آگاه: کابینه نواف سلام، نخستوزیر لبنان در اقدامی قابلپیشبینی اما وقیحانه موافقت خود را با طرح آمریکایی «خلعسلاح مقاومت» اعلام کرده و حتی به واشنگتن درخصوص تحقق «لبنان منهای سلاح مقاومت» تا ژانویه سال ۲۰۲۵ میلادی (دیماه امسال) تعهداتی داده است. بر این مبنا واشنگتن طرحی را به دولت لبنان ارائه کرده که براساس آن، حزبالله باید تا پایان سال ۲۰۲۵ خلعسلاح شود، عملیاتهای نظامی اسرائیل در خاک لبنان متوقف و عقبنشینی مرحلهای نیروهای اسرائیلی از پنج موقعیت در جنوب لبنان انجام پذیرد! این طرح از سوی تام باراک، فرستاده منطقهای رئیسجمهور آمریکا، دونالد ترامپ ارائه شده است.
نقش ژوزف عون در معادله کنونی
ژوزف عون، رئیسجمهور لبنان که از اصلیترین مخالفان سلاح مقاومت (حزبالله و امل) محسوب میشود، معتقد است باید در شرایط کنونی «ریسکپذیر» بود! به این معنا که در گام نخست «سلاح حزبالله» را قربانی «امنیت در جنوب لبنان» کرد!
اما سوال اصلی اینجاست که آیا چنین پیشفرض و ادراکی با واقعیات گذشته، جاری و آتی در نظام بینالملل مطابقت دارد؟! پاسخ این سوال قطعا منفی است. تجربه تحولات اخیر در سوریه و منازعات مزمنی که در استان سویداء به بهانههای قومیتی و مذهبی صورت میگیرد، تصویری از آینده «لبنان منهای سلاح مقاومت» است. استقرار «ارتش تزیینی در بیروت»، نهتنها پیش درآمدی برای ایجاد و استمرار صلح پایدار در سرزمین سروها نیست، بلکه قسمتی از پازل «تبدیل لبنان به زمین سوخته» است. اگر ژوزف عون و نواف سلام واقعا تصور میکنند که با خلعسلاح حزبالله، تب اشغالگری و خونریزی صهیونیستها در لبنان متوقف میشود، سخت در اشتباه هستند! ماحصل این خطای راهبردی تبدیل لبنان به زمین نبردی تازه است. نبردی که میان «لبنان ضعیف شده» و «اسرائیل بدون مانع» در بیروت تبلور خواهد یافت.
ترکیب اتقان و ابهام در طرح باراک
نکته دیگر اینکه طرح تام باراک دارای دو بخش است: یک بخش این طرح دارای اتقان و بخش دیگر آن دارای ابهام است! قسمتی از طرح که مربوط به خلعسلاح حزبالله و امل و تمرکز قدرت و سلاح در دستان ارتش لبنان است، حدود و ثغور اجرایی و عملیاتی معینی دارد و متاسفانه دولت لبنان نیز به واسطه وعدههای دروغینی که لابیهای آمریکایی و فرانسوی در بیروت به آنها دادهاند، آن را پذیرفتهاند؛ اما زمانی که سخن از خروج رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان میشود، شاهد بهکارگیری کلید واژگانی مانند «طرح چندمرحلهای» و «ارائه تفاسیر متفاوت از مفهوم عملیات نظامی» از سوی صهیونیستها هستیم! بهتر است رئیسجمهور و نخستوزیر لبنان به جای فراهمکردن بساط بزم مستانه برای سمیر جعجع و فالانژهای طرفدار اسرائیل، نیمنگاهی به معادله آتشبس در کشورشان بیندازند. آمار نقض آتشبس و حملات اسرائیل در مناطق مختلف لبنان به ۴۲۴۷ مورد افزایش یافته است. از این میزان، ۲۲۰۳ مورد نقض آتشبس هوایی، ۱۹۱۸ مورد زمینی و ۱۲۶ مورد در دریا رخداده است. همچنین درنتیجه این حملات تاکنون ۲۳۰ نفر لبنانی شهید و ۴۷۷ نفر دیگر زخمی شدهاند. رژیم متوحشی که بهسادگی تعهدات مطلق خود در موازنه آتشبس با لبنان را زیر پا میگذارد و بهراحتی حریم دریایی، هوایی و زمینی این کشور را مورد هجمه قرار میدهد، قطعا در قبال مفاهیم تفسیرپذیر، وقاحت بیشتری از خود نشان خواهد داد. بیدلیل نیست که حزبالله لبنان و امل، خلعسلاح مقاومت را در شرایط کنونی ناممکن و غیرقابلتوجیه قلمداد کردهاند.
اولین شوک آمریکا به عون
درحالیکه ژوزف عون، رئیسجمهور لبنان با همراهی نواف سلام، نخستوزیر این کشور بر طرح باراک و اجراییکردن آن علیه سلاح مقاومت اصرار میورزند، مقامات آمریکایی در حال طراحی بخش دیگری از پازل خطرناک خود در بیروت هستند. نکته قابل تامل اینکه در بخش جدید این طرح، مقامات کنونی دولت لبنان نیز نادیده گرفته شده و شاهد تحولاتی باشند که قراری بر وقوع آنها نبوده است! اولین شوکی که به ژوزف عون و سلام از سوی واشنگتن و پاریس (بهعنوان دو حامی اصلی خلعسلاح مقاومت) وارد شده، مربوط به حضور نیروهای یونیفل در جنوب لبنان است. شاید برخی تصور کنند سابقه خاص نظامی ژوزف عون وی را نسبت به حفظ تمامیت ارضی کشورش و مواجهه با دشمنان قسمخورده سرزمین سروها (لبنان)، حساستر سازد، اما متاسفانه این گونه نیست! شخصیت و نوع نگاه ژوزف عون نسبت به ماهیت دشمن صهیونیستی و آمریکا و راهبردهای قطعی آنها برای چندپاره کردن لبنان، فرسنگها با افرادی مانند امیل لحود رئیسجمهور و فرمانده ارتش اسبق لبنان متفاوت است.
اخیرا شبکه یورو نیوز خبری را درخصوص احتمال ممانعت آمریکا و رژیم صهیونیستی از حضور نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد در لبنان خبر داده است. این شبکه خبری در گزارش خود مینویسد: «آینده نیروهای حافظ صلح سازمان ملل در لبنان به موضوعی مناقشهبرانگیز میان ایالات متحده و متحدان اروپاییاش تبدیل شده و پیامدهایی برای امنیت خاورمیانه به همراه دارد. ماموریت یونیفل در پایان ماه اوت منقضی شده و برای ادامه فعالیت باید در شورای امنیت سازمان ملل تمدید شود. بهنظر میرسد واشنگتن قصد دارد مانع از تمدید این فعالیت شود و نیروهای حافظ صلح یونیفل را از جنوب لبنان خارج کند.
چرا غرب قصد حذف یونیفل را دارد؟
فارغ از انتقاداتی که ممکن است از سوی محافل داخلی لبنان ازجمله حزبالله لبنان، نسبت به عملکرد یونیفل و انفعال آن در برابر اقدامات دشمنان امنیت این کشور وجود داشته باشد، سوال اصلی اینجاست که اصرار واشنگتن و تلآویو مبنی بر حذف کامل یونیفل از معادلات امنیتی لبنان چیست؟! بهتر است این سوال را نه صرفا مخاطبان عام تحولات لبنان، بلکه ژوزف عون بهعنوان یک نظامی و سیاستمدار پاسخ دهد! درست در شرایطی که لحظهبهلحظه پیمان آتشبس رژیم صهیونیستی و لبنان با حمایتهای میدانی سنتکام (فرماندهی نظامی آمریکا در غرب آسیا) نقض میشود، حذف یونیفل با چه هدف معینی صورت میگیرد؟! پاسخ این سوال واضح است! واشنگتن و تلآویو حذف یونیفل را بخش دیگری از پازل خطرناک خود در بیروت تلقی میکنند. خلعسلاح مقاومت، حذف مطلق سازمان ملل از معادلات امنیتی لبنان و تسلط گروههای طرفدار رژیم صهیونیستی و آمریکا در بیروت، مقدمه تبدیل این کشور به سوریه دوم است! کشوری وابسته و بیاراده که در آن امنیت دیگر جنبهای ذاتی ندارد، بلکه به متغیری وابسته به بازیگران بیرونی تبدیل میشود! هر لحظهای واشنگتن و تلآویو اراده کنند پیچ امنیت را در لبنان شل خواهند کرد یا آن را به صورت ظاهری بازمیگردانند. بدیهی است که بسیاری از شهروندان لبنانی زیر بار چنین سناریویی نخواهند رفت و خواستار حفظ موجودیت و سلاح مقاومت در دفاع از توطئههای قطعی و آتی رژیم صهیونیستی و آمریکا علیه خاک خود هستند.
گفتمانی برخاسته از فطرت انسانی
سخنرانی اخیر شیخ نعیم قاسم، دبیرکل حزبالله باردیگر از قدرت ذاتی و اکتسابی مقاومت اسلامی لبنان در مواجهه با توطئههای چندلایه دشمنان صهیونیستی و آمریکایی را به اثبات رساند. خشم و وحشت افرادی مانند سمیر جعجع، رهبر گروه تروریستی قوات اللبنانیه و یکی از مهرههای کلیدی واشنگتن و تلآویو در بیروت، نشئتگرفته از همین حقیقت است. همانگونه که اشاره شد بخشی از این قدرت ماهیت ذاتی و بخشی دیگر از آن ماهیتی اکتسابی دارد. به لحاظ ذاتی گفتمان مقاومت نشئتگرفته از فطرت و اصالت بشریت است. اساسا انسان؛ زور، سلطهگری، اشغالگری، تجاوز و تسلیمپذیری در برابر غیرخداوند را بر نمیتابد. گفتمان مقاومت، برخاسته از فطرت انسانهاست و به تعبیر رهبر انقلاب اسلامی، دامنه و عمقی جهانی دارد. همگان روی این گزاره مهم متفقالقول هستند که نمیتوان بدون توجه به ابعاد گفتمانی مقاومت، شرایط جاری در منطقه، مخصوصا لبنان را موردبررسی و تحلیل قرار داد. اساسا بسیاری از پیروزیهایی که در جبهه مقاومت و در مصاف میدانی و فرامتنی با دشمن صهیونیستی رقم خورده و خواهد خورد، منبعث از همین گفتمان اصیل است. اگرچه هنوز هم برخی کشورهای عربی، براساس خاطرات همان سالها، مسیر سازش با اسرائیل را دنبال میکنند؛ اما عملکرد گروههای مقاومت و واقعیت صحنه در دو دهه اخیر نشان داده که دیگر هیچ نشانهای از اقتدار دهههای ابتدایی حیات رژیم صهیونیستی وجود ندارد و این مسئله نتیجه ایستادگی مقتدرانه ایست که گروههای مقاومت نظیر حزبالله لبنان، حماس، جهاد اسلامی و... در سالهای گذشته انجام دادهاند.
قدرت اکتسابی مقاومت لبنان
اما قدرت اکتسابی مقاومت اسلامی لبنان متاثر از رصد هوشمندانه و اقدام محاسبه شده آن در بزنگاههای حساس و مهم حیات این جنبش مقدس و الهی است. این دو اصل مهم ناظر بر تحولات داخلی، منطقهای و بینالمللی بوده است. مقاومت لبنان همواره رصد هوشمندانه و عاقلانهای نسبت به متن و فرامتن صحنه بازی دشمنان داشته و هرگز در دام احساسات، هیجانات کاذب و اقدامات بدون محاسبه و آگاهی (که در بسیاری از مقاطع هدف دشمنان بوده است) نیفتاده است. از سوی دیگر، زمانی که حزبالله براساس آگاهی و محاسبات خود تصمیم به اقدام میگیرد، هیچچیز جلودار این جنبش اصیل و پرمخاطب در لبنان نیست. شکست سهمگینی که دشمن صهیونیستی در جنگ ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶ میلادی در برابر حزبالله متحمل شد، مصداق بارزی از این قدرت اکتسابی است. در بین سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۸ میلادی نیز حزبالله براساس عملگرایی و محاسبات واقعبینانه خود، تصمیم بهمواجهه با گروه تروریستی - تکفیری داعش گرفت و به مدت چهار سال، در ازبینبردن تروریستهای تکفیری وابسته به آمریکا و رژیم صهیونیستی سنگ تمام گذاشت. در جریان ورود حزبالله به حمایت از فلسطین در عملیات طوفان الاقصی و تحمیل آتشبس ناخواسته به رژیم اشغالگر قدس نیز قدرت حزب الله مشهود است. اکنون دولت لبنان در صدد است آنچه صهیونیستها در میدان نبرد نتوانستند به دست بیاورند (نابودی مقاومت لبنان) را در قالب معاهدات و پیمانهای سیاسی به تلآویو و واشنگتن اعطا کنند! بدون شک حزب الله لبنان براساس قدرت ذاتی و اکتسابی خود زیر بار سلطه بیگانگان یعنی آمریکا و رژیم صهیونیستی بر سرزمین سروها نخواهد رفت.
نتیجهگیری
معادله قدرت در منطقه و لبنان کاملا شفاف است. در یکسوی این معادله، جبههای قرار دارد که برای جلوگیری از اضمحلال رژیم صهیونیستی به آبوآتش میزند؛ اما در مقابل گفتمان مقاومت در منطقه کمترین سنخیتی با سکون و تسلیم در برابر دشمنان ندارد. دشمنانی که مطابق محاسبات دقیق اتاقهای فکر و فرماندهان ارشد و کارکشته نظامی خود، درصدد شکست گفتمان مقاومت و تقویت گفتمانسازش بوده و حتی برای دوران سلطه جدید در منطقه برنامهریزی کرده بودند، با قدرت محاسبهناپذیر جبهه مقاومت مواجه شدهاند. فرجام این معادله؛ چیزی جز سقوط صهیونیستها و گفتمانسازش نیست. حزبالله لبنان در این معادله حکم یک متغیر مستقل و قدرت تعیینکننده را دارد. مقاومت چه به لحاظ گفتمانی و چه عملیاتی هیچ گاه تابعی از ترسیم قواعد بازی توسط صهیونیستها و آمریکا نبوده و در آینده نیز نخواهد بود. در این میان بار سنگین شکست نهایی بر کسانی تحمیل خواهد شد که به صورت خودخواسته تبدیل به مهرههای برهمزننده موازنه قدرت در بیروت (آن هم به سود دشمنان امنیت لبنان) شدهاند. حزب الله لبنان تاکنون با خیانتهای متعددی از سوی مهرههای بازی موساد در این کشور مواجه بوده و استراتژی و تاکتیک مواجهه با این خباثتها را بهخوبی آموخته است. بدون شک توهم «لبنان منهای مقاومت» بهزودی در ذهن افرادی مانند نتانیاهو و ترامپ فروخواهد ریخت. در آن صورت، مشاهده چهره مزدوران واشنگتن و تلآویو در بیروت و منطقه دیدنی خواهد بود.
نظر شما