آگاه: «ناتورِدشت» به کارگردانی محمدرضا خردمندان، درامی هیجانانگیز براساس داستان واقعی گم شدن یک دختر خردسال در روستایی دورافتاده است که با تمرکز بر تلاشهای مردمی و همچنین بزنگاههای اخلاقی، تماشاگر را تا پایان درگیر نگه میدارد و در پلانهای مختلف نفس او را در سینه حبس میکند.
«ناتورِدشت» که دومین تجربه بلند سینمایی محمدرضا خردمندان به شمار میرود، از یک رویداد واقعی الهام گرفته است؛ گم شدن دختری به نام یسنا. قصه «ناتورِدشت» با روایتی آغازین از زندگی احمد پیران برای مخاطب روایت میشود که در آستانه سفری خانوادگی برای برگزاری مسابقه پسرش، با خبر گم شدن دختربچهای در روستایشان روبهرو میشود و در ادامه قصه همه تلاشش را برای پیدا کردن این دختربچه میکند. احمد پیران که سابقا محیطبان بوده است، با کمک اهالی روستا برای پیدا کردن دختربچه قصه دست به کار میشود اما در این مسیر نه تنها پرده از رازهایی از گذشته او برداشته میشود، بلکه لایههایی از بحرانهای درونی را که منجر به واکنشها و تصمیمهای مهم اخلاقی و اجتماعی شخصیتهای مختلف قصه میشود، آشکار میکند.
در مقابل تلاشهای احمد پیران و باقی اهالی روستا که خالصانه برای پیدا کردن دختربچه به آب و آتش میزنند اما شخصیت منفی قصه به نام ایهان (با بازی میرسعید مولویان) بر درام و بهتر است بگوییم تعلیق قصه میافزاید و به عنوان نقطه شر قصه که مسیر داستان را از یکنواختی درمیآورد، مخاطب را هیجانزده میکند و حتی در صحنههایی او را در دام میاندازد. بیراه نیست اگر بگوییم در کنار تلاشها برای پیدا کردن دختربچه قصه، ترفندهای ایهان برای مخفی کردن او، یقه مخاطب را تا آخر فیلم ول نمیکند که بازی قابل قبول میرسعید مولویان قطعا بر این حس مخاطب بیتاثیر نیست.
در مقابل شخصیت محبوب قصه یعنی احمد پیران با بازی هادی حجازیفر با وجود اینکه در قامت الگویی آشنا به تماشاگر معرفی میشود اما در ادامه به واسطه شناساندنش به عنوان یک قهرمان محلی، مخاطب را با خود همراه میکند و حتی با وجود رازهایی که از گذشتهاش برملا میشود، حس همدلی او را برمیانگیزد.
«ناتورِدشت» با وجود اینکه اثری الهامگرفته از واقعیت است و طبیعتا مخاطب دربارهاش زیاد شنیده و خوانده، اما مخاطب را تا پایان با خود همراه میکند، هرچند پایانبندیاش برای برخی تماشاگران به شکلی اغراقآمیز خوشبینانه به نظر میرسد اما میتوان این پایانبندی را با ارجاع به داستان واقعی که اتفاق افتاده، قابل دفاع و منطقی دانست، البته اگر از خردهداستانهایی که نقشی چندان در پیشبرد قصه ندارند (مثل داستانی از گذشته احمد پیران با دیگر همکاری با بازی سعید آقاخانی) چشمپوشی کنیم.
اما اگر بخواهیم کمی از «ناتورِدشت» و صحبت درباره آن فاصله بگیریم، باید بگوییم محمدرضا خردمندان در دومین تجربه بلند سینماییاش مسیری را رفته که در فیلم اولش «بیستویک روز بعد» هم در آن قدم برداشته بود. روایت قصهای تلخ و دردناک اجتماعی که باز هم یک کودک محور اصلی آن است، دقیقا مانند آنچه در فیلم اول او اتفاق افتاد، با این تفاوت که در «بیستویک روز بعد» دیگر شخصیت قصه نوجوان بود.
او پیش از این در فیلم «بیستویک روز بعد» نیز نشان داده بود که دغدغههایی فراتر از سرگرمسازی صرف دارد. در آن فیلم، محور داستان نوجوانی بود که با مشکلاتی سخت در زندگی شخصیاش دستوپنجه نرم میکرد، شخصیتی که با وجود سنوسال کم، بار درامی سنگین را بر دوش میکشید. در فیلم جدید خردمندان نیز همان جنس نگاه انسانی و دغدغهمند نسبت به مسائل اجتماعی به چشم میخورد، با این تفاوت که این بار، شخصیت محوری داستان نه یک نوجوان، بلکه کودکی است که در دل بحرانی اجتماعی گرفتار آمده. حضور کودک در مرکز روایت، در کنار فضاسازی تلخ و واقعگرایانه، باعث شده است تا فیلم همچنان در امتداد مسیر فیلم اول کارگردان باشد؛ مسیری که با وجود سادگی ظاهری، لایههایی عمیق و تاثیرگذار از احساس، رنج و انسانیت را در خود جای داده است. به نظر میرسد خردمندان با انتخاب داستانهایی اجتماعی و حتی این بار واقعی تلاش میکند اثری ملموس برای مخاطب بسازد و او را با قصههایی برآمده از دل جامعه همراه کند. قصههایی تاملبرانگیز که علاوه بر اینکه دل مخاطب را به درد میآورد، او را از جهات مختلف به فکر وامیدارد.
خردمندان به عنوان کارگردانی جوان که دومین اثرش در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و این روزها اکران عمومی را پشت سر میگذارد، نشان داده در به تصویر کشیدن فضای واقعی و دلهرهآور که مخاطب را درگیر میکند میتواند موفق عمل کند و با وجود نواقصی که در روایت درام و برخی جزئیات فیلمنامه به چشم میخورد، اثری مخاطبپسند را روانه سینماها کند، اثری که میتوان توصیه کرد اگر به دنبال داستانی هستید که هم هیجان داشته باشد و هم تاملبرانگیز تا آن را روی پرده سینماها تماشا کنید، انتخابتان میتواند فیلمی به نام «ناتورِدشت» باشد.
۱۲ مهر ۱۴۰۴ - ۱۱:۲۱
کد خبر: ۱۶٬۶۷۲
نگاهی بر فیلم «ناتوردشت» ساخته محمدرضا خردمندان
درامی هیجانانگیز براساس یک داستان واقعی
نژلا پیکانیان ـ نویسنده و منقد
نه در سینمای جهان که در سینمای ایران هم کم نیستند آثاری که بر اساس داستان و اتفاقی واقعی ساخته میشوند و مخاطب را به گونهای دیگر با اتفاقات درام همراه میکنند و با به یاد آوردن تجربه واقعی او را به چالش میکشند، داستانهایی که گاه از دل صفحات حوادث روزنامهها بیرون آمدند و گاهی هم از اتفاقهایی که در فضای مجازی و صفحات اجتماعی بیشتر سر و صدا کردند.

نظر شما