرتبط با بهرهوری و تثبیت آن در کشور، سازمان در دو سطح اقدامات خود را آغاز کرده است:
۱. توسعه اکوسیستم بهرهوری: سازمان در حال برقراری ارتباط و جمعآوری ظرفیتهای مختلف از جمله سازمانها، مردم، رسانهها، دانشگاهها و موسسات است تا این اکوسیستم را بازطراحی و فعال کند.
۲. تقویت قابلیتهای درونی سازمان: برای ایفای موفق نقش تسهیلگری و واسطهگری بین مجموعههای دولتی و غیردولتی، لازم است قابلیتها و توانمندیهای نیروی انسانی سازمان و همچنین سیستمهای داخلی آن ازطراحی و تقویت شوند. این امر نیازمند تغییر در نگرشها و شیوههای کاری است.
نظر شما