در دل پایتخت شلوغ تهران، جایی که سالن‌های سینما هنوز پناهگاهی برای فرار از هیاهوی روزمره هستند، سینمای ایران با وجود چالش‌های اقتصادی و فرهنگی، همچنان رونق خود را حفظ کرده است. براساس آمارهای تازه از فروش گیشه تا شهریور ۱۴۰۴، بیش از ۲۰۰ میلیون بلیت سینما فروخته شده که بخش عمده‌ای از آن به فیلم‌هایی اختصاص دارد که مخاطبان را با خنده، احساسات خانوادگی و روایت‌های سیاه به سالن‌ها می‌کشاند.

پرده‌هایی برای پول

آگاه: سینما که تحت تأثیر تحریم‌ها و تورم بالای ۴۰‌درصدی قرار دارد، توانسته با تمرکز بر ژانرهایی مانند کمدی، درام، خانوادگی و اکشن نه‌تنها زنده بماند بلکه رکوردهای تازه‌ای ثبت کند. برای مثال، در سال ۱۴۰۴، فیلم‌هایی همچون «هفتاد سی» با فروش خیره‌کننده ۳۶۰ میلیارد تومان، «دایناسور» با ۱۵۱ میلیارد، «صددام» با ۱۳۳ میلیارد و «مرد عینکی» با ۱۲۴ میلیارد تومان، نشان‌دهنده سلطه کمدی بر بازار هستند، درحالی‌که پلتفرم‌های نمایش خانگی مانند فیلیمو و نماوا با میلیون‌ها بازدید، این روند را در خانه‌ها ادامه می‌دهند.

ژانر موفق سخیف!
کمدی، بدون شک، پادشاه بلامنازع گیشه سینمای ایران است و بیش از ۷۰‌درصد فروش نوروزی - که خود ۵۰‌درصد کل فروش سالانه را تشکیل می‌دهد - را به خود اختصاص می‌دهد. مخاطبان ایرانی که اغلب با فشارهای اقتصادی و مسائل اجتماعی دست‌وپنجه نرم می‌کنند، به این ژانر پناه می‌برند تا برای لحظاتی کوتاه، غم و اندوه را فراموش کنند. تصور کنید خانواده‌ای چهارنفره که پس از یک روز کاری سخت، به سینما می‌روند و با شوخی‌های کلامی و موقعیت‌های خنده‌دار در فیلم‌هایی مانند «فسیل» (با فروش ۳۲۴ میلیارد تومان در ۱۴۰۳) یا «هتل» (۲۷۷ میلیارد تومان همان سال)، از هجو فرهنگ و به استهزا کشیدن روابط عاطفی جوانان لذت می‌برند. این طنزها، با نزدیک شدن و گاهی ردشدن از خط‌قرمزهای فرهنگ، به مسائل روزمره می‌پردازند و حس عبور از ممنوعه‌ها را ایجاد می‌کنند. ستارگان محبوبی چون رضا عطاران، مهران مدیری، بهرام افشاری، پژمان جمشیدی و جواد عزتی که در بیش از ۲۰ فیلم پرفروش حضور داشته‌اند، نقش کلیدی را در این جذابیت ایفا می‌کنند؛ فرمول تکراری اما موفق شوخی‌های ساده و پایان‌های خوش، خانواده‌ها را به تماشای گروهی ترغیب می‌کند، به‌ویژه در تعطیلات عید که فروش به اوج می‌رسد. در دوران پساکرونا، این ژانر دوبرابر رشد کرد، زیرا مردم نیاز به «داروی شادی» داشتند تا از واقعیت‌های تلخ فاصله بگیرند. از سوی دیگر، تولیدکنندگان سینما نیز به سمت کمدی هجوم می‌برند زیرا سودآوری بالایی دارد؛ با بودجه‌ای نسبتاً پایین، می‌توان فیلمی ساخت که ۱۰۰ تا ۳۰۰ برابر بازگشت سرمایه داشته باشد، مانند «هفتاد سی» که با سرمایه کم و زمان تولید کوتاه، رکورد زد. ریسک تولید در این ژانر پایین است، زیرا حتی فیلم‌های متوسط هم می‌فروشند و فرمول کپی‌برداری از آثار موفق قبلی - مانند تکرار موقعیت‌های خنده‌دار - هزینه‌ها را کاهش می‌دهد. منتقدان ممکن است این را «سخیف» بدانند، اما بازار تجاری سینمای ایران که اولویت آن گیشه است، تولیدکنندگان را به سمت سود بیشتر سوق می‌دهد، به‌طوری‌که بیش از ۵۰‌درصد تولیدات اخیر کمدی بوده‌اند. این منفعت‌گرایی با آگاهی از تقاضای اجتماعی همراه است؛ تولیدکنندگان می‌دانند که در جامعه، کمدی همیشه خریدار دارد و جواز اکران آسان‌تری می‌گیرد.

مطلوب غرغروها
اما سینمای ایران تنها به خنده و خانواده محدود نیست؛ ژانر اجتماعی و درام که رتبه ششم بازدیدها را در فیلیمو دارد اما در سینمای هنری غالب است، حدود ۱۵ تا ۲۰‌درصد بازار را تشکیل می‌دهد و مخاطبانی را جذب می‌کند که خود را به دنبال عمق و واقعیت معرفی می‌کنند. فیلم‌هایی مانند «رها» با ۳۷ میلیارد تومان فروش در ۱۴۰۴، «بی‌بدن» با ۴۶ میلیارد در ۱۴۰۳ و سریال‌هایی چون «وحشی» (درام معمایی) یا «رهایم کن» (عاشقانه تاریخی) با میلیون‌ها بازدید، روایت‌هایی از اعتیاد، فقر، مهاجرت و روابط خانوادگی ارائه می‌دهند که سعی می‌کند روایتی نزدیک به واقعیت‌های روزمره ایرانیان نمایش دهد. این ژانر، افراط در نقد سیاسی، مسائل اجتماعی و نمایش سیاهی در زندگی ایرانیان را به‌عنوان چاشنی روایت خود برگزیده و چنان آن را بررسی می‌کند که حس ارتباط عاطفی عمیقی با مخاطب ایجاد کند؛ مخاطبان ازجمله مخاطب تحصیلکرده و جوان که با فشارهای اقتصادی و فرهنگی هم‌ذات‌پنداری می‌کنند، به این نگاه روی می‌آورند و نگاهی موافق پیدا می‌کنند که این نقد افراطی، واقعیت جامعه است. چنین فیلم‌هایی به‌ویژه در جشنواره‌ها اعتبار جهانی می‌آورد. موفقیت‌های اسکاری فیلم‌هایی مانند «فروشنده» (۱۳۹۵) یا «جدایی نادر از سیمین» (۱۳۹۰)، این ژانر را به نماد «سینمای جدی» ایران تبدیل کرده و بازدیدهای پایدار در شبکه نمایش خانگی را تضمین می‌کند، به‌طوری‌که در ۱۴۰۴، درام‌های اجتماعی ۵۰‌درصد رشد بازدید داشتند. زیرا مخاطبان به این باور رسیده‌اند که به چنین نقدی نیاز دارند. تولیدکنندگان، به‌ویژه کارگردانان هنری مانند اصغر فرهادی، به این ژانر می‌پردازند تا اعتبار جشنواره‌ای کسب کنند که در پی آن فروش بلندمدت به همراه دارد؛ پلتفرم‌های نمایش خانگی با ۵۰‌درصد رشد در ۱۴۰۴، سریال‌های درام تولید می‌کنند، زیرا بازدید پایدار هزینه‌ها را جبران می‌کند و اجازه نقد اجتماعی بدون دردسر را به ایشان می‌دهد، درحالی‌که به صورت غیرمستقیم حمایت دولتی و مردمی را نیز جذب می‌کند.

ژانرهای متفرقه
در این میان، ژانر خانوادگی نیز که اغلب با کمدی یا درام ترکیب می‌شود، جایگاه ویژه‌ای در دل مخاطبان پیدا کرده و رتبه اول بازدیدها را در پلتفرم فیلیمو با بیش از ۴.۵۳ میلیون رأی - دوبرابر ژانر اکشن - به خود اختصاص داده است. این ژانر که حدود ۲۰ تا ۳۰‌درصد بازار را پوشش می‌دهد، بر روابط والدین و فرزندان، مسائل ازدواج و ارزش‌های اخلاقی تمرکز دارد و برای جامعه خانواده‌محور ایران که بیش از ۶۰‌درصد جمعیتش زیر ۳۰ سال هستند، اما خانواده‌های بزرگ سنتی هنوز در آن حاکم‌اند، ایده‌آل است. جامعه‌ای که با شکستن نگاه سنتی، حس رهایی از زنجیر را دارد و این ژانر و تلاش در شکستن همان زنجیر، گذشتن از ارزش‌ها و عبور از اولویت‌ها، با فیلم‌هایی مانند «خجالت نکش ۲» با فروش ۸۶ میلیارد تومان در ۱۴۰۳، «پول و پارتی» با ۹۱ میلیارد همان سال و «زن و بچه» با ۸۰ میلیارد در ۱۴۰۴، نشان می‌دهند که چگونه این روایت‌ها همذات‌پنداری‌برانگیز هستند؛ مخاطبان را از دایره سنتی و مذهبی بیرون می‌کشند و آنان را که به دنبال محتوای مفید و بدون خشونت می‌شوند، به بیراهه می‌برند. در دوران کرونا، بازدیدهای نمایش خانگی این ژانر ۴۰‌درصد افزایش یافت، زیرا خانواده‌ها می‌توانستند این محتوا را گروهی در خانه تماشا کنند و از درس‌های (غیر) اخلاقی مانند روابط خانوادگی و مشکلات اقتصادی لذت ببرند. ترکیب این روایت‌ها با عناصر سرگرم‌کننده، مانند کمدی در «ویلای ساحلی»، شادی را با روایت درمی‌آمیزد و آن را برای همه سنین سرگرم‌کننده نشان می‌دهد. تولیدکنندگان نیز به این ژانر علاقه‌مندند، زیرا بازار پایدار و ریسک پایینی دارد؛ بودجه متوسط برای تولید آن کافی است و بدون نیاز به ستارگان بزرگ، فروش تضمینی به‌ویژه در تعطیلات به ارمغان می‌آورد. پلتفرم‌های نمایش خانگی مانند نماوا که سریال‌های خانوادگی تولید می‌کنند، از بازدیدهای میلیونی سود می‌برند و می‌دانند که این ژانر با فرهنگ ایرانی همخوانی دارد، بنابراین جواز اکران آسان می‌گیرد و حمایت‌های فرهنگی را جذب می‌کند.

ژانر بزن‌وبکوب
در کنار این‌ها، ژانر اکشن و ماجراجویی که رتبه دوم بازدیدها را در فیلیمو دارد و حدود ۱۰ تا ۱۵‌درصد فروش گیشه را پوشش می‌دهد، با رشد اخیر خود توجه‌ها را جلب کرده است. فیلم‌هایی مانند سری «تگزاس» (کمدی-اکشن با ۲۴۹ میلیارد تومان در ۱۴۰۳) و «زودپز» (۱۴۰۳)، هیجان را برای نسل جوان Z که تحت تاثیر هالیوود هستند، فراهم می‌کنند. مخاطبان به دنبال تعقیب و گریزهای طنزآمیز و حس وطن‌پرستی هستند، اما محدودیت‌های بودجه و نیاز به عدم‌نمایش خشونت مستقیم، این ژانر را اغلب با کمدی ترکیب می‌کند. تولیدکنندگان به این ژانر روی می‌آورند، زیرا تقاضای جوانان در پس آن نهفته است و با بودجه متوسط، سود خوبی دارد.

سینمایی بی‌هدف
این رونق ژانرها در سینمای ایران، ریشه در سودگرایی دارد که فرهنگ را محدود می‌کند و «ایمن» و «فرهنگ‌محور» بودن را از اولویت خارج می‌سازد؛ اقتصاد سینما، با بلیت ارزان ۵۰ تا ۱۰۰ هزارتومانی و نمایش خانگی با ۱۰ میلیون کاربر، نگاه به تولید را تنها اقتصادی کرده و اولویت مادی‌گرایی را افزایش می‌دهد. در جامعه‌ای با تأکید بر اخلاق و معنویت، این ژانرها نه‌تنها باید متکی بر راهبردهای فرهنگی باشند، بلکه به‌عنوان آینه‌ای از واقعیت عمل کنند و تولیدکنندگان با آگاهی از این  موضوع، تقاضا را به‌گونه‌ای مدیریت کنند که سرمایه‌گذاری همزمان با چرخاندن چرخ صنعت، فرهنگ را نیز به نحوه صحیح بچرخاند. در غیر این صورت، سینما از دایره فرهنگ خارج شده و به صنعتی کاملا سرد و تهی تبدیل خواهد شد.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.