۶ آذر ۱۴۰۴ - ۱۱:۰۰
کد خبر: ۱۸٬۲۹۲

آینده‌پژوهی هوش مصنوعی

سه سناریو

مهدی غوجاوند _ آگاه مسائل اجتماعی

در صحنه پیچیده روابط بین‌الملل امروز، هوش‌مصنوعی از جایگاه یک نوآوری تکنولوژیک فراتر رفته و به عاملی تعیین‌کننده در بازتعامل قدرت و فرهنگ تبدیل شده است. این پدیده با قابلیت بی‌نظیر در پردازش اطلاعات، خلق روایت و هدایت افکار، در حال ایفای نقشی حیاتی به عنوان یک «ابزار جنگ روایی» است که می‌تواند مختصات هویتی و الگوی زیست اسلامی-ایرانی را دگرگون سازد.

سه سناریو

آگاه: در این منظره نوین، هوش‌مصنوعی یک تقابل بنیادین را نمایان می‌سازد: از یکسو خطری ملموس برای تشدید نفوذ فرهنگی و تضعیف پیوندهای اجتماعی و از سوی دیگر بستری بی‌بدیل برای اعتلای گفتمان انقلابی و پایه‌ریزی تمدنی آینده‌نگر.
از منظر جنگ شناختی، هوش‌مصنوعی با بهره‌گیری از شبکه‌های اجتماعی هوشمند، الگوریتم‌های شخصی‌سازی و تحلیل داده‌های رفتاری، امکان نفوذ به لایه‌های عمیق شناختی جامعه را فراهم آورده است. این فناوری، نه تنها محتوای اطلاعاتی بلکه «شیوه ادراک و باورها» را هدف قرار می‌دهد؛ فرآیندی که به‌طور مستقیم بنیان‌های خانواده، انسجام نسلی و سبک زندگی اسلامی-ایرانی را تهدید می‌کند. دشمن با طراحی روایت‌های متمرکز و بهره‌گیری از ظرفیت‌های یادگیری ماشین، قادر است گفتمان‌های انقلاب اسلامی و مرجعیت معنوی ایران را به حاشیه رانده و میدان‌های فرهنگی را دگرگون سازد. با این حال، همان ظرفیت‌های تهدیدزا، می‌توانند به سکوی پرش تمدنی مبدل شوند. هوش مصنوعی، در چارچوب یک استراتژی علمی و مبتنی بر اصول هویتی، می‌تواند ابزار پدافند فرهنگی هوشمند باشد. با تحلیل داده‌های کلان، شناسایی جریان‌های تهدیدزا، طراحی محتواهای گفتمانی متقابل و نظام‌مندسازی اندیشه‌های مقام رهبری، می‌توان روایت‌های بومی و انقلابی را تقویت و سبک زندگی ایرانی-اسلامی را بازتولید کرد. تولید آثار فرهنگی و هنری انقلابی، گفتمان‌سازی در فضای دیجیتال و آموزش نیروی انسانی متخصص، حلقه‌های ضروری این پدافند هوشمند را شکل می‌دهند.
تحقق این ظرفیت مستلزم تدوین چارچوب‌های راهبردی و نهادی است. از فقه هوش‌مصنوعی تا مهندسی فرهنگی هوشمند، همه باید بر اساس اصول ایدئولوژیک و شرعی، نهادینه شوند. ایجاد سازوکارهای نهادی برای هدایت هوش‌مصنوعی در مسیر اقتدار ملی، تربیت نیروی انسانی متعهد و متخصص و طراحی الگوریتم‌ها و پلتفرم‌های فرهنگی بومی، پیش‌شرط تبدیل تهدید به فرصت استراتژیک است. تنها در این صورت، فناوری هوش‌مصنوعی به ابزاری برای ارتقای گفتمان انقلاب و نه وسیله استعمار دیجیتال تبدیل خواهد شد. در عرصه آینده‌پژوهی، سناریوهای محتمل از نقش هوش‌مصنوعی در جنگ فرهنگی قابل تفکیک به سه چشم‌انداز هستند:
سناریوی بدبینانه: هوش مصنوعی، با تسلط الگوریتمی بر ادراکات جمعی، گفتمان‌های بومی را به حاشیه رانده و موجب تشدید استحاله هویتی و تضعیف مرجعیت معنوی می‌شود. در این حالت، جبهه فرهنگی انقلاب فاقد ظرفیت پاسخ‌دهی هوشمند به تهدیدات خواهد بود و خلأ روایت‌های اسلامی-ایرانی پر خواهد شد.سناریوی خوشبینانه: بهره‌گیری راهبردی و هوشمندانه از هوش مصنوعی، امکان بازتولید گفتمان‌های انقلابی، تقویت سبک زندگی اسلامی-ایرانی و تسریع روند تمدن‌سازی را فراهم می‌آورد. الگوریتم‌ها به ابزارهای پدافند شناختی تبدیل می‌شوند و جبهه فرهنگی انقلاب با هوشمندی هوش مصنوعی، بر روایت‌ها تسلط خواهد یافت.
سناریوی واقع‌بینانه: تلفیقی از تهدید و فرصت، که در آن مدیریت هوشمندانه فناوری، همراه با نهادسازی و آموزش نیروی انسانی، امکان حداقل‌سازی آسیب و حداکثرسازی اثرگذاری تمدنی را فراهم می‌کند.
در افق ۱۴۱۰، شکل جبهه فرهنگی انقلاب تابع نحوه به‌کارگیری هوش‌مصنوعی خواهد بود. اگر این فناوری به درستی مهندسی شود، جبهه فرهنگی متشکل از شبکه‌ای هوشمند، پویا و مبتنی بر آموزه‌های انقلاب، قادر خواهد بود بر میدان روایت‌ها تسلط یابد و سبک زندگی ایرانی-اسلامی را تثبیت کند. در غیر این صورت، استمرار تهدیدات شناختی و دیجیتال می‌تواند موجب حاشیه‌رانی هویت و تسلط گفتمان‌های بیگانه شود.
در جمع‌بندی، هوش‌مصنوعی یک «پارادایم استراتژیک» است که هم تهدید و هم فرصت را در خود دارد. موفقیت در این عرصه نیازمند تحلیل علمی مکانیسم‌های فرهنگی و شناختی فناوری، تدوین چارچوب‌های فقهی و ایدئولوژیک، ایجاد سازوکارهای نهادی و تربیت نیروی انسانی متخصص است. آینده جنگ روایت‌ها، نه در قدرت فناوری، بلکه در هوشمندی و استراتژی انسانی رقم خواهد خورد؛ آنگاه است که استعمار دیجیتال به سکوی پرش تمدنی بدل خواهد شد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.