آگاه: رهبر انقلاب در دیدار اخیر با اعضای دولت هشدار دادند: «منتظر تحولات بیرونی نباشیم. روحیه کار و تلاش را باید بر حالت نه جنگ، نه صلح که دشمن میخواهد بر ما تحمیل کند، غلبه دهیم.» این جمله نقشه راه امروز ایران است؛ یا در حالت انتظار میمانیم، یا دوباره برخاسته و مسیر را خودمان میسازیم.
«نه جنگ، نه صلح»؛ طراحی هوشمندانه فرسایش
دشمن امروز گلولهای شلیک نمیکند، چون بهتر از هرکس میداند جامعه را میتوان بدون جنگ نظامی هم فرسوده کرد. سیاست او روشن است: مدیریت انتظار ایرانیان.
رسانههای بیگانه، شبکههای اجتماعی و برخی جریانهای داخلی، مدام القا میکنند که کشور «در آستانه تحولی بزرگ» است؛ گاهی در آستانه جنگ، گاهی در آستانه توافق و گاهی در آستانه بحران. نتیجه؟ جامعه همیشه در آستانه است، اما نه هیچوقت در میدان عمل. این همان تعلیق نرم است؛ حالتی که در آن مردم و مسئولان هر دو میگویند: «بگذار ببینیم چه میشود.» و همین جمله، موتور حرکت ملی را خاموش میکند.
تعلیق؛ جنگی بیصدا با روح ملت
در ظاهر، سیاست است، اما در عمق، جنگ روانی و شناختی است. هدف دشمن تغییر رفتار دولتها نیست، بلکه فرسایش روحیه ملتهاست.
وقتی جامعه درگیر «انتظارِ رخداد» میشود، توان تصمیم از او گرفته میشود. سرمایهگذار صبر میکند، کارگر صبر میکند، جوان صبر میکند، دولت صبر میکند. در چنین چرخهای، هیچکس آغاز نمیکند. این همان چیزی است که دشمن میخواهد: ملت در انتظار، نه ملت در اقدام. رهبر انقلاب بارها تاکید کردهاند که دشمن در پی شکستن اراده ملت است، نه تصرف خاکش و اگر اراده شکسته شود، دیگر نیازی به حمله نیست.
هزینه پنهان انتظار
زیستن در وضعیت تعلیق، بهظاهر بیهزینه است اما در واقع، گرانترین نوع شکست است. جامعهای که هر روز منتظر تصمیم دیگران باشد، بهتدریج «احساس ناتوانی» را نهادینه میکند.
بدتر از همه، این تعلیق بهمرور به فرهنگ تبدیل میشود؛ فرهنگی که در آن کارها نیمهکاره میماند، انگیزهها خاموش میشود و امید به فردا جای خودش را به تماشای اخبار میدهد. ملت ایران در سختترین شرایط، با تکیه بر اراده خود پیش رفته است؛ از دفاع مقدس تا دوران تحریم. امروز هم همان فرمول پاسخگوست: حرکت کن تا مسیر روشن شود.
روایت جایگزین: اقدام بهجای انتظار
برای عبور از این وضعیت، باید روایت ملی جدیدی ساخته شود؛ روایتی که محورش «اقدام بدون انتظار» باشد. یعنی باور کنیم که توان تغییر از درون میجوشد، نه از بیرون میرسد. رهبر انقلاب بارها فرمودهاند: هرجا به ظرفیتهای خود تکیه کردیم، پیش رفتیم. بنابراین نقطه ترمیم، ذهن مردم است. باید حس توانستن را دوباره زنده کرد. رسانهها، معلمان، نخبگان و مدیران هر کدام سهمی دارند در ساختن این «روایت از درون».
نقش رسانهها و نخبگان
در چنین شرایطی، نقش رسانه فقط گفتن مشکلات نیست؛ ساختن روحیه است. اگر رسانه فقط تکرار کند که اوضاع بد است، در واقع، در زمین دشمن بازی کرده است. رسانه متعهد باید امید را به حرکت ترجمه کند؛ نشان دهد که میشود آغاز کرد، حتی در سختی. نخبگان نیز باید از موضع نقد صرف فاصله بگیرند. نقد بدون پیشنهاد، همان تعلیق است. وظیفه امروز، ساختن راهحل و باورآفرینی است. جهاد تبیین یعنی همین: روشن کردن مسیر عمل، نه فقط توضیح بحران.
امروز جنگ واقعی در جبهه ارادههاست. هر ملتی که زودتر از حالت انتظار خارج شود، پیروز است. اگر ما تصمیم بگیریم که دیگر منتظر نمانیم—نه برای توافق، نه برای تغییر شرایط—و خودمان میدان را بسازیم، دشمن هیچ ابزاری برای توقف ما نخواهد داشت.
دشمن میخواهد ما را در ایستگاه «ببینیم چه میشود» نگه دارد، اما رهبری میخواهند ما بگوییم «ببینیم چه میسازیم» این تفاوت، مرز میان شکست و پیروزی است.
روحیه کار و تلاش، به تعبیر ایشان، فقط توصیه اخلاقی نیست؛ راهبرد بقا و قدرت ملی است. ایران امروز اگر بخواهد، میتواند؛ کافی است دوباره برخیزد.
نظر شما