اسدالله امرایی نویسنده و مترجم که سال‌هاست برای ترجمه و انتشار آثار با نویسنده و ناشر مذاکره و کتاب‌های نویسندگان را با کیفیت ترجمه می‌کند در گفت‌وگویی با ایرنا، به مهم‌ترین آسیب‌های ترجمه و مشکلاتی که مترجمان با آن مواجه هستند، اشاره کرده است که بخشی از آن را در ادامه با هم می‌خوانیم.

کتابی را ترجمه کردم و الان هفت سال است که در وزارت ارشاد خوابیده است

آگاهسال‌هاست که کتاب‌های متعددی را با کیفیت ترجمه کرده‌اید، در حالی که در ایران هنوز به کنوانسیون برن (یک معاهده بین‌المللی در خصوص حق تکثیر و حق مؤلف است که در سال ۱۸۸۶ در شهر برن سوئیس تصویب شد) نپیوستیم و ممکن است از کتاب با تغییر نام نشر و مترجم یا با کپی‌برداری از همان کتاب، سواستفاده شود، چنین روندی آیا می‌تواند روی کیفیت ترجمه شما تاثیر بگذارد؟
روی کیفیت ترجمه تاثیر نمی‌گذارد، زیرا من کار خودم را می‌کنم. در واقع بحث کنوانسیون برن مسئله فردی نیست، بلکه حاکمیتی است. من برای ترجمه بیشتر کتاب‌هایم از نویسنده اجازه می‌گیرم و حتی شده قبل از اینکه کتاب توسط ناشر اصلی منتشر شود، متن کتاب به دست من رسیده است و آن را در آرامش ترجمه کردم، همچنین می‌دانم ترجمه کتاب، حتی خرید حق‌نشر (copyright) برای من هیچ حقی ایجاد نمی‌کند. خرید حق‌نشر ممکن است مزایایی برای ناشر داشته باشد، زیرا در نتیجه آن ناشر می‌تواند در نمایشگاه‌های خارجی شرکت کند و حق‌نشر کتاب‌هایش را بفروشد؛ اما تا زمانی که دولت به کنوانسیون برن نپیوسته است، اجازه گرفتن‌های فردی، فقط اقدامی اخلاقی است. نویسنده‌های دیگر کشورها مانند ما انسان هستند و زمانی که فردی آثار آنها را مورد تمجید قرار می‌دهد، برای آنها دلپذیر است، اما در نهایت سودی برای او نخواهد داشت.
ترجمه یک کتاب چقدر زمان نیاز دارد، آیا درصد حق‌الترجمه از پشت جلد برای گذران زندگی کافی است؟ شما چگونه می‌توانید به کار فرهنگی خود ادامه بدهید؟
 مصاحبه‌ای را می‌شنیدم که فردی در آن می‌گفت: «مترجم و ویراستار باید پدر پولدار داشته باشد.» به نظر من تا حدودی بیراه نمی‌گفت. با ترجمه چرخ زندگی نمی‌چرخد، این مشکل بزرگی است که ما داریم و به همین دلیل تعداد کمی مترجم و نویسنده حرفه‌ای داریم. برای مثال کتابی را ترجمه کردم و الان هفت سال است که در وزارت ارشاد خوابیده است. برای ترجمه کتاب یک سال و نیم زحمت کشیدم، ویراستار و نمونه‌خوان آن را بررسی کردند و دوباره برگرداندند و من کتاب را خواندم و برای دریافت مجوز تحویل دادم. هفت سال است که کتاب در ارشاد خوابیده است و اگر بنا باشد چشمم را به انتشار کتاب بدوزم، نمی‌توانم زندگی کنم، زیرا مشخص نیست ارشاد چه زمانی می‌خواهد به من درباره کتاب پاسخ بدهد، همچنین ممکن است متن کتاب را رد کند و تمام حاصل کار من به باد برود و یکی از مشکلات ما همین است.
همچنین بعد از اینکه ارشاد مجوز انتشار کتاب را داد، ممکن است عده‌ای فکر کنند که ارشاد کار درستی انجام نداده است و شروع به اقداماتی کنند که مجوز کتاب پس گرفته شود، بارها این اتفاق افتاده است. در چنین فضایی نمی‌توانید به حق‌الترجمه تکیه کنید. مترجم ممکن است کتاب‌های بازاری را ترجمه کند، کتاب‌هایی که ۷۰ تا ۸۰ بار تجدید چاپ می‌شوند، ناشران پخته‌خوار هم آن را کپی می‌کنند. بارها کتابی را که وزارت ارشاد اجازه انتشارش را نداده است، در بساط کنار خیابان دیدم که با کیفیت پایین فروخته می‌شد. حتی اتحادیه ناشران و کتاب‌فروشان تهران از آنها شکایت کردند و انبار قاچاقچیان را به نیروی انتظامی نشان دادند و اعلام کردند اینها کتاب‌های ماست که با تقلب منتشر شده است. خلافکارها را دستگیر و بعد آزاد کردند. بنابراین نمی‌توان روی ترجمه حساب و با پول آن زندگی کرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.